دولت الکترونیک را بیشتر بشناسیم

کی از مهم‌‌ترین مقولات در جامعه اطلاعاتی، مسئله دولت الکترونیک است. دولت الکترونیک به معنای فراهم کردن شرایطی است که دولت‌ها بتوانند خدمات خود را به صورت شبانه روزی و در تمام ایام هفته به شهروندان ارائه کنند.
این امر در سال‌های اخیر به طور جدی در دستور کار دولت‌ها قرار گرفته است و دولتمردان هوشمند نیروهای خود را در راه تحقق چنین شرایطی بسیج کرده‌اند و درصدد برآمده‌اند که فرآیندهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را با کمک فناوری نوین ارتباطات و اطلاعات اصلاح کرده و از این طریق به شیوه کارآمدتری به ارائه خدمات به شهروندان بپردازند.
در حقیقت، به کارگیری و گسترش دولت الکترونیک غالبا در جهت انجام تغییرات در فرآیندهای دولتی نظیر تمرکززدایی، بهبود کارایی و اثربخشی است.
اصولا تعریف واحدی در باره دولت الکترونیک وجود ندارد و این مسئله ناشی از ماهیت پویا و متغیر فناوری است.
امروزه به استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور بهبود کارایی و اثربخشی، شفافیت اطلاعات و مقایسه پذیری مبادلات اطلاعاتی و پولی در درون دولت، بین دولت و سازمان‌های تابعه آن، بین دولت و شهروندان و بین دولت و بخش خصوصی دولت الکترونیک اطلاق می‌شود.

ما کجاییم؟
دولت الکترونیک در ایران با وجود آن که هنوز متولی مستقلی ندارد، اما در بعضی حوزه‌ها فعال است. قریب به 1000 سایت دولتی ایران با وجود همه کاستی‌ها و نقص‌هایی که در اطلاع‌رسانی دیجیتالی رسمی در وب وجود دارد، بخشی از روابط عمومی دیجیتالی کشور را به دوش می کشند.
دفاتر دولت الکترونیک که در استان‌های مختلف کشور راه‌اندازی شده است، خدمات مختلف انتظامی و ثبتی را انجام می‌دهند و این خود یک گام به جلو در ارائه خدمات به شهروندان الکترونیکی ایران است.
اعطای ده‌ها میلیارد تومان تسهیلات از طریق طرح تکفا به بخش خصوصی در جهت تقویت زیربنای اقتصادی و علمی بخش خصوصی در حوزه‌ای تی، خود تاثیر غیرمستقیمی در گسترش دولت الکترونیک در ایران دارد.
با این وجود، دولت الکترونیک ما با رویه‌هایی که در کشورهای غربی حاکم است، از عقب ماندگی ساختاری و اجرایی رنج می برد که قطعا عزم ملی و ایجاد طرح جامع در این راستا، می تواند در چشم‌انداز بیست ساله کشور، مشکل‌گشای بسیاری از موانع پیش روی باشد.

خلق دولت الکترونیک
یکی از مهم‌ترین فرصت‌هایی که فناوری‌های نوین ارتباطی و اطلاعاتی را پیش روی ما قرار می‌دهند، امکان استفاده از این فناوری برای مهندسی مجدد معماری دولت و قابل دسترس‌تر، کارآمدتر و پاسخگوتر ساختن آن است.
استفاده از این نوآوری‌ها در فرآیند اداره امور جامعه، موجب پدیدار شدن واقعیتی به نام دولت الکترونیک شده است.
امروزه عوامل مختلفی دست در دست یکدیگر داده‌اند تا دولت‌ها را وادار به تجربه شکل جدیدی از اداره جامعه بکنند.
انتظارات افراد در مورد خدمات و محصولات و نیز نحوه و کیفیت ارائه آن به طور روزافزون در حال تغییر است و دولت نیز باید پاسخگوی این نیازها و انتظارات باشد. آنان خواهان این هستند که ساعات کار موسسات دولتی افزایش یابد و هر زمان که خواستند بتوانند کارهای خود را انجام دهند، در صف‌ها معطل نشوند، خدمات باکیفیت تری دریافت کنند، خدمات و محصولات ارزان تری به دستشان برسد و مواردی از این دست که پاسخگو‌ترین شکل دولت برای این انتظارات در حال حاضر دولت الکترونیک است.
دولت‌ها همچنین برای جذب سرمایه، کارگران ماهر، گردشگران و سایر موارد با یکدیگر در رقابت هستند و بدین منظور به امکانات جدیدی نیاز دارند که دولت الکترونیک این امکانات را فراهم می‌کند.
دولت الکترونیک برای کیفیت خدمات رسانی به شهروندان، فرصت‌های خوب زیادی را ایجاد می‌کند. شهروندان قادرند به جای چند روز یا چند هفته ظرف چند دقیقه یا چند ساعت اطلاعات یا خدمات مورد نظر خود را دریافت کنند.
شهروندان، شرکت‌ها و سازمان‌های وابسته به دولت می توانند بدون استخدام وکلای دادگستری و حسابداران گزارش‌های خواسته شده را دریافت کنند.
کارمندان دولت می توانند به سادگی و به صورت کارآمد مانند کارکنان دنیای تجارت امور خود را انجام دهند.
یک استراتژی موثر در زمینه استقرار دولت الکترونیک به بهبودهای قابل ملاحظه‌ای از قبیل موارد ذیل در دولت منجر خواهد شد؛
تسهیل خدمت رسانی به شهروندان
حذف رده‌هایی از مدیریت دولتی (کوچک سازی اندازه دولت)
تسهیل اخذ اطلاعات و خدمات توسط شهروندان و شرکت‌ها و همچنین سازمان‌های وابسته به دولت
تسهیل فرآیندهای کاری سازمان‌ها و کاهش هزینه‌ها از طریق ادغام و حذف سیستم‌های اضافی و موازی
نمادهای مورد استفاده در دولت الکترونیک
نمادهای دولت الکترونیک نشان دهنده این است که یک دولت الکترونیک می تواند بخش‌ها و افراد را با یکدیگر مرتبط سازد
G2C GOVERNMENT TO CITIZEN (تعامل میان دولت و شهروندان): مهم‌ترین و گسترده ‌ترین نوع کاربرد دولت الکترونیک، رابطه دولت با شهروندان و بالعکس است. این رابطه شامل اخذ اطلاعات از سوی شهروندان از سازمان‌های دولتی و ارائه خدماتی از سوی دولت به شهروندان به شیوه الکترونیک است G2G GOVERNMENT TO GOVERNMENT (تعامل میان سازمان‌های دولتی): در این نوع رابطه، سازمان‌هایی که در زمینه‌های مختلف به اطلاعات نیاز دارند، می‌توانند از طریق شبکه‌های موجود به این اطلاعات دسترسی یافته و خدمات خود را سریع تر به شهروندان ارائه کنند.
BUSINESS G2B GOVERNMENT TO (تعامل میان سازمان‌های دولتی و بخش خصوصی): این نوع رابطه، اولین رابطه‌ای بود که توسعه پیدا کرد که در این راستا پرداخت مالیات، اخذ آمار و اطلاعات ، ارائه تسهیلات و نحوه اخذ مجوزهای مختلف محتوای این نوع تعامل را شکل می‌دهد.
G2E GOVERNMENT TO EMPLOYEES ( تعامل میان دولت و کارمندان دولت): اطلاعات پرسنلی کارکنان، دریافت خدمات پرسنلی و سایر اطلاعات قابل مبادله میان سازمان‌های دولتی و کارکنان دولت در این چارچوب قرار می گیرند.
این چهار نوع کاربرد، ستون‌های اصلی دولت الکترونیک تلقی می‌شود و در واقع این ارتباطات است که روح دولت الکترونیک را تشکیل می‌دهد.

