آموزش مدیریت استراتژیک- قسمت چهارم

نگرش در بنگاه ها در زمینه ی IT :

1-    نگرش این که IT وسیله ایست برای کاهش تعداد کارکنان

2-    به کارگیریIT  د رمشاغل نامناسب

3-    IT جهت سهولت زندگی داخلی سازمان نه ارتقا و سرویس دهی به مشتریان

4-    نگاه به IT مثل یکی از وظایف و تکالیف و نه یک منبع داخلی

IT یک رویکرد تحول ساز است و نه خودکارکردن فرآیندهای موجود.

 

راه کارهای فناوری اطلاعات د رجهت محوریت دادن به مشتری

تبدیل فناوری اطلاعات از یک توان گیر به یک توان بخش مستلزم این است که سازمان ها تمامی بهره هایی را که می توانند در زمینه ی کا رخودشان از این فناوری ببرند به روشی برای خود تعریف کنند. بدیهی است که IT تنها یکی از ابزارها ی کلیدی است که جهت علاقه مندی به نزدیک تر شدن به مشتریان باید مرود نظر قرار گیرد. بسیاری از سازمان ها هم اکنون موفق شده اند از   IT جهت به کارگیری راهکارهای افسانه ای و خلق فرصت های تازه استفاده کنند.

1-    پاسخ گو بودن(Responsiveness)

2-    انعطاف پذیری(Flaxibility)

3-    ارتقا شیوه اجرایی

4-    کارکردن با مشتری

5-    نزدیک کردن انسان ها به یکدیگر

 

متغییرهای محیطی موثر در سازمان

مدیران برای تجزیه و تحلیل کارآمد و موثر محیط سازمان باید از ساختار محیط سازمانی آگاهی داشته باشند. محیط سازمان معمولا در سه سطح متفاوت دسته بندی می شود: 1- محیط عمومی 2- محیط عملیاتی 3- محیط درونی

محیط عمومی(General Environment):

محیط عمومی در برگیرنده ی سطحی از محیط بیرونی یک سازمان است که شامل عواملی است که ب نحوه ی مدیریت سازمان تاثیر بلند مدت می گذارد. برخی از اصلی ترین این عوامل عبارتند از عوامل اقتصادی، اجتماعی و .... .

 

عوامل اقتصادی: - میزان اعتبا رقابل دسترس

-         میانگین سطح درآمد مشتریان

-         تمایل افراد به خرج کردن

-         نرخ بهره

-         نرخ تورم

-         نرخ مالیات

-         الگوهای مصرف

-         روزهای بیکاری

-         سطوح بهره وری کارکنان

-         روند های بازار سهام

-         وضعیت اقتصاد کشورهای خارجی

-         فاکتورهای واردات و صادرات

-         تغییرات تقاضا

-         تغییرات قیمت

-         سیاست های پولی

 

عوامل اجتماعی: - جمعیت شناسی

-         ویژگی های اجتماعی( ارزش های اجتماعی)

 

عوامل سیاسی: - خط مشی های پولی دولت

-         میزان بودجه های دولتی

-         بازارهای جهانی نفت

-         ایدئولوژی حاکم بر جامعه

-         ثبات دولت

-         ثبات اجتماعی

-         سیاست خارجی

 

عوامل قانونی: - قوانین دولتی

-         قانون تجارت

-         تعرفه ها

-         قوانین واردات و صادرات

                       - قوانین بین المللی

تدریس رشته مهندسی فناوری اطلاعات و ارتباطات در دانشگاه اصفهان

برای اولین بار در کشور رشته مهندسی " فناوری اطلاعات و ارتباطات " در مجتمع بین‌المللی آموزشی، پژوهشی و مرکز رشد ‪ ICT‬اصفهان تدریس می‌شود.

برای اولین بار در کشور رشته مهندسی " فناوری اطلاعات و ارتباطات " در مجتمع بین‌المللی آموزشی، پژوهشی و مرکز رشد ‪ ICT‬اصفهان تدریس می‌شود.

رییس مرکز آموزش مخابرات ایران روز سه شنبه‌به ایرنا گفت:این رشته دارای مباحث آموزشی جامع و کاملی در مورد ارتباطات، فناوری اطلاعات ، مخابرات و جنبه‌های کاربردی آنهاست که به صورت دوره کارشناسی ناپیوسته ارایه خواهد شد.

دکتر"عبدالحسین حسنی صدر"افزود:ارایه‌این رشته‌براساس توافق‌صورت گرفته‌بین مرکزآموزش مخابرات ایران، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری،مرکز گسترش آموزش عالی و دانشگاه جامع کاربردی قطعی شده و در حال انجام مراحل مقدماتی برای پذیرش دانشجو در بهمن ماه امسال هستیم.

به‌گفته وی،‪ ۷۰‬درصدازدانشجویان پذیرفته شده برای‌این رشته جدیداز کارکنان وزارت ارتباطات و شرکت‌های تابعه و ‪ ۳۰‬درصد از طریق سهمیه آزاد است.

وی درباره مرکز رشد تخصصی فناوری اطلاعات و ارتباطات مجتمع بین‌المللی اصفهان گفت: این مرکز رشد نیز برای اولین بار و به صورت کاملا تخصصی راه اندازی خواهد شد.

حسنی صدر یادآوری کرد: افرادی که علاقه‌مند به موضوع کارآفرینی و ایجاد اشتغال در حوزه ‪ ICT‬هستند می‌توانند با مراجعه به شرکت مخابرات اصفهان یا مرکز آموزش مخابرات ایران درخواست خود را مطرح کنند.

وی با اشاره به مرکز رشد واقع در شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان اظهار داشت: در این مرکز رشد، شرکت‌های خصوصی در تمام حوزه‌ها فعالیت دارند اما مرکز رشد واقع در مجتمع بین‌المللی اصفهان فقط در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات فعالیت می‌کند.

مجتمع بین‌المللی آموزشی ، پژوهشی و مرکز رشد ‪ ICT‬اصفهان درمقطع کاردانی و کارشناسی ناپیوسته دررشته‌های پست، پست بانک، مهندسی فناوری اطلاعات و ارتباطات از ترم بهمن ماه دانشجو می‌پذیرد.

مرجع مطلبمنبع: ایرنا

گذری بر سیستم‌های خبره‌ (Expert Systems)

اشاره :
<استدلال> در میان اهل فن و صاحبان اندیشه تعاریف و تفاسیر متنوعی دارد. در نگاهی کلی، استفاده از دلیل و برهان برای رسیدن به یک نتیجه از فرضیاتی منطقی با استفاده از روش‌های معین، تعریفی از استدلال تلقی می‌شود؛ تعریفی که البته با دیدگاه‌های فلسفی و گاه ایده‌آل‌گرایانه از استدلال تفاوت دارد. با این حال موضوع مهم و اساسی در اینجا بحث در چیستی و چرایی این دیدگاه‌ها نیست، بلکه در مورد نحوه طراحی سیستم‌های با قدرت استدلال، با هر تعریفی، برای رسیدن به مجموعه‌ای از تصمیمات منطقی‌ ‌ با استفاده از مفروضات یا به طور دقیق‌تر دانشی است که در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد. سیستم‌هایی خبره (expert systems) اساسا برای چنین هدفی طراحی می‌شوند. در حقیقت به واسطه الگوبرداری این سیستم‌ها از نظام منطق و استدلال انسان و نیز یکسان بودن منابع دانش مورد استفاده آن‌ها، حاصل کار یک سیستم خبره می‌تواند تصمیماتی باشد که درحوزه‌ها و عرصه‌های مختلف قابل استفاده، مورد اطمینان و تاثیرگذار هستند. بسیاری بر این باورند که سیستم‌های خبره بیشترین پیشرفت را در هوش مصنوعی به وجود آورده‌اند. آن‌چه درادامه می‌خوانید نگاهی کوتاه به تعاریف و سازوکار سیستم‌های خبره و گذری بر مزایا و محدودیت‌های به کارگیری این سیستم‌ها در علوم و فنون مختلف است. طبیعتاً مباحث کاربردی‌تر و عملی‌تر درباره سیستم‌های خبره و بحث درباره نحوه توسعه و پیاده‌سازی آن‌ها، نیازمند مقالات جداگانه‌ای است که در آینده به آن‌ها خواهیم پرداخت.


سیستم خبره چیست؟
در یک تعریف کلی می‌توان گفت سیستم‌های خبره، برنامه‌های کامپیوتری‌ای هستند که نحوه تفکر یک متخصص در یک زمینه خاص را شبیه‌سازی می‌کنند. در واقع این نرم‌افزارها، الگوهای منطقی‌ای را که یک متخصص بر اساس آن‌ها تصمیم‌گیری می‌کند، شناسایی می‌نمایند و سپس بر اساس آن الگوها، مانند انسان‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند.

یکی از اهداف هوش مصنوعی، فهم هوش انسانی با شبیه‌سازی آن توسط برنامه‌های کامپیوتری است. البته بدیهی است که "هوش‌"‌ را می‌توان به بسیاری از مهارت‌های مبتنی بر فهم، از جمله توانایی تصمیم‌گیری، یادگیری و فهم زبان تعمیم داد و از این‌رو واژه‌ای کلی محسوب می‌شود.

بیشتر دستاوردهای هوش مصنوعی در زمینه تصمیم‌گیری و حل مسئله بوده است که اصلی‌ترین موضوع سیستم‌های خبره را شامل می‌شوند. به آن نوع از برنامه‌های هوش مصنوعی که به سطحی از خبرگی می‌رسند که می‌توانند به جای یک متخصص در یک زمینه خاص تصمیم‌گیری کنند، expert systems یا سیستم‌های خبره گفته می‌شود. این سیستم‌ها برنامه‌هایی هستند که پایگاه دانش آن‌ها انباشته از اطلاعاتی است که انسان‌ها هنگام تصمیم‌گیری درباره یک موضوع خاص، براساس آن‌ها تصمیم می‌گیرند. روی این موضوع باید تأکید کرد که هیچ‌یک از سیستم‌های خبره‌ای که تا‌کنون طراحی و برنامه‌نویسی شده‌اند، همه‌منظوره نبوده‌اند و تنها در یک زمینه محدود قادر به شبیه‌سازی فرآیند تصمیم‌گیری انسان هستند.

به محدوده اطلاعاتی از الگوهای خبرگی انسان که به یک سیستم خبره منتقل می‌شود، task domain گفته می‌شود. این محدوده، سطح خبرگی یک  سیستم خبره را مشخص می‌کند و نشان می‌دهد ‌که آن سیستم خبره برای چه کارهایی طراحی شده است. سیستم خبره با این task ها یا وظایف می‌تواند کارهایی چون برنامه‌ریزی، زمانبندی، و طراحی را در یک حیطه تعریف شده انجام دهد.

به روند ساخت یک سیستم خبره، knowledge engineering یا مهندسی دانش گفته می‌شود. یک مهندس دانش باید اطمینان حاصل کند که سیستم خبره طراحی شده، تمام دانش مورد نیاز برای حل یک مسئله را دارد. طبیعتاً در غیراین‌صورت، تصمیم‌های سیستم خبره قابل اطمینان نخواهند بود.

ساختار یک سیستم خبره‌
هر سیستم خبره از دو بخش مجزا ساخته شده است: پایگاه دانش و موتور تصمیم‌گیری.
پایگاه دانش یک سیستم خبره از هر دو نوع دانش مبتنی بر حقایق ‌(factual) و نیز دانش غیرقطعی (heuristic)  استفاده می‌کند. Factual knowledge، دانش حقیقی یا قطعی نوعی از دانش است که می‌توان آن را در حیطه‌های مختلف به اشتراک گذاشت و تعمیم داد؛ چراکه درستی آن قطعی است.

در سوی دیگر، Heuristic knowledge قرار دارد که غیرقطعی‌تر و بیشتر مبتنی بر برداشت‌های شخصی است. هرچه حدس‌ها یا دانش هیورستیک یک سیستم خبره بهتر باشد، سطح خبرگی آن بیشتر خواهد بود و در شرایط ویژه، تصمیمات بهتری اتخاذ خواهد کرد.

دانش مبتنی بر ساختار Heuristic در سیستم‌های خبره اهمیت زیادی دارد این نوع دانش می‌تواند به تسریع فرآیند حل یک مسئله کمک کند.

البته یک مشکل عمده در ارتباط با به کارگیری دانشHeuristic آن است که نمی‌توان در حل همه مسائل از این نوع دانش استفاده کرد. به عنوان نمونه، نمودار (شکل 1) به خوبی نشان می‌دهد که جلوگیری از حمل سموم خطرناک از طریق خطوط هوایی با استفاده از روش Heuristic امکانپذیر نیست.
 

شکل 1

اطلاعات این بخش از سیستم خبره از طریق مصاحبه با افراد متخصص در این زمینه تامین می‌شود. مهندس دانش یا مصاحبه‌کننده، پس از سازمان‌دهی اطلاعات جمع‌آوری‌شده از متخصصان یا مصاحبه شوندگان، آ‌ن‌ها را به قوانین قابل فهم برای کامپیوتر به صورت (if-then) موسوم به قوانین ساخت (production rules) تبدیل می‌کند.

موتور تصمیم‌گیری سیستم خبره را قادر می‌کند با استفاده از قوانین پایگاه دانش، پروسه تصمیم‌گیری را انجام دهد. برای نمونه، اگر پایگاه دانش قوانینی به صورت  زیر داشته باشد:

دفتر ماهنامه شبکه در تهران قرار دارد.

تهران در ایران قرار دارد.

سیستم خبره می‌تواند به قانون زیر برسد:

‌ دفتر ماهنامه شبکه در ایران قرار دارد.

استفاده از  منطق فازی
موضوع مهم دیگر در ارتباط با سیستم‌های خبره، پیوند و ارتباط آن با دیگر شاخه‌های هوش مصنوعی است. به بیان روشن‌تر، برخی از سیستم‌های خبره از Fuzzy Logic یا منطق فازی استفاده می‌کنند. در منطق غیرفازی تنها دو ارزش درست (true) یا نادرست (false) وجود دارد. چنین منطقی نمی‌تواند چندان کامل باشد؛ چراکه فهم و پروسه تصمیم‌گیری انسان‌ها در بسیاری از موارد، کاملا قطعی نیست و بسته به زمان و مکان آن، تا حدودی درست یا تا حدودی نادرست است. در خلال سال‌های 1920 و 1930، Jan Lukasiewicz فیلسوف لهستانی منطقی را مطرح کرد که در آن ارزش یک قانون می‌تواند بیشتر از دو مقدار 0 و 1 یا درست و نادرست باشد. سپس پروفسور لطفی‌زاده نشان داد که منطق Lukasiewicz را می‌توان به صورت "درجه درستی" مطرح کرد. یعنی به جای این‌که بگوییم: "این منطق درست است یا نادرست؟" بگوییم: "این منطق چقدر درست یا چقدر نادرست است؟"

از منطق فازی در مواردی استفاده می‌شود که با مفاهیم مبهمی چون "سنگینی"، "سرما"، "ارتفاع" و از این قبیل مواجه شویم. این پرسش را در نظر بگیرید : "وزن یک شیء 500 کیلوگرم است، آیا این شیء سنگین است؟" چنین سوالی یک سوال مبهم محسوب می‌شود؛ چراکه این سوال مطرح می‌شود که "از چه نظر سنگین؟" اگر برای حمل توسط یک انسان بگوییم، بله سنگین است. اگر برای حمل توسط یک اتومبیل مطرح شود، کمی سنگین است، ولی اگر برای حمل توسط یک هواپیما مطرح شود سنگین نیست.

در اینجاست که با استفاده از منطق فازی می‌توان یک درجه درستی برای چنین پرسشی در نظر گرفت و بسته به شرایط گفت که این شیء کمی سنگین است. یعنی در چنین مواردی گفتن این‌که این شیء سنگین نیست
(false) یا سنگین است (true) پاسخ دقیقی نیست.

مزایا و محدودیت‌های سیستم‌های خبره
دستاورد سیستم‌های خبره را می‌توان صرفه‌جویی در هزینه‌ها و نیز تصمیم‌گیری‌های بهتر و دقیق‌تر و بسیاری موارد تخصصی‌تر دیگر عنوان کرد. استفاده از سیستم‌های خبره برای شرکت‌ها می‌تواند صرفه‌جویی به همراه داشته باشد.