استراتژی استقرار دولت الکترونیک
اولین گام در تدوین استراتژی دولت الکترونیک تعریف آن است. بدین معنا که سیاستگذاران باید بدانند که دقیقا در پی دست یافتن به چه چیزی هستند. دولت الکترونیک ظرفیت‌های بالایی برای ایجاد ارتباطات الکترونیک بین دولت و شهروندان، دولت با بخش خصوصی و اجزای مختلف درون دولت دارد. هر حکومتی با توجه به شرایط خاص خود می تواند در هنگام تدوین استراتژی دولت الکترونیک مورد نظر خود، قلمرو نفوذ و گسترش این پدیده را تعریف کند.
پس از این مرحله باید نسبت به تدوین استراتژی اقدام شود. این استراتژی از این لحاظ حائز اهمیت است که برنامه‌های عملی مهندسی مجدد فرآیندها و رویه‌ها را به گونه‌ای که در راستای دولت الکترونیک و حمایت کننده آن باشد، هدایت کرده و همچنین گام‌های اولیه حرکت را تعیین می سازد.
این استراتژی باید دربرگیرنده مراحل ذیل باشد؛
تعریف ساختار دولت الکترونیک و اجزا و عناصر کلیدی آن
تعیین مخاطبان و کاربران دولت الکترونیک
ترسیم چشم اندازی که به سادگی قابل درک باشد و دربرگیرنده نتایج مورد انتظار از دولت الکترونیک باشد
تعیین اهداف عملیاتی که قابل سنجش و قابل اندازه گیری باشند
تعیین خط مشی‌های لازم به منظور حمایت از تحقق مطلوب دولت الکترونیک تعریف شیوه‌ای که میزان آمادگی سازمانی برای استقرار دولت الکترونیک را تعیین کند
تعریف فرآیند و مراحل استقرار دولت الکترونیک