در زمینه تصمیم‌گیری نیز گاهی می‌توان در شرایط پیچیده، با بهره‌گیری از چنین سیستم‌هایی تصمیم‌های بهتری اتخاذ کرد و جنبه‌های پیچیده‌ای را در مدت زمان بسیار کمی مورد بررسی قرار داد که تحلیل آنها به روزها زمان نیاز دارد.

از سوی دیگر، به‌کارگیری سیستم‌های خبره محدودیت‌های خاصی دارد. به عنوان نمونه، این سیستم‌ها نسبت به آنچه انجام می‌دهند، هیچ <حسی> ندارند.  چنین سیستم‌هایی نمی‌توانند خبرگی خود را به گستره‌های وسیع‌تری تعمیم دهند؛ چراکه تنها برای یک منظور خاص طراحی شده‌اند و پایگاه دانش آن‌ها از دانش متخصصان آن حوزه نشات گرفته و از این‌رو محدود است.

چنین سیستم‌هایی از آنجا که توسط دانش متخصصان تغذیه اطلاعاتی شده‌اند، در صورت بروز برخی موارد پیش‌بینی نشده، نمی‌توانند شرایط جدید را به درستی تجزیه و تحلیل نمایند.  

کاربرد سیستم‌های خبره‌
از سیستم‌های خبره در بسیاری از حیطه‌ها از جمله برنامه‌ریزی‌های تجاری، سیستم‌های امنیتی، اکتشافات نفت و معادن، مهندسی ژنتیک، طراحی و ساخت اتومبیل، طراحی لنز دوربین و زمانبندی برنامه پروازهای خطوط هوایی استفاده می‌شود. دو نمونه از کاربردهای این سیستم‌ها در ادامه توضیح داده‌شده‌اند.

طراحی و زمانبندی‌
 سیستم‌هایی که در این زمینه مورد استفاده قرار می‌گیرند، چندین هدف پیچیده و تعاملی را مورد بررسی قرار می‌دهند تا جوانب کار را روشن کنند و به اهداف مورد نظر دست یابند یا بهترین گزینه را پیشنهاد دهند. بهترین مثال از این مورد، زمانبندی پروازهای خطوط هوایی، کارمندان و گیت‌های یک شرکت حمل و نقل هوایی است.

تصمیم‌گیری‌های مالی‌
 صنعت خدمات مالی یکی از بزرگ‌ترین کاربران سیستم‌های خبره است. نرم‌افزارهای پیشنهاددهنده نوعی از سیستم‌های خبره هستند که به عنوان مشاور بانکداران عمل می‌کنند. برای نمونه، با بررسی شرایط یک شرکت متقاضی وام از یک بانک تعیین می‌کند که آیا پرداخت این وام به شرکت برای بانک مورد نظر صرفه اقتصادی دارد یا نه. همچنین شرکت‌های بیمه برای بررسی میزان خطرپذیری و هزینه‌های موارد مختلف، از این سیستم‌ها استفاده می‌کنند.

چند سیستم خبره مشهور
از نخستین سیستم‌های خبره می‌توان به Dendral اشاره کرد که در سال 1965 توسط Edward Feigenbaum وJoshun Lederberg پژوهشگران هوش مصنوعی در دانشگاه استنفورد ساخته شد.

وظیفه این برنامه کامپیوتری، تحلیل‌های شیمیایی بود. ماده مورد آزمایش می‌توانست ترکیبی پیچیده از کربن، هیدروژن و نیتروژن باشد. Dendarl می‌توانست با بررسی آرایش و اطلاعات مربوط به یک ماده، ساختار مولکولی آن را شبیه‌سازی کند. کارکرد این نرم‌افزار چنان خوب بود که می‌توانست با یک متخصص رقابت کند.

از دیگر سیستم‌های خبره مشهور می‌توان به MYCIN اشاره کرد که در سال 1972 در استنفورد طراحی شد. MYCIN برنامه‌ای بود که کار آن تشخیص عفونت‌های خونی با بررسی اطلاعات به دست آمده از شرایط جسمی بیمار و نیز نتیجه آزمایش‌های او بود.

برنامه به گونه‌ای طراحی شده بود که در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر، با پرسش‌هایی آن‌ها را درخواست می‌کرد تا تصمیم‌گیری بهتری انجام دهد؛ پرسش‌هایی چون "آیا بیمار اخیرا دچار سوختگی شده است؟" (برای تشخیص این‌که آیا عفونت خونی از سوختگی نشات گرفته یا نه. MYCIN ( گاه می‌توانست نتایج آزمایش را نیز از پیش حدس بزند.

سیستم خبره دیگر در این زمینه Centaur بود که کار آن بررسی آزمایش‌های تنفسی و تشخیص بیماری‌های ریوی بود.

یکی از پیشروان توسعه و کاربرد سیستم‌های خبره، سازمان‌های فضایی هستند که برای مشاوره و نیز بررسی شرایط پیچیده و صرفه‌جویی در زمان و هزینه چنین تحلیل‌هایی به این سیستم‌ها روی آورده‌اند.

Marshall Space Flight Center) MSFC) یکی از مراکز وابسته به سازمان فضایی ناسا از سال 1994 در زمینه توسعه نرم‌افزارهای هوشمند کار می‌کند که هدف آن تخمین کمّ و کیف تجهیزات و لوازم مورد نیاز برای حمل به فضا است.

این برنامه‌های کامپیوتری با پیشنهاد راهکارهایی در این زمینه از بار کاری کارمندان بخش‌هایی چون ISS (ایستگاه فضایی بین المللی)  می‌کاهند و به گونه‌ای طراحی شده‌اند که مدیریت‌پذیرند و بسته به شرایط مختلف، قابل تعریف هستند.

مرکز فضایی MSFC، توسط فناوری ویژه خود موسوم به 2G به ایجاد برنامه‌های ویژه کنترل هوشمندانه و سیستم‌های مانیتورینگ خطایاب می‌پردازد. این فناوری را می‌توان هم در سیستم‌های لینوکسی و هم در سیستم‌های سرور مبتنی بر ویندوز مورد استفاده قرار داد.

آنچه در نهایت می‌توان گفت آن است که یکی از مزیت‌های سیستم‌های خبره این است که می‌توانند در کنار متخصصان انسانی مورد استفاده قرار بگیرند که ماحصل آن تصمیمی مبتنی بر تخصص انسانی و دقت ماشینی است. این فناوری از دید تجاری نیز برای توسعه‌دهندگان آن سودآور است.

هم‌اکنون شرکت‌های بسیاری به فروش سیستم‌های خبره و پشتیبانی از مشتریان محصولات خود می‌پردازند. درآمد یک شرکت کوچک فعال در زمینه فروش چنین محصولاتی می‌تواند سالانه بالغ بر پنج تا بیست میلیون دلار باشد. بازار فروش و پشتیبانی سیستم‌های خبره در سراسر جهان نیز سالانه به صدها میلیون دلار می‌رسد.

منبع:http://alisalar.blogsky.com/?Cat=7

فناوری اطلاعات

در این مقاله فناوری اطلاعات تعریف شده و با سیستم‌های اطلاعات و علوم رایانه مقایسه می‌شود.

1- تعریف فناوری اطلاعات

فناوری اطلاعات عبارتست از کاربرد رایانه‌ها و دیگر فناوری‌ها برای کار با اطلاعات. در اینجا هر گونه فناوری اعم از هر گونه وسیله یا تکنیک مد نظر است. عموماً در فناوری اطلاعات به اشتباه، کار با اطلاعات تنها از طریق فناوری‌های رایانه و ارتباطات و محصولات مرتبط مد نظر قرار گرفته است. باید توجه داشت که واژه فناوری عبارتست از مطالعه چگونگی استفاده از ساخته‌های بشری در دستیابی به اهداف و مقاصدی مانند ارائه محصولات و خدمات؛ این واژه تنها به خود مصنوعات بشری اشاره نمی‌کند.