مفهوم حکومت‌داری خوب
سازمان‌ها و افراد مختلف براساس نوع نگرش و نگرانی‌های خود، تعاریف متعددی از حکومت‌داری خوب ارائه کرده‌اند که هر یک بیانگر بخشی از این مفهوم است.
قبل از بررسی تعاریف موجود در این زمینه شاید تعریف واژه حکومت‌داری ضروری باشد.
براساس تعریفی کلان، حکومت‌داری عبارت است از فرآیندی که به واسطه آن موسسات دولتی به اداره امور عمومی می پردازند، منابع عمومی را مدیریت کرده و از حقوق افراد جامعه حمایت می‌کنند (www.unhchr.ch) و بنا به تعبیری دیگر حکومت‌داری عبارت است از شیوه به کارگیری قدرت در مدیریت توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور.
در تعریف اخیر حکومت‌داری مستقیما با مدیریت فرآیند توسعه پیوند می یابد و بخش عمومی و خصوصی را به طور توام دربر می گیرد.
برخی از صاحبنظران تعریف گسترده تری از حکومت‌داری ارائه کرده‌اند. به زعم آنان حکومت‌داری فرآیندی است که از طریق آن به طور جمعی مسائل مبتلا به جامعه را حل کرده و نیازهای جامعه را برطرف می‌کنیم.
طبق این دیدگاه، حکومت‌داری صرفا شامل دولت نمی‌شود بلکه بخش خصوصی و افراد و گروه‌های جامعه مدنی را نیز دربرمی گیرد و سیستم‌ها، رویه‌ها و فرآیندهایی که به نوعی در امر برنامه ریزی، مدیریت و تصمیم گیری دخیل هستند را نیز شامل می‌شود. (www.unescap.org) با عنایت به تعاریف پیش گفته و درک عمومی از مفهوم حکومت‌داری، می توان گفت که حکومت‌داری خوب (GOOD GOVERNANCE)، برکیفیت و نحوه انجام وظیفه حکومت‌داری تاکید می‌کند.
براساس یکی از تعاریف ارائه شده، حکومت‌داری خوب عبارت است از انجام وظایف حکومت به شیوه‌ای عاری از فساد، تبعیض و در چارچوب قوانین موجود. در این تعریف، حکومت‌داری خوب به عنوان انجام وظایف حکومت به شیوه‌ای منصفانه مورد توجه قرار گرفته است.
با این دیدگاه و براساس تعاریف متعددی که از حکومت‌داری خوب ارائه شده است می توان گفت حکومت‌داری خوب عبارت است از؛ فرآیند تدوین و اجرای خط مشی‌های عمومی در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با مشارکت سازمان‌های جامعه مدنی و با رعایت اصول شفافیت، پاسخگویی و اثربخشی به گونه‌ای که ضمن برآوردن نیازهای اساسی جامعه، به تحقق عدالت، امنیت و توسعه پایدار منابع انسانی و محیط زیست منجر شود.

نتیجه گیری
ارتباط میان دولت الکترونیک و حکومت‌داری خوب به قدری نزدیک است که برخی صاحبنظران معتقدند که دولت الکترونیک اگر در نهایت به حکومت‌داری بهتر منجر نشود هرگز رسالت خود را به انجام نرسانیده است.
دولت الکترونیک شیوه‌ای است برای حصول اطمینان از اینکه همه شهروندان به گونه‌ای یکسان از فرصت مشارکت در تصمیماتی برخوردارند که به نوعی بر وضعیت و کیفیت زندگی آنها تاثیر می گذارد. این شکل جدید ازحکومت‌داری، شهروندان را از مصرف کنندگان منفعل خدمات دولتی به بازیگران فعال تبدیل می‌کند که می‌توانند در باره نوع خدماتی که به آن نیاز دارند اظهارنظر کنند.
دولت الکترونیک امکانات گسترده‌ای را برای عینیت یافتن آرمان‌های حکومت‌داری خوب فراهم می‌کند و با به کارگیری فناوری‌های جدید ارتباطی و اطلاعاتی به بهبود فرآیندهای ارائه خدمات در بخش عمومی، تسریع ارائه خدمات به شهروندان، پاسخگوترشدن ماموران دولتی، شفاف شدن اطلاعات، کاهش فاصله میان مردم و دولتمردان، مشارکت اثربخش تر شهروندان و اعضای جامعه مدنی در فرآیند تصمیم گیری عمومی، گسترش عدالت اجتماعی از طریق فرصت‌های برابر افراد برای دسترسی به اطلاعات و.... کمک شایانی می‌کند و حکومت‌ها چنانچه بخواهند در مسیر تحقق حکومت‌داری خوب حرکت کنند باید به ابزار نیرومندی همچون دولت الکترونیک مسلح باشند.

مدیر عامل پرشین بلاگ : وبلاگ نویس عضو حرفه ای جامعه مجازی است

مهدی بوترابی اظهار داشت : یک وبلاگ نویس، عضو حرفه ای جامعه مجازی می باشد بخصوص اگر او، وب گرد نیز باشد و در این زمینه درجه و مدال افتخار هم کسب کرده باشد.