 

2- کاربرد‌های فناوری اطلاعات

(1) سیستم‌های اطلاعات

(2) کار با رایانه به صورت شخصی

(3) علم و پژوهش

(4) کنترل فرایند یا وسیله

(5) آموزش

(6) طراحی با کمک رایانه

(7) هوش مصنوعی

3- سیستم اطلاعات و فناوری اطلاعات

یک سیستم اطلاعات سیستمی برای پردازش، ذخیره، تحلیل، و اشاعه اطلاعات در دستیابی به یک مقصود مشخص است. سیستم اطلاعات حتماً نباید رایانه‌ای باشد یا از دیگر فناوری‌ها استفاده کند اگر چه امروزه استفاده از رایانه در سیستم‌های اطلاعات گریزناپذیر است. یک کابینت نگهداری پرونده‌ها یک سیستم اطلاعات در شکل ابتدایی است. سیستم‌های اطلاعات حوزه‌ای متفاوت از فناوری اطلاعات است اگر چه هر دو با اطلاعات سر و کار دارند.

اگر طبق تعریف سیستم‌های اطلاعات، فرایندهای جمع‌آوری، سازماندهی، ذخیره، بازیابی و اشاعه اطلاعات مد نظر باشد آنگاه سیستم‌های اطلاعات حوزه‌ای وسیع‌تر از فناوری اطلاعات است چرا که فناوری اطلاعات به نحوه استفاده از فناوری‌ها در انجام فرایندهای فوق معطوف می‌شود در حالیکه سیستم‌های اطلاعات به چیستی و چگونگی، مسائل و ابعاد سیاسی، اقتصادی، فنی و ملاحظات امکانپذیری، طراحی و مدیریت سیستم موردنیاز می‌پردازد. اگر خود را محدود به سیستم های اطلاعات نکنیم آنگاه سیستم های اطلاعات و فناوری اطلاعات دو حوزه جدا از هم هستند.

 

 

 

4- فناوری اطلاعات و علوم رایانه

تفاوت‌های فناوری اطلاعات و علوم رایانه را می‌توان در دو سطح حرفه‌ای و آموزشی به شکل زیر بیان کرد:

4-1- سطح حرفه‌ای

(1) متخصصان علوم رایانه به ساخت و تعمیم فناوری تمایل دارند در حالیکه فناوران اطلاعات به کاربرد فناوری در حل مسائل واقعی علاقه‌مندند.

(2)متخصصان علوم رایانه معطوف به خود رایانه هستند و اینکه چگونه کار می‌کند در حالیکه فناوران اطلاعات به رایانه به عنوان ابزاری برای حل مسائل نگاه می‌کنند.

(3) فناوران اطلاعات نیاز به فناوری را تعیین می‌کنند در حالیکه متخصصان علوم رایانه فناوری مورد نیاز را تولید می‌کنند.

4-2- سطح آموزشی

(1) در علوم رایانه تأکید بیشتری نسبت به فناوری اطلاعات بر برنامه‌نویسی است.

(2) فناوران اطلاعات نرم‌افزارهای کاربردی تولید می‌کنند اما سبک برنامه‌نویسی متفاوت از علوم رایانه است. پروژه فناوری اطلاعات عموماً شامل کنار هم قراردادن اجزاء در محیط برنامه‌نویسی سطح بالا و ایجاد رابط کاربر برای کار با آن اجزاست. نرم افزارهای متخصصان علوم رایانه شامل برنامه‌های بزرگتر است که به شکل سنتی نوشته می‌شوند و تمرکز بر معماری نرم‌افزار و موضوعات الگوریتمی است.

(3) علوم کامپیوتر به ریاضیات بیشتر وابسته است چرا که تعمیم فناوری های تولید شده نیازمند یک پایه ریاضی است.

(4) برنامه آموزشی علوم کامپیوتر عمیق‌تر است از این جهت که پیش‌زمینه‌های بیشتری برای سطوح متوسط و پیشرفته می‌خواهد. فناوری اطلاعات پیش‌زمینه کم‌عمق‌تری می‌خواهد که از این طریق امکان انتقال دانشجویان به رشته فناوری اطلاعات از دیگر رشته‌های اصلی را امکان‌پذیر می‌سازد.

نویسنده مجید امیدوار

منبع:http://www.majidlearn.com/fa/content/view/494/109/

مدیریت استراتژیک

این مقاله به صورت خلاصه مدیریت استراتژیک و ضرورت و موانع بکارگیری آن را در سازمان‌ها مورد بررسی قرار می‌دهد. تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک، ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک، مزایای مدیریت استراتژیک، فرآیند مدیریت استراتژیک، تحلیل وضعیت، تدوین استراتژی، اجرای استراتژی، ارزیابی استراتژی، موانع و مشکلات طراحی برنامه‌های استراتژیک، بررسی موانع اجرای برنامه‌های استراتژیک مباحث این مقاله را تشکیل می‌دهند.

 

1- مقدمه

آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا بعضی از شرکت‌های بزرگ و موفق در مدت زمان کوتاهی با از دست دادن سهم بزرگی از بازار خود به موقعیتی معمولی و حتی تأسف بار تنزل یافته‌اند و چرا برخی از شرکت‌های کوچک و گمنام به یکباره به جایگاه‌های ممتازی در صحنه رقابت بین الملل رسیده‌اند؟ آیا در این مورد فکر کرده‌اید که چرا برخی از مؤسسات، نوسان‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی را به راحتی تحمل نموده و بر آنها غلبه می‌کنند و در مقابل برخی از سازمان‌ها طعم تلخ شکست را چشیده و از ادامه راه باز می‌مانند؟ به عقیده بسیاری از متخصصان علم مدیریت پاسخ بسیاری از این گونه سئوالات را باید در مفاهیمی به نام «استراتژی» و «مدیریت استراتژیک» جستجو کرد. در این مقاله سعی شده است نگاهی گذرا بر مدیریت استراتژیک و ضرورت و موانع بکارگیری آن در سازمان‌ها داشته باشیم.

 

2- تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک

تاکنون تعاریف مختلف و گاه ناسازگاری از استراتژی و مدیریت استراتژیک ارائه شده است. به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند« هنر» است که وقتی آنها را می‌بینیم تشخیص دادن آنها آسان است اما وقتی در پی تعریف کردن و توضیح دادن آنیم خیلی مشکل به نظر می‌رسد. با این حال در اینجا سعی شده است تا تعاریفی که جوهره کلیه مفاهیم را دارا باشد ارائه دهیم.

 

2-1- استراتژی

الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامه‌ریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است. طبق این تعریف یک استراتژی باید سه چیز را مشخص کند:

 

چه اهدافی باید محقق گردد

روی کدام صنایع، بازارها و محصول‌ها باید تمرکز کرد

چگونه برای بهره‌برداری از فرصت‌های محیطی و مواجهه با تهدیدهای محیطی به منظور کسب یک مزیت رقابتی منابع تخصیص یابد و چه فعالیت‌هایی انجام گیرد.

2-2- مدیریت استراتژیک

تصمیمات و فعالیت‌های یکپارچه در جهت توسعه استراتژی‌های مؤثر، اجرا و کنترل نتایج آنهاست.

بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیت‌های مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژی‌ها، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژی‌ها و در نهایت کنترل فعالیت‌های انجام شده را در برمی‌گیرد.

 

3- ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک

با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک می‌توان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامه‌ای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس می‌شود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده‌نگر، جامع‌نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است. پایه های مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است که مدیران از شرکت‌های رقیب، بازارها، قیمت‌ها، عرضه‌کنندگان مواد اولیه، توزیع‌کنندگان، دولت‌ها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیین‌کنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمان‌ها برای حصول موفقیت در آینده می‌توانند از آن بهره گیرند «مدیریت استراتژیک» خواهد بود.

 

4- مزایای مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می‌دهد که به شیوه‌ای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث می‌شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت‌هایش به گونه‌ای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنش‌ها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.

از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است که به سازمان کمک می‌کند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقول‌تر و منطقی‌تر راه‌ها یا گزینه‌های استراتژیک را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژی‌های بهتری را تدوین نماید. تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک است  ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان می‌دهد که این فرایند می‌تواند در مدیریت استراتژیک نقش مهم‌تری ایفا کنند. مدیران و کارکنان از طریق درگیرشدن در این فرایند خود را متعهد به حمایت از سازمان می‌نمایند. یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان می‌شود. یکی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک این است که موجب فرصتی می‌شود تا به کارکنان تفویض اختیار شود. تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب می‌شوند در فرایندهای تصمیم‌گیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت.

 

5- فرآیند مدیریت استراتژیک

فرآیند مدیریت استراتژیک را می‌توان به چهار مرحله تقسیم کرد:

 

تحلیل وضعیت

تدوین استراتژی

اجرای استراتژی

ارزیابی استراتژی

که این مراحل را به اختصار توضیح می‌دهیم:

5-1- تحلیل وضعیت

اهداف بلندمدت، مأموریت سازمان (علت وجودی و اینکه چه هستیم)، چشم انداز سازمان (چه می‌خواهیم باشیم)

تجزیه و تحلیل محیط داخلی و قابلیت‌های سازمان

تجزیه و تحلیل محیط خارجی

5-2- تدوین استراتژی

در تدوین استراتژی باید ابتدا مجموعه استراتژی‌های قابل استفاده را لیست کرده و سپس با استفاده از مدل‌های مختلفی که در بحث‌های مدیریت استراتژیک آمده است و با توجه به نتایج بدست آمده در تحلیل وضعیت که در مرحله اول آمده است استراتژی برتر را انتخاب می‌کنیم. در این مرحله باید مدیران میانی و حتی رده پائین سازمان را نیز مشارکت داد تا در آنها ایجاد انگیزش کند.

 

5-3- اجرای استراتژی

برای اجرای استراتژی‌ها باید از ابزار زیر بهره گرفت:

 

ساختار سازمانی متناسب با استراتژی‌ها

هماهنگ‌سازی مهارت‌ها، منابع و توانمندی‌های سازمان در سطح اجرایی

ایجاد فرهنگ سازمانی متناسب با استراتژی جدید سازمان

اجرای موفقیت آمیز استراتژی به همکاری مدیران همه بخش‌ها و واحدهای وظیفه‌ای سازمان نیاز دارد.

 

5-4- ارزیابی استراتژی

برای تعیین حدود دستیابی به هدف‌ها، استراتژی اجرا شده، باید مورد کنترل و نظارت قرار گیرد. ارزیابی استراتژی شامل سه فعالیت اصلی می‌شود:

 

بررسی مبانی اصلی استراتژی‌های شرکت

مقایسه نتیجه‌های مورد انتظار با نتیجه‌های واقعی

انجام دادن اقدامات اصلاحی به منظور اطمینان یافتن از این که عملکردها با برنامه‌های پیش بینی شده مطابقت دارند.

اطلاعاتی که از فرایند ارزیابی استراتژی به دست می‌آید باید به گونه‌ای باشد که عملیات و اقدامات را تسهیل نماید و باید کسانی یا واحدهایی را معرفی نماید که نیاز به اصلاح دارند.

 

6- موانع و مشکلات طراحی برنامه‌های استراتژیک

در این زمینه اولین مشکلات عبارتست از موانع ایجاد و توسعه روند مدیریت استراتژیک در سازمان‌ها که این فرآیند را از بنیان و پای بست با مشکل مواجه می‌سازند. دلایل گوناگونی وجود دارند که برخی از سازمان‌ها تمایل چندانی به ایجاد و توسعه روندهای مدیریت استراتژیک از خود نشان ندهند که مهمترین آنها عبارتند از:

 

عدم آگاهی مدیریت سطح بالا نسبت به وضعیت واقعی سازمان

خودفریبی مدیران سطح بالا به طور جمعی درباره موقعیت سازمان

توجه مدیران به حفظ وضع موجود

درهم آمیختگی دشواری‌های مشترک مدیریت سطح بالا و دشواری‌های عملکرد روزانه

کامیابی‌های گذشته سازمان

اشتباه تلقی کردن هر گونه تغییر در رابطه با هر چه در گذشته در سازمان انجام گرفته است

نارسایی در کاربرد وظایف فوری

7- بررسی موانع اجرای برنامه‌های استراتژیک

یکی از پژوهشگران مدیریت استراتژیک، در مقاله‌ای تحت عنوان«هفت خطای مرگبار استراتژیک» به بیان خطاها و مشکلات رایج در زمینه اجرای استراتژی می‌پردازد:

 

خطای مرگبار شماره ۱- استراتژی ارزش اجرا ندارد

استراتژیی ارزش اجرا کردن را دارد که قدرت الهام‌دهی داشته باشد و به کارکنان کمک کند تا دریابند وظایفشان چگونه با استراتژی مرتبط می‌شود، به عنوان راهنمائی برای اولویت بندی تصمیمات بکار رود و در کارکنان برای تسهیل ارتباطات ایجاد بصیرت نماید.

خطای مرگبار شماره ۲- کارکنان در مورد اینکه استراتژی چگونه اجرا خواهد شد روشن نیستند

 در این مورد تعدادی موضوع مهم هستند که باید در ابتدا مشخص شوند. این موضوعات عبارتند از:

 

اولویت‌ها: اولویت‌های شما چیست؟

جدول زمانی: اجرای استراتژی با چه سرعتی باید پیش برود.

تأثیرات: استراتژی، چه تأثیری بر فعالیت‌های شما می‌گذارد.

مشارکت: چه کسانی بایستی مشارکت داشته باشند و در چه زمانی.

مخاطرات: مخاطراتی که مانع اجرای استراتژی هستند را شناسایی و آنها را کاهش دهید.

خطای مرگبار شماره ۳- مشتریان و کارکنان، استراتژی‌ها را به طور کامل در نیافته‌اند

برنامه اجرای استراتژی باید شامل یک برنامه ارتباطات باشد که مشخص کند به چه افرادی و تا چه اندازه باید در مورد استراتژی توضیح داده شود.

 

خطای مرگبار شماره ۴ - مسئولیت اشخاص در زمینه اجرای تغییرات نامشخص است

کارکنان باید به منظور اجرای استراتژی کاملاً تفهیم شده و مسئولیت‌های خاص هر یک به آنان واگذار شود. هر چه تعداد افرادی که بطور مستقیم در فرایند اجرا مشارکت داده می‌شوند بیشتر باشد بهتر است.

 

خطای مرگبار ۵- مدیر عامل و مدیران ارشد به هنگام شروع اجرا، از صحنه خارج می‌شوند

غالباً، سطح علاقه مدیران ارشد پس از تدوین استراتژی و توافق بر آن کاهش می‌یابد. اگر کارکنان احساس کنند که مدیریت ارشد کاملاً نسبت به استراتژی متعهد نیستند علاقه آنان نیز کاهش می‌یابد.

 

خطای مرگبار ۶- عدم تشخیص موانع

برنامه‌ها هیچگاه دقیقاً اجرا نمی‌شوند. سازمان‌ها در یک محیط پویا و متغیر فعالیت می‌کنند لذا حوادث پیش بینی نشده ممکن است در طول اجرا سر بر آورند. باید این موانع، تشخیص داده شوند و زمانی که این بحران‌ها و عدم اطمینان‌ها به وقوع می‌پیوندند، کارکنان باید برای ایجاد راه‌حل‌هایی خلاقانه در جهت غلبه بر این موانع تشویق شوند.

 

خطای مرگبار ۷- فراموش کردن کسب و کار

یک مخاطره دیگر عبارت است از این که تدوین و اجرای استراتژی تمام توجه مدیران ارشد را به خود جلب نماید و آنان فراموش کنند که کسب و کاری دارند که باید به اداره آن بپردازند.

 

مراجع

 

--------------------------------------------------------------------------------

دیوید، فردآر، مدیریت استراتژیک، ترجمه:دکتر علی پارسائیان و دکتر سید محمد اعرابی

واکر،آوریل سی.، استراتژی بازاریابی، ترجمه دکتر سید محمد اعرابی و داود ایزدی

سید صالحی، سید رضا، بررسی موانع بکارگیری مدیریت استراتژیک در شهرداری تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق (ع)

شکری، مصطفی، کنکاشی در شناخت مدیریت استراتژیک، نشریه مدیریت(انجمن مدیریت ایران)، شماره۵۳و،۵۴ آبان ۸۰

 Dr. Richard W. Oliver, The Evolution of Business Strategy, Journal of Business Strategy, 2005

 منبع : mgtsolution.com

کاربرد سیستم های خبره کامپیوتری در کنترل فرایند نیروگاهها

چندین دهه است که تحقیقات هوش مصنوعی برای پدیدآوری کامپیوترهایی که بتوانند فکر کنند، آغاز گردیده است و در این میان انسان در جستجوی سیستمهایی مشابه انسانهای کارشناس می باشد. لذا بعنوان شاخه ای از رشته وسیع هوش مصنوعی، تصور سیستم خبره، تصور برنامه کامپیوتری بود که توانایی جایگزینی با فرد خبره در رشته علمی یا عملی خاصی، مثلاً در کنترل فرایندها در کار تصمیم گیری، را داشته باشد و توضیحاتی را برای افراد خبره یا غیرخبره ارائه دهد.