به گزارش ستاد خبری اولین همایش و جشنواره توسعه جامعه مجازی ایران، مهدی بوترابی با بیان این مطلب افزود : تاثیر وبلاگها عمیق تر از روزنامه ها در جامعه مجازی امروزی بوده است، چرا که روزنامه نگاری حداکثر کاری که در جامعه رسانه ای انجام داده، ایجاد عده ای مخاطب خاص بوده است که مخاطبانش به 3 میلیون نفر می رسد.
وی اظهار داشت : در جامعه مجاری، طبق آمار رسمی حدود 11 میلیون ایرانی حضور دارند که مهمترین سهم از آن بلاگرها و وبگردهاست. بنابراین، وبلاگ رسانه ای جدید است که در آن وبلاگ نویسها، تولید محتوا و ارتباط برقرار می کنند.
وی با بیان این مطلب که وبلاگ ها بیشتر نقش تسهیل کننده و رفع موانع در جامعه مجازی داشته اند گفت : وبلاگ نویسی در جامعه مجازی در اثر یک ضرورت اجتماعی بوجود آمده است و جامعه نیز آنرا پذیرفته است و اکنون مهمترین بخش از جامعه مجازی را بلاگرها یا وب گردها تشکیل می دهند.
مدیر عامل گروه سایتهای پرشین بلاگ، تصریح کرد : جامعه مجازی، مهمترین مراحل تکامل خودش را با وبلاگ نویسی تجربه کرد. زمانی بود که صحبت کردن از جامعه مجازی ساده و راحت نبود. بوترابی در ادامه افزود: در حال حاضر، بشر نوعی زندگی مجازی را تجربه می کند که مهمترین بخش آن تجربه های تعقلی، اندیشه ای و احساسی است که در محیط وب از طریق ارتباط چت، چت رومها و همین بحث وبلاگ نویسی مطرح شده است.
وی با بیان این مطلب که با ظهور وبلاگها ارتباطات بسیار انسانی تر شده است، افزود: شما در وبلاگ با هویت واقعی و فکری شخص آشنا می شوید در حالی که قبلا حداکثر این بود که اطلاعات شناسنامه ای بین طرفین رد و بدل می شد. همانطور که در چت با ارتباطات کلیشه ای روبرو بودیم.
وی در رابطه با تأثیرات وبلاگ ها در جامعه مجازی اظهار داشت: وبلاگها باعث ایجاد جهش شده اند. تا قبل از وبلاگها، محیط خیلی روشن و شفاف نبود، اما با حضور وبلاگها، وبلاگ نویسها نیز در تولید محتوا نقش مهمی بر عهده گرفتند و جذابیت و تنوع محتوای تولیدی، متقابلا ورود افراد به دنیای مجازی را تشویق کرد.
بوترابی با مطلوب توصیف کردن ارزش وبلاگ های عامیانه نویس، گفت : از آنجا که وبلاگ به انسان، فرد و شخص ارتباط دارد و از آنجا که معمولا ما ضعف فعالیت های گروهی و جمعی داریم، وبلاگ های تخصصی که نیازمند روح جمعی و همکاری گروهی می باشند،کمتر موفق بوده ایم.
وی افزود: وبلاگهای عمومی ارزش فوق العاده ای دارند و رشد دانش و اندیشه و احساس را در نویسنده و مخاطب به همراه دارد و برآیند این امر یک تحول اجتماعی است.
مدیر عامل پرشین بلاگ با بیان این مطلب که جامعه مجازی خیلی جلوتر از درک ما در حال حرکت است، افزود: در پرشین بلاگ روزانه 500 تا 600 بلاگر جدید عضو می شوند و حدود 670 هزار بلاگر نیز عضو هستند که این امر پرشین بلاگ را به عنوان بزرگترین جامعه مجازی اینترنتی ایرانیان مطرح کرده است.
بوترابی معتقد است کهطراحی نقشه جامعه مجازی می تواند به کسانیکه تازه وارد این دنیا شده اند، کمک کرده تا براساس نقشه، راه خود را پیدا کنند.
بوترابی، در ادامه گفت : اصحاب رسانه اولین گروهی بودند که وبلاگ نویس شدند و بطور طبیعی ذهنیت بلاگرهای نخستین را شکل دادند. وبلاگنویسی فارسی بعنوان یک روند با تاسیس پرشین بلاگ آغاز شد و اکنون در پنجمین سال فعالیت آن، شاهد حضور مردم به معنای واقعی کلمه در میان بلاگرها و وبگردها هستیم.
وی با بیان این مطلب که وبلاگ فارسی با پرشین بلاگ به یک پدیده تبدیل شد. افزود: می توان گفت پرشین بلاگ یک انقلاب در عرصه وبلاگ نویسی بوده است، چرا که تا قبل از آن، وبلاگ در اختیار نخبه های ویژه بود اما پرشین بلاگ امکان عمومی شدن برای همه را فراهم کرده است.
وی در ادامه، تقسیم بندی جریانات اخیر محیط وب این چنین برشمرد :"
1- سایتهای حوزه های خبری و رسانه ای،
2- سایتهای که تولید محتوا می کنند، مانند بلاگ سرویس ها و گروههای مجازی و دیگر سایتهای تولید کننده محتوای صوتی و تصویری و متنی دیگر.
3- سایتهایی که سرویس های جانبی ارائه میدهند مثل نظر سنجی ها و سیستم های آماری. یا سایتهای ارائه دهنده امکانات ارتباطی مانند چت روم ها.
4- آخرین دسته سایتهای تجاری هستند. همه اینها را در جامعه مجازی در کنار هم داریم.
مدیر عامل مجموعه سایتهای پرشین بلاگ در پایان،وب گردها را مشتری اساسی وبلاگ ها عنوان کرد و گفت : وبلاگ، یک موجود دو وجهی است که رابطه ای بین وبلاگ نویسی و وبگرد برقرار کرده است. بنابراین یک وبلاگ نویس، عضو حرفه ای جامعه مجازی است. بخصوص اگر وب گرد نیز باشد چرا که در آن صورت، مستعد هر گونه نقش بازی کردن در جامعه مجازی است یعنی یک شهروند تمام عیار جامعه مجازی خوانده می شود.


معرفی اولین همایش و جشنواره توسعه جامعه مجازی ایران

از زمان ورود تکنولوژی اینترنت به جامعه ایرانی حدود ده سال می‌گذرد. در آغاز هزاره سوم، اینترنت و دستاوردهای گوناگون آن، نقش انگار ناپذیری در تحولات اطلاع‌رسانی و به دنباله آن تحولات دگرگونی‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ایفا داشته است.
از این روی، زندگی اجتماعی بشر قرن بیست و یکم، بدون استفاده از اینترنت و جامعه اطلاعاتی جهانی، خارج از تصور است. امروزه شناخت و مدیریت صحیح جامعه مجازی، فرصت‌های طلایی را جهت پیمودن مسیر توسعه اقتصادی و اجتماعی برای کشورها و جوامع مختلف به وجود می‌آورد.
پژوهش‌گران و محققان حوزه‌های مختلف علمی معتقدند، اختراع و تکمیل شبکه جهانی اینترنت دارای ویژگی‌های خاصی است، که آن را از دیگر دستاوردهای بشریت جدا نموده است. سرعت گسترش این تکنولوژی و همچنین تأثیرات متقابل آن بر جوامع و فرهنگ‌های گوناگون، امروزه اندیشمندان و صاحب‌نظران حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی و علوم رایانه‌ای را، برای بررسی این آثار، دستاوردها و معضلات آن به تکاپو وا داشته است.
سوال اصلی اینجاست! در طول گذشت یک دهه از ورود اینترنت به ایران و گسترش توسعه جامعه مجازی ایرانی، چه رویکردهای در حوزه تأثیرات متقابل اینترنت، جامعه، اقتصاد، سیاست و فرهنگی، وجود داشته است.
از زمان ورود تکنولوژی اینترنت به جامعه ایرانی حدود ده سال می‌گذرد. در آغاز هزاره سوم، اینترنت و دستاوردهای گوناگون آن، نقش انگار ناپذیری در تحولات اطلاع‌رسانی و به دنباله آن تحولات دگرگونی‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ایفا داشته است.
از این روی، زندگی اجتماعی بشر قرن بیست و یکم، بدون استفاده از اینترنت و جامعه اطلاعاتی جهانی، خارج از تصور است. امروزه شناخت و مدیریت صحیح جامعه مجازی، فرصت‌های طلایی را جهت پیمودن مسیر توسعه اقتصادی و اجتماعی برای کشورها و جوامع مختلف به وجود می‌آورد.
پژوهش‌گران و محققان حوزه‌های مختلف علمی معتقدند، اختراع و تکمیل شبکه جهانی اینترنت دارای ویژگی‌های خاصی است، که آن را از دیگر دستاوردهای بشریت جدا نموده است. سرعت گسترش این تکنولوژی و همچنین تأثیرات متقابل آن بر جوامع و فرهنگ‌های گوناگون، امروزه اندیشمندان و صاحب‌نظران حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی و علوم رایانه‌ای را، برای بررسی این آثار، دستاوردها و معضلات آن به تکاپو وا داشته است.
سوال اصلی اینجاست! در طول گذشت یک دهه از ورود اینترنت به ایران و گسترش توسعه جامعه مجازی ایرانی، چه رویکردهای در حوزه تأثیرات متقابل اینترنت، جامعه، اقتصاد، سیاست و فرهنگی، وجود داشته است.
دبیرخانه دائمی DIVS و نشریه الکترونیکی فصل نو، با همراهی بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای مرتبط دولتی و غیردولتی، عزم خود را جزم نموده، تا با برگزاری اولین همایش و جشنواره توسعه جامعه مجازی ایران به بررسی و تبادل نظر در مورد تحولات و دستاوردهای این مهم، در طول گذشته یک دهه بپردازد.
تصمیم بر آن است، در اولین دوره برگزاری همایش و جشنواره توسعه جامعه مجازی ایران، همایشی یک روزه به همراه جشنواره‌ای به مدت چهار روز، از 7 لغایت 10 آذر ماه سال جاری برگزار گردد. در خلال برنامه‌های فوق، کارگاه‌های آموزشی و نشست‌های تخصصی، جهت ارائه به خانواده‌ها و مدیران صنایع و بازرگانان دایر خواهد شد. همچنین در طول برگزاری جشنواره، نمایشگاهی از دستاوردها و ارائه محصولات حوزه‌های مختلف جامعه مجازی، شامل: صنعت نرم افزاری، بهترین وب سایت‌های اینترنتی، دستاوردهای سازمان‌ها و ارگان‌ها دولتی و غیر دولتی پیشرو درحوزه اینترنت و موارد دیگر دایر خواهد بود.
امید است با همکاری و مساعدت کلیه دست‌اندرکاران صنعت IT کشور و همچنین پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی، شاهد برگزاری همایش و جشنواره‌ای پر بار در این دوره و دوره‌های آینده باشیم.

روزنامه‌نگاری بدون روزنامه‌نگار

نیویورکر در شماره‌ی 7 و 14 آگوست 2006 خود مقاله‌ای به قلم نیکلاس لمن چاپ کرده که تأثیرات روزنامه‌نگاری اینترنتی را بر رسانه‌های سنتی و بر جوامع بررسی می‌کند. ترجمه این مقاله را بخوانید:
در فضای اینترنت همه به پایان خوش اعتقاد دارند. آنان که به جانبداری از روزنامه‌نگاری اینترنتی بیانیه صادر می‌کنند معتقدند این شکل از روزنامه‌نگاری -بیش‌تر به دلیل سهولت دسترسی تولید‌کنندگان و مخاطبان به آن تا قدرت بیانی این رسانه تازه- نمایانگر پیشرفتی جهانی و تاریخی است. این ویژگی به روزنامه‌نگاری اینترنتی امکان می‌دهد مانعی را که مدت‌های طولانی بر سر راه اطلاعات و بحث‌های عمومی وجود داشت از میان بردارد؛ در این گونه بحث‌وجدل‌ها معمولاً از رسانه‌های سنتی به عنوان «دروازه‌بانان» یاد می‌شود و ظاهراً این رسانه‌ها تاکنون توانسته‌اند این ماهیت خود را حفظ کنند.