 کاربردهای پیچیده یا غیرکلاسیک در سیستمهای خبره مطرح می باشند و شامل کاربردهایی هستند که دربردارنده فعالیتها در دامنه های غیرکلاسیک می باشند. دامنه های غیرکلاسیک، دامنه های پویا و جدیدتری هستند که دو مبحث کاملاً متمایز "کنترل فرایند" (سیستمهای مربوط به ایمنی) ـ که در ادامه مورد بررسی قرار می گیرد ـ و "امور مالی"  به این دامنه  ها تعلق دارند. بهرحال از دید فنی در مقابل دامنه های کلاسیک، این دامنه ها آنهایی هستند که: هنگام تداوم استدلال، هدف استدلال ممکن است تغییر یابد، یا امکان دارد پاسخ در محدوده زمانی معینی مورد نیاز باشد، و توصیف کامل این سیستمها یا در دسترس نبوده (بویژه در امور مالی) و یاناقص وبسیار پیچیده باشد.

امروزه سیستمهای خبره در سیستمهای کنترل بکار می روند و مثلاً یک کارخانه فرایندی را کنترل می کنند. این کاربرد حتی برای نوع نظامی این سیستمها که گاهی موضوعی وحشت انگیز می باشد نیز موضوعی مورد درخواست می باشد. از اینرو، این نوع از برنامه ها برای بوجود آوردن نوعی مشارکت با گردانندگان کارخانه و متصدیان تعمیر پدید آمده اند تا آنها را در برشناختن کارخانه و کنترل بهتر کارخانه و در یافتن کاستی ها و تعمیر آنها توان نمایند. علت آن این است که کل طرح بمنظور دستیابی بهتر به اهداف مد نظر می باشد. وقتی پالایشگاهی برای کنترل درنظرگرفته شود و مثلاً انسان با 100,000 بشکه نفت در روز سروکار داشته باشد، او با پتانسیل انفجاری عظیمی  روبرو می باشد. اگر کسی که گرداننده چنین کاری است مرتکب اشتباهی شود آن زمان است که نتایج این اشتباه، انسان را کاملاً وحشت زده خواهد ساخت.

 

١.  سیستمهای خبره و تحلیل هشدار

وقتی در اینجا امکانات در نظر گرفته شود، مبحث سیستمهای خبره به مسیر دیگری در پیشرفت خود می رسد. پس از سالهای نخست دهه 1970، راه طولانی ای بسوی تحلیل آشفتگی و هشدار وجود داشت. درعمل در اواخر دهه 1960، پروژه بزرگی درباره نیروگاه هسته ای ویلفا موجود بود. این سیستم قادر به آزمودن الگوهای هشداری بود که از فرایند (در این نیروگاه هسته ای) منتج شده بودند و از این الگو، استنتاجاتی چند (راجع به آنچه که غلط عمل می کند و بویژه درباره آنچه که در ارتباط با این هشدارها بایستی بتوان انجام داد) را ایجاد نمود.

دلیل چنین رهیافتی آن بود که در بسیاری از این نیروگاههای بزرگ، تعداد هشدارهایی که در طول عملیات معمولی روزانه ممکن بود روی دهد در حد نهایت خود یا بیش از حدّی بود که گرداننده کارخانه می توانست با آن سر و کار داشته باشد. این مسئله، موضوعی بود که حتی برای آشفتگی های جزئی نیز وجود داشت و بمحض اینکه رویداد بسیار مهمی یا پیشامدی یا چیزی شبیه آن روی می داد، شمار هشدارها بسرعت افزایش یافته بطوریکه گردانندگان نمی توانستند به توانایی خود در دستکاری آنها امیدوار باشند. این امر، ایده کاربست کامپیوتر در کاهش تعداد هشدارها را پدید آورد. این فکر، واقعاً ایده بزرگی بود اما تنها در سالهای اخیر بود که این ایده، عملی شده و درست کار می کند. در اینجا برخی از علل مربوط به دشواریها موجود در ایجاد سیستمهای هشدار کامپیوتری توصیف می گردد ولی هنوز هم سیستمهای بسیاری از این گونه وجود دارند که ناموفق می شوند.

در یک نیروگاه هسته ای مثلاً شاید 2.000 هشدار وجود داشته باشد و در یک رویداد مهم، تعداد 1.000 تا از این هشدارها شروع به اعلام خطر می نمایند بنابراین حتی نمی توان انتظار داشت که گرداننده یا حتی گروههای گرداننده نیروگاه، در کل توانایی تفسیر این مسائل را داشته باشند. دسته اول مشکلات، آن است که کار تحلیل هر چیزی از این مجموعه فی نفسه مستعد خطای بسیاری می باشد.

مبحث تحلیل هشدار در طی دهه 1970 توسعه یافت و در جهت تحلیل آشفتگی ای تغییر جهت داد و در آن نه  تنها اطلاعات هشداری ای که بکار می روند وجود دارد بلکه اطلاعات مربوط به فرایند نیز وجود دارد. مشکلات پیچیدگی کار، محققین را متوجه ایده گریز از تحلیل منطقی هشدار نمود و در عوض متوجه ایده پشتیبانی از گرداننده کارخانه ساخت. در سراسر دهه 1970، توسعه این ایده را می توان در توانایی کمک به انسان و دادن رایزنی به آنهایی که یک کارخانه فرایندی را کنترل می کنند مشاهده نمود. ولی مسائل اساسی پیچیدگی اطلاعاتِ هشدار و برشناخت هنوز حل نشده بودند، اما مشکلات مربوط به اعتبار ابزارها وسیستمهای تحلیل سخت تر می شد.

پیشرفت تحلیل آشفتگی در اوایل سالهای 1980 با مفهوم سیستم خبره مقارن گردید. امروزه تکنولوژیی وجود دارد که در دسترس بوده و در جستجوی کاربرد می باشد، کاربردی بدنبال تکنولوژی. در واقع این وضعیت، موقعیتی ایده آل است، و گام بعدی چگونه باهم آوردن این دو و چگونگی بکار گرفتن این سیستم ها برای آن کاربردها می باشد.

 

سیستمهای خبره بعنوان سیستمهای کنترل

بعدها به سرعت آشکارگردید که عامل با لقوی در ساختن سیستمهای خبره، جهت کاربرد در کنترل فرایند، وجود دارد. کاربردهای بسیاری وجود دارند که به کنترل واقعی مربوط می شوند ولی آنها در حوزه هایی واقع می شوند که در آنها این کنترل بخوبی تحقق نمی یابد و یعنی مثلاً: برای دسته ای از موضوعات می باشد که در آنها هنوز کنترل دستی بکار برده می شود، و در جایی که انسان هنوز سوپاپ ها و درجه حرارت ها را با فرایندی مرموز، دقیقتر تنظیم می کند. در این مورد، مهندسین واقعاً نمی دانند که گردانندگان چگونه کارخانه را اداره می کنندو نمی توانند آن را توضیح دهند. و در اینجا هرگاه در جهت خودکار ساختن آن تلاش نمودند غالباً این کاربردها موفق نبودند.

در اواخر دهه 1970 و اوایل سالهای 1980، استفاده از کنترل مشکک ـ پیشرفتی که به سیستمهای خبره، بسیار مربوط می باشد ـ آغاز گردید. در آن زمان این تصور، در اتخاذ تجربه ای به شکل قواعد کنترل (که گردانندگان در حال استفاده از آنها بودند و بی درنگ آن را بکار می بردند) بود. مثلاً در دانمارک کاربرد بسیار مطلوبی از این نوع کنترل، آمیختن شن برای ریخته گری، وجود داشت. این کار فرایندی بسیار پیچیده می باشد زیرا خواص مواد خام ـ یعنی شن باز مصرفی، پلاستیک و موادچسبی ـ و خواص فیزیکی در پس آن، آنچنان پیچیده هستند که واقعاً شاید هیچ کس حتی نمی تواند انتظار توصیف تفصیلی آنها را داشته باشد. اما انسانهای کاردانی که این مواد را در طی سالیان بسیاری بکار برده اند می توانند مکشوفات برخی قواعد مفید را عملی نموده و چگونگی درست آمیزه سازی و چگونگی ساخت افزودنی های درستی را (بطوری که نتیجه مفیدی را بدست آورند) بیان می کنند. تفاوت بین شخصی کاردان، که با مواد ریخته گری سر و کار دارد، با کارگر غیرماهر آنچنان زیاد است که بدون مهارت واقعاً هیچ کاری را نمی توان انجام داد. اکنون بخوبی قابل درک است که چگونه آن دسته از موضوعات، می توانند سیستم خبره ای را تشکیل دهند.