گلن رینولدز، استاد حقوق دانشگاه تنسی آمریکا که یکی از محبوب‌ترین وبلاگ‌های این کشور را با عنوان Instapundit اداره می‌کند، در کتاب تازه خود با نام «چگونه بازارها و فناوری به مردم عادی امکان می‌دهد رسانه‌های غول‌پیکر، دولت‌های غول‌پیکر و دیگر غول‌ها را درهم شکنند» می‌گوید: «میلیون‌ها آمریکایی که زمانی از نخبه‌سالاری موجود بهت‌زده بودند، اکنون دریافته‌اند که بسیاری از افراد بی‌نام‌ونشان می‌توانند بهتر از سلاطین این رشته عمل کنند».

ادبیات مربوط به روزنامه‌نگاری اینترنتی که توسط رینولدز و دیگران ارائه شده تنها به این خاطر قابل‌قبول است که مطالبی متنوع از چندین مقوله متفاوت را که اکنون به صورت آن‌لاین در دسترس است و پیش از این نبود، زیر یک چتر می‌آورد. یکی از این مقوله‌ها نظر یا دیدگاه‌های صرف است. دیگری اطلاعاتی است که در اصل در رسانه‌های دیگر منتشر شده است ـ از مطالب روزنامه‌های شیلیایی و مداخل دایره‌المعارف‌های آلمانی گرفته تا مقالات ارائه شده در کنفرانس‌های برگزارشده در فلان جزیره در مورد شیوه‌های حسابداری ـ که می‌توان بلافاصله به کمک موتورهای جست‌وجو و وب‌سایت‌های مرجع آن‌ها را پیدا کرد. اخیراً، عده‌ای در حمایت از مطالب کسانی که در سازمان‌های خبری شغلی ندارند و فقط برای وب‌سایت‌ها می‌نویسند، این مطالب را بسیار روزنامه‌نگارانه دانسته‌‌اند.

براساس نتایج تحقیقی که ماه گذشته توسط پروژه زندگی آمریکایی و اینترنت مرکز PEW ]یک مرکز تحقیقاتی در واشنگتن ـ م[ منتشر شد، دوازده میلیون وبلاگ‌نویس در آمریکا وجود دارند که سی‌وچهار درصد آن‌ها وبلاگ‌نویسی را شکلی از روزنامه‌نگاری می‌دانند. این موضوع به معنی بیش از چهار میلیون روزنامه‌نگار نوپا تنها در سطح وبلاگ‌نویسان آمریکایی است. اگر تک‌تک کسانی را که خارج از آمریکا وبلاگ می‌نویسند و کسانی را که به دیگر انواع روزنامه‌نگاری اینترنتی مشغولند به این رقم اضافه کنید، حجم فعالان در این حرفه در طول ده سال گذشته باید بیش از هزار برابر شده باشد.

تحقیق مذکور در عین حال نشان می‌دهد اکثر وبلاگ‌نویسان معتقدند که تنها به ابرازنظرهای شخصی می‌پردازند و ادعاهای گزافی که امروزه در مورد روزنامه‌نگاری اینترنتی می‌شود دخلی به آن‌ها ندارد. مقوله‌ای که بیش از همه بر لفاظی‌های روزافزون در مورد جایگزین شدن سازمان‌های خبری سنتی تأثیر می‌گذارد «روزنامه‌نگاری شهروندی» است، یعنی وب‌سایت‌هایی برای انتشار مطالب افرادی که شغلی در سازمان‌های خبری ندارند اما عملکرد مشابهی دارند.

شهروندان روزنامه‌نگار ظاهراً تازه‌کارهای خلاقی هستند که راجع به اتفاقاتی که در محل زندگی یا کار آن‌ها می‌افتد کسب اطلاعات می‌کنند، یا کسانی که در مقایسه با سازمان‌های خبری نام‌آشنا، از دنیا تصویری کامل‌تر و غنی‌تر ارائه می‌دهند و همچنین ما را از شر خودبینی و تکبری که اغلب روزنامه‌نگاران به نمایش می‌گذارند نجات‌ می‌دهند.

بزرگ‌ترین وب‌سایت روزنامه‌نگاری شهروندیOh My News است که دفتر اصلی آن در سئول است و کارکنان آن شامل دبیرانی هستند که به آثار رسیده‌ از سوی حدود چهل‌هزار داوطلبی که برای آن‌ها مطلب می‌فرستند سر‌ و سامان می‌دهند. هونگ اون تائک، سردبیر این وب‌سایت، بیانیه کوتاهی در آن منتشر کرده که براساس آن: «ابزارهای سنتی کسب و انتشار اخبار به سرعت از این الگوی تازه عقب می‌افتند... ما بر این باوریم که اخبار تنها توسط امثال جورج بوش یا بیل گیتز آفریده نمی‌شود، بلکه مهم‌تر از آن‌ها، توسط مردمانی آفریده می‌شود که اجازه دارند در کنار یکدیگر فکر کنند. اخبار نوعی تفکر جمعی است. این ایده‌ها و اذهان مردم است که وقتی شنیده می‌شود دنیا را تغییر می‌دهد».