 

سیستمهای خبره و برشناخت آشفتگی

قدرمسلم آن است که گسترده ترین کاربردهای کنترلی سیستمهای خبره در برشناخت، بمنظور پشتیبانی از گردانندگان کارخانه در طول آشفتگی بوده  است. در اینجا رده  کاملاً متفاوتی از مسائل و مشکلات را می توان ملاحظه نمود زیرا تلاشی که برای انجام دادن رایزنی در اینجا می شود درباره چگونگی کنترل کارخانه ای است که از چند جنبه خارج از کنترل بوده و از چند جهت بسوی موقعیتی خطرناک به حرکت در آمده است. در اینجا این حقیقت نا گوار وجود دارد که اگر چنین رایزنی موفق نشود، پس از آن، مسئله بسیار بدتری وجود خواهد داشت. قبلاً مشکلاتی چند در راه اینکه گرداننده کارخانه قادر شود تا بجا و بموقع با آشفتگی های بزرگ سر و کار داشته باشد وجود داشت. هشدارهای زیادی به او داده شده است و او در موقعیت پیچیده ای، ناگزیر به تصمیم گیری بسیار سریع می باشد. اغلب موقعیت هایی وجود دارند که ممکن است گردانندگان برای آن اوضاع آموزشی ندیده باشند زیرا هیچ کس نمی تواند این افراد را برای هر آشفتگی و هر وضع ممکنی تعلیم دهد. بنابرچنین پیشنهاد شده است که از طریق فراهم سازی رایزنی از کامپیوتر برای گرداننده، مشکلات وی کاهش داده شود اما این امر، مسئله جدیدی را پدید می آورد زیرا اگر آن رایزنی موفق نباشد یا اشتباه باشد آنگاه چه روی می دهد ؟

بعلاوه می توان به کاربردهایی که مخاطراتی را دربرندارند اشاره نمود. پس از آنکه پیشامدی روی داد کاربرد دیگر سیستمهای خبره باید آن باشد که گرداننده را در حصول اداره دوباره کارخانه قادر سازد. رهیافت دیگر، استفاده از سیستمها در پیشگویی پیشامدها (مثلاً بهنگام طراحی نیروگاه برای اجتناب از پیشامدها) می باشد.

بهرحال هر چند مسائل و مشکلاتی راجع به کاربرد سیستمهای خبره در مقاصد ایمنی وجود دارند ولی با این حال بنظر می رسد که آنها می توانند فوائد مستقیمی را در جهت افزایش ایمنی و کاهش خطر فراهم سازند.

منبع: وستا

آینده در دستان یک زندگی بی سیم !

آخرین مرز یک زندگی بدون سیم سیستمی با عنوان "ویتریستی" است که توانایی انتقال انرژی بدون سیم را دارد.

آیا به نظر شما یک زندگی بدون سیم، کابل و اتصال قابل تصور است؟ تا چند سال قبل به نظر می رسید این نوع زندگی تنها در فیلم ها و داستانهای علمی تخیلی ممکن باشد اما امروز به میزان زیاد در زندگی روزمره خود از ابزارهایی استفاده می کنیم که نیازی به کابل، سیم یا هرنوع بندی که وسیله را به محلی وصل کند، ندارند.

انسانهای امروز در جهانی زندگی می کنند که روز به روز به سوی "بی سیم شدن" و "بی کابل شدن" پیش می رود و به این ترتیب زندگی ما بیش از همیشه بدون سیم می شود.

در حقیقت "آینده" از چند سال قبل آغاز شد. یعنی از زمانی که فناوری های انتقال با "اجسام گازی اثیری" در سطح وسیعی در دسترس قرار گرفت اما در سالهای اخیر با گسترش "بلوتوث" گام نهادن در آینده روند سریعتری یافته است.

بلوتوث، فناوری است که امکان ساخت یک شبکه شخصی بی سیم را برای کاربر فراهم می کند. بلوتوث توانایی جستجوی ابزارهای دیگر و ردیابی سیگنال های این وسایل را تا شعاع 10 متری در محیط بسته و برقراری اتصال با این ابزار را دارد ...

منبع خبر: خبرگزاری مهر



بلوتوث نخستین بار توسط شرکت "اریکسون" توسعه داده شد و از سال 1990 با بسیاری از شرکت ها از جمله "آی بی ام"، "اینتل"، "توشیبا" و "نوکیا" سازگار شد.

به نوشته دایره المعارف آزاد دنیا (ویکی پدیا) عنوان بلوتوث از نام شاه آرنولد اول پادشاه دانمارک گرفته شده است که با لقب "دندان آبی" (بلوتوث) شناخته می شد.

ویکی پدیا در ادامه می نویسد:" مخترعان این فناوری به این مسئله اعتقاد داشتند نامی که برای محصول خود در نظر می گیرند باید عنوانی مناسب برای پروتکلی داشته باشد که توانایی برقراری ارتباط میان ابزارهای مختلف را دارد. بنابراین لقب پادشاه واحد جمعیت های مختلف شبه جزیره اسکاندیناوی را برگزیدند."

در حقیقت بلوتوث درحال ایجاد تغییر در شیوه زندگی مردم و عادات خانگی آنها است. اولین کابل های دنیای امروز برای اتصال رایانه به چاپگر، نمایشگر، صفحه کلید و ماوس مورد استفاده قرار گرفتند. سپس کابل ها برای اتصال رایانه ها و تلفن های همراه بکار گرفته شدند و بعد این اتصالات به کمک بلوتوث و دیگر فناوری های فرستنده های رادیویی ممکن شد و به زودی در بسیاری از لوازم خانگی گسترش یافت.

امروزه بسیاری از دوربین های ویدیویی و ماشین های عکاسی از طریق بلوتوث به رایانه متصل می شوند در حالی که بلندگوهای جدید استریو هم بدون نیاز به سیم به دستگاه وصل می شوند.

کسی که می خواهد به صورت استریو به موسیقی گوش کند یا فیلم هایی را که با تلویزیون تماشا می کند به رایانه خود منتقل کند، می تواند بدون سیم و تنها با استفاده از فناوری بلوتوث این کار را انجام دهد.

سیستم های فرستنده ها و گیرنده های کوچک کاملا می توانند برای ارسال علائم تلویزیونی به صورت آنالوگ یا ماهواره ای مورد استفاده قرار گیرند اما همچنین سیگنال های "دی وی دی" می توانند بصورت بی سیم به تمام اتاق های خانه منتقل شوند. همچنین به کمک شبکه های بی سیم، اینترنت نیز روز به روز توسعه بیشتری می یابد.

اما نباید فراموش کرد که تلفن تنها وسیله ای است که به سرعت سیم های خود را اول بصورت تلفن بی سیم و بعد به شکل تلفن همراه از دست داد.

بلوتوث امکان برقراری تماس بی سیم با بسیاری از وسایل را هم در خانه و هم در خودرو فراهم کرده است. حتی تلفن های همراه و ثابت نیز می توانند به کمک این فناوری بطور همزمان در ابزارهای یکپارچه جدیدی مورد استفاده قرار گیرند.

در اینجا ذکر یک سوال ضروری است: چه سرنوشتی در انتظار سیم هایی است که در برای برقراری اتصال میان منبع انرژی الکتریکی و لوازم برقی استفاده می شوند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که بنظر می رسد دوران این سیم ها هم در آینده ای نه چندان دور پایان یابد.

منبع:http://www.winbeta.net/comments.php?shownews=2881

چرا روابط عمومی الکترونیک؟

با شروع هزاره سوم، سازمان‌ها و جامعه ایران در آستانة ورود به جامعه اطلاعاتی هستند؛ جامعه‌ای که در آن بر اثر تغییرات و نوآوری‌های تکنولوژیکی، ارتباطات و اطلاع‌رسانی و ارائة خدمات سرعت بالایی پیدا کرده و این نوآوری‌ها باعث ایجاد چالش‌ها و فرصت‌هایی برای سازمان‌ها و بویژه روابط عمومی‌ها در خصوص چگونگی ارتباط با محیط و ایفای نقش‌های موثر در درون و برون‌سازمان و ضرورت‌ هماهنگ ساختن سازمان با تغییرات محیطی شده است.

روابط عمومی در جامعه اطلاعاتی باید در سازمان حضوری قدرتمند و مؤثر داشته باشد تا بتواند مدیریت را در تصمیم‌گیری‌ها و استراتژی‌های سازمان در قبال محیط و مخاطبان یاری رساند و وی را از اهمیت ارتباط دوسویه با محیط، ارزیابی سازمان از نظر مخاطبان ، ضرورت مخاطب محوری در سازمان، تطبیق برنامه‌ها و سیاست‌های سازمان با گرایش‌ها و خواسته‌ها و نیازهای مخاطبان،‌ آگاه کند.
تحولات ناشی از پیشرفت فنآوری اطلاعات و ارتباطات، مفهوم بسیاری از پدیده‌ها از جمله "روابط عمومی" را دستخوش دگرگونی ساخته و تاثیرپذیری از فنآوری‌های نوین ارتباطی عصر جدیدی را در تاریخ روابط عمومی ایجاد کرده و بستر شکل‌گیری ”روابط عمومی الکترونیک“ را فراهم ساخته است.
باید پذیرفت که در شرایط کنونی جامعه، توسعه‌ی روابط عمومی الکترونیک نه تنها یک ضرورت، بلکه یک الزام غیر قابل انکار است که خواسته یا ناخواسته باید به سوی آن برویم.
روابط عمومی‌‌ها به دلایل مختلف باید بتوانند گام به گام و در عین حال با سرعتی قابل قبول، روش‌های سنتی را کنار گذاشته و با استفاده از ابزار روابط عمومی الکترونیک، وظایف خود را انجام دهند و یا تلفیقی از روابط عمومی سنتی و الکترونیک را بکار گیرند؛ چرا که مخاطب امروز با مخاطب دیروز متفاوت است. مخاطبان امروزی، خود به دنبال اطلاعات رفته و منتظر دریافت اطلاعات از دیگران نیستند، بنابراین روابط عمومی‌ها باید بتوانند با استفاده از شیوه‌های نوین، اطلاعات لازم مخاطب را در سریع‌ترین زمان ممکن در اختیار وی قرار دهند.
حجم وسیع اطلاعات و داده‌های گسترده که هر روزه نیز بر میزان آن افزوده می‌شود، یکی دیگر از الزامات حرکت به سمت روابط عمومی الکترونیک محسوب می‌شود، چرا که روش‌های سنتی قادر به دسته‌بندی و ایجاد امکان دسترسی به حجم بالای داده‌های سازمان‌های اجتماعی، اقتصادی فرهنگی و خدماتی نیستند و تنها روابط عمومی الکترونیک می‌تواند با استفاده از فناوری‌های نوین این علم، این مشکل را مرتفع کند.
عصر ارتباطات و اطلاعات، شرایط بین‌المللی و بهره‌گیری از رایانه و اینترنت در معادلات بین‌المللی، دیگر ضرورت اجتناب‌ناپذیر پرداختن به روابط عمومی الکترونیک است، به گونه‌ای که دیگر نمی‌توان اطلاعات دنیا را از طریق اینترنت دریافت کرد و با روش‌های سنتی و معمول به آن‌ها پاسخ داد. در چنین شرایطی تنها از طریق روابط عمومی الکترونیک، تعامل‌ با کشورهای دنیا قابل توسعه بوده و می‌توان به آن عمق بخشید.
در این جا باید یادآور شد، حرکت آزاد اطلاعات و آگاهی‌رسانی همگانی و توسعه انسانی، قدرت‌بخشی مردم و مشارکت بیشتر آن‌ها در فرایند تصمیم‌سازی، کاستن از تنش‌ها و مخاصمه‌های قومی، منطقه‌ای و بین‌المللی، ارتقای سطح سواد عمومی و ... نتیجه بهره‌گیری صحیح از فنآوری‌های نوین اطلاعاتی (IT) است.
اما شاید عمده‏ترین سؤالات ما در عصر اینترنت این باشد که چگونه می‏توانیم در جهت اهداف روابط عمومی از سرویس‏های الکترونیک استفاده کنیم و مهم‌تر این که چگونه می‏توان توسط این سرویس‌ها ارتباط مشتری و یا مخاطب را با روابط عمومی برقرار کرد.
در این راستا باید نکات زیر را مد نظر قرار دهیم؛
1- نوع جدیدی از مخاطبان با رسانه‏های الکترونیک در حال شکل‌گیری هستند.
2- روابط عمومی به‌گونه‏ای فزاینده در حال تغییر و گسترش است.
3- روابط عمومی‏ها از ارتباط مستقیم به ارتباط از طریق تکنولوژی ارتباطات روی می‏آورند.
4- تکنیک‏های جدید, مناسبات ارتباطی میان روابط عمومی‌ها و مخاطبان آن‌ها را تغییر خواهد داد, اما پیام‏رسانی یک مسوولیت مداوم برای روابط عمومی‏ها باقی خواهد ماند.
با ورود به دنیای جدید که در آن اینترنت حرف اصلی را می‏زند، روابط عمومی مسوولیت‏هایی تازه می‏یابد که عمده‌ترین آن‌ها به شرح زیر است؛
1- اطلاع‌یابی که در این مرحله تهیه و تولید اطلاعات انجام می‏گیرد.
2- اطلاع‌شناسی که مرحله تدوین و تنظیم اطلاعات است.
3- اطلاع‌رسانی که مرحله توزیع و تبیین اطلاعات است.

یکی دیگر از دلایلی که باعث پرداختن به این بحث می‌شود، آن است که روابط عمومی الکترونیک، سازمان‌ها را از قید و بند محدودیت‌های زمانی و مکانی رها ساخته و به توسعه‌ی روابط عمومی و در نهایت به توسعه‌ی کشور کمک خواهد کرد.
البته نباید از نظر دور داشت که بحث آموزش در روابط عمومی آن هم در چنین شرایطی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. برگزاری دوره‌های آموزشی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت و همایش‌های علمی منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی با استفاده از حضور اساتید مجرب و موفق در این عرصه می‌تواند شرایط مساعدتری را برای پذیرش این تغییر و ایجاد انگیزه‌های بیشتر در مدیران، دست‌اندرکاران و متولیان روابط عمومی در کشور مهیا نماید. البته در این حوزه نیز مانند سایر حوزه‌ها در بهره‌گیری از تکنولوژی‌های روز دنیا با تأخیری قابل تأمل نسبت به کشورهای توسعه‌یافته مواجه هستیم و باید در این مسیر با سرعت بیشتری گام برداریم. هر چند که اقدامات صورت گرفته در این عرصه مانند برگزاری همایش‌های بین‌المللی، وبلاگ‌ها و پایگاه‌های تخصصی روابط عمومی را می‌توان برای شروع حرکت به سمت روابط عمومی الکترونیک، مناسب و مفید ارزیابی کرد.
با توجه به مطالب ارائه شده، چنین به نظر می‌رسد که روابط عمومی الکترونیک، از ضرورت‌های اجتناب‌ناپذیر دولت الکترونیک بوده و روابط عمومی است که می‌تواند و باید زمینه‌های لازم و بسترسازی مناسب را برای تحقق دولت الکترونیک فراهم نماید؛ چراکه هر‌گونه بی‌‏توجهی نسبت به تربیت شهروند الکترونیک، باعث خواهد شد انرژی و هزینه‌‏های مربوط به ایجاد دولت الکترونیک هدر رفته و آن را با شکست مواجه کند.
با این همه، روشن است که نیاز به توسعه‌ آموزش و تربیت شهروند الکترونیکی، به اندازة ایجاد زیرساخت‌‏های ارتباطی برای توسعه IT در کشور از اهمیت برخوردار است و اهمیت‌بخشی به روابط عمومی الکترونیک از سوی دولت‌مردان و سیاست‌گزاران عرصه روابط عمومی، می‌تواند این شرایط را تسهیل نماید