اما واقعاً روزنامه‌نگاری شهروندی چه چیزی برای ما به ارمغان آورده است؟ سؤال سختی است، تاحدودی به این دلیل که آنان که واقعاً به چیزی باور دارند، تبحر زیادی دارند در این که به کمک ریشخندهای بی‌رحمانه‌شان زندگی را به کام آنان که تردید به دل راه می‌دهند تلخ کنند. تاکنون هیچ «روزنامه‌نگار سنتی» آن‌قدر ابله نبوده است که به ایده تعلق به گروه نخبگانی که شهروندان عادی حق ورود به آن را ندارند تن در دهد یا از آن دفاع کند. اما گاه به نظر می‌رسد که آن‌ها احترامی را که انقلاب اینترنتی لایق آن است برایش قائل نمی‌شوند و به این ترتیب ناخواسته گوشت را به دست گربه‌های ژرف‌اندیش رسانه‌های تازه می‌دهند ـ همان کاری که جان مارکوف، خبرنگار بخش فناوری مجله تایمز، در سال 2003 در مصاحبه‌ای با نقد روزنامه‌نگاری آن‌لاین کرد. جف جارویس، ناشر، نویسنده ستون روزنامه و سردبیر، که از ماه سپتامبر هم به عنوان استاد در دانشکده روزنامه‌نگاری نو در دانشگاه نیویورک مشغول به فعالیت می‌شود، این مصاحبه را در وبلاگ خود با نام BuzzMachine چاپ کرد و واکنش خود را هم به آن افزود. در بخشی از این یادداشت آمده است:

مارکوف: من می‌توانم این سناریو را به‌وضوح ببینم، سناریویی که بر اساس آن تمامی این فناوری‌های تازه احتمالاً فقط به درد تخریب تمامی استانداردهای قدیمی می‌خورند و نه به درد خلق چیزی بهتر برای جایگزین کردن آن‌ها. فکر می‌کنم این دقیقاً یک سناریوی ممکن است.

جارویس: ببخشید که حرف‌تان را قطع می‌کنم، اما حرف‌تان کاملاً بی‌معنی بود. ممکن است آن را برای من تجزیه و تحلیل کنید، آقای مارکوف؟ یا برای این که حرف‌تان معنی داشته باشد نیاز به یک سردبیر دارید؟ چطور استانداردهای تازه استانداردهای قدیمی را «خراب» می‌کنند؟ هیچ‌چیز «استاندارد» نمی‌شود مگر وقتی که شخصی که بر مسند قدرت است ـ ناشران یا مخاطبان‌ـ آن را بپذیرد.

مارکوف: احتمال دیگر در حال حاضر این است: گاه به نظر می‌رسد که ما دنیایی داریم مملو از وبلاگ‌نویسان و وبلاگ‌نویسی آینده روزنامه‌نگاری است، یا حداقل این چیزی است که وبلاگ‌نویس‌ها استدلال می‌کنند، اما از نظر من هنوز مشخص نیست که وبلاگ‌نویسی چیزی بیش از رادیوی شهروندی باشد. (رادیوی شهروندی سرویس رادیویی است برای برقرای ارتباط شهروندان دارای این سرویس با دیگران به منظورهای شخصی یا کاری. رادیوی شهروندی در آمریکا و در دهه 1940 راه افتاد و اکنون 40 کانال رادیویی این کشور به این نوع رادیو اختصاص دارد- م.)

جارویس: این اشاره به همان اندازه احساسات مارکوف کهنه و مزخرف است. واضح است که مارکوف وبلاگ‌ها را نمی‌خواند و نمی‌داند در آن‌ها چه ‌می‌گذرد. ببین، احمق، این مخاطبان تو هستند که دارند آن‌جا حرف می‌زنند. باید بخواهی به آن‌چه که آن‌ها برای گفتن دارند گوش کنی. تو هر چی که باشه، داری زندگیت را صرف نوشتن برای آن‌ها می‌کنی. اگر تو خبرنگاری بودی که یک خرده ارزش داشتی، باید برایت مهم می‌بود که بازار به چه چیز اهمیت می‌دهد. اما نه، تو یکی از آن آدم‌های پرزور نیویورک‌تایمز هستی. تو نیاز به این مخاطبان بوگندو نداری. تو نیاز به گوش شنوا نداری. تو فقط دهان می‌خواهی.

برای این که روزنامه‌نگاری اینترنتی انتظاراتی را که ایجاد کرده است برآورده سازد، باید هم از نظر مفهومی و هم به صورت عملی استانداردهای بالایی را پاسخ گوید: این رسانه باید انقلابی باشد و استانداردهای بالای روزنامه‌نگاری استفاده کند. کیفیت روزنامه‌نگاری اینترنتی باید به مرور زمان بهبود پیدا کند، خصوصاً اگر میزان بیش‌تری از فضایل روزنامه‌نگاری سنتی به اینترنت منتقل شود. اما با این که این رسانه ظرفیت‌های زیادی دارد ـ‌خصوصاً با توجه به این که گفتمان را توسعه و سرعت آن را افزایش می‌دهدـ آن طور که طرفداران آن می‌گویند، آن قدرها هم با شیوه‌های پیش از خود تفاوت ندارد.

جوامع برای تولید و توزیع دانش، اطلاعات، و دیدگاه‌ها، اقدام به ایجاد ساختارهای قدرت می‌کنند. این ساختارها بسته به ابداع ابزارهای تازه ارتباطات و همچنین تغییرات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، مدام در حال طلوع و افول هستند. سال گذشته در انگلیس کتاب بسیار جالبی در این مورد با عنوان «ارائه درست و نادرست اطلاعات در بریتانیای اواخر دوران استوارت: تعصب و فرهنگ سیاسی» به چاپ رسید. ماجرای این کتاب در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم روی می‌دهد و اگرچه نویسنده آن، مارک نایتز، که در دانشگاه ایست آنجلیا تدریس می‌کند، آن دوران را به‌وضوح با دوران کنونی مقایسه نمی‌کند، اما کاملاً واضح است که چنین مقایسه‌ای را در پس ذهن خود داشته است.

«رسانه‌های نو»ی اواخر دوران استوارت بریتانیا جزوه و نشریات ادواری بودند که نه تنها به دلیل پیدایش رسانه‌های چاپی بلکه به دلیل سست شدن سانسورهای دولتی و نظام‌های ارائه مجوز، در نتیجه ناآرامی‌های سیاسی و شهرنشینی (که سبب پدید آمدن مخاطبانی برای بحث‌های مردمی شد) میسر شده بود. امروز، شناخته‌شده‌ترین این نشریات ادواری تماشاگرِ اَدیسون و استیل است، اما این نشریه تنها یکی از ده‌ها نشریه‌ای بود که در اوایل قرن هفدهم تقریباً به یکباره زیاد شدند. پسر پستچی The Post Boy، سخن‌چین The Tatler، گلچین The Medley، و آپولوی انگلیسی The British Apollo از دیگر نشریات این دوره بود. مشهورترین کسی که به نوشتن در این نشریات می‌پرداخت، دانیل دوفو بود، اما صدها نفر دیگر هم بودند، کسانی مثل توماس اسپرات، نویسنده «برداشت و بیانیه‌ای واقعی درباره توطئه هولناک علیه شاه مرحوم» (1685) و چارلز لسلی، نویسنده «گرگی که جامه چوپانیش را دریده‌اند» (1704). این صداها به گفت‌وگویی راه یافت که عمدتاً به مقامات کلیسا و دولت محدود می‌شد. آن‌ها وبلاگ‌نویسان و شهروندان روزنامه‌نگار عهد خود بودند و تأثیرشان بس فراتر از آن بود که روزنامه‌نگاران اینترنتی تاکنون به دست آورده‌اند (اگرچه که مخاطبان‌شان بسیار کم‌تر بودند).

نایتز خاطرنشان می‌کند که نشریات ادواری به عنوان رسانه ظرفیت‌ ایجاد تغییرات ریشه‌ای داشتند. این‌گونه نشریات رسانه‌ای دسته‌جمعی و با عمر کوتاه بودند که ارزان، قابل‌حمل‌ و به سادگی در دسترس افراد طبقات و گرایش‌های سیاسی مختلف قرار می‌گرفتند. همان‌طور که نایتز می‌گوید این نشریات «قادر بودند شکل‌های مختلفی به خود بگیرند (نامه، گفت‌وگو، مقاله، تکذیبیه، برائت‌نامه و امثال آن)» و «برای ارائه گزارشی مردمی در زمانی خاص کاملاً ایده‌آل بودند». نشریات ادواری به دلیل ابداع بخش‌نامه به سردبیر و پاسخگویی مداوم آن‌ها به مخاطبان‌شان و به یکدیگر، براساس استانداردهای آن دوران «نوعی سرگرمی دوسویه» به شمار می‌رفتند.

در آن زمان هم مثل امروز، رسانه‌های نو در عنفوان جوانی خود سبک بیانی متمایز و تند داشتند. نایتز می‌نویسد: «نشریات چاپی جنجالی... مقوله‌های مرسوم در لفاظی را تغییر دادند و ابزاری بودند که تهمت و افترا، مجادله و هجو را تسهیل کردند. این نشریات تاحدودی به لطف ناشناس بودن، از مسخره کردن یا حتی انتقاد مخرب بهره می‌بردند». اما یکی از مهم‌ترین نکاتی که نایتز به آن اشاره می‌کند این است که همین ویژگی سبب محدود شدن این رسانه‌ها بود. هر طرف در آن‌چه که نایتز به حق به عنوان جبهه مقدم رسانه‌ها در نبرد سیاسی بی‌امان میان ویگ‌ها و توری‌ها [دو نحله سیاسی بریتانیا در اواخر قرن هفدهم تا قرن نوزده-م.] می‌شناسد خیلی زود شروع کردند به متهم کردن یکدیگر به رد و بدل کردن دروغ، تحریف، تئوری‌های توطئه، عجز و لابه‌های منحصر‌به‌فرد و معرفی خود به عنوان تجسم منافع عمومی، گفتمان مدنی و حقیقتِ مبتنی بر نظریه شناخت. نایتز این سبک نرم‌تر بیان را تنها تاکتیک سیاسی دیگری می‌داند، اما همین سبک بدون شک نشریات چاپی را به سوی گونه‌ای منطقی‌تر و ملایم‌تر از لفاظی سوق داد، لفاظی که با آرام گرفتن نسبی سیاست بریتانیا و تبدیل جنگ داغ میان احزاب به جنگی سرد هم‌سو بود (روزنامه‌های تمام‌عیار انگلیسی، مثل Times و Guardian، تا اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم ظهور نکرده بودند، یعنی زمانی که این دوره آرام‌تر کاملاً برقرار شده بود و مدت‌ها بعد از زمانی که نایتز به داستان خود پایان می‌دهد). روزنامه‌نگاری اینترنتی، حداقل تاحدودی، به طور حتم این چرخه را تکرار خواهد کرد و به امید به وجود آوردن گروه مخاطبانی بزرگ‌تر که شاید پولی هم به آن‌ها بپردازند، سعی خواهد کرد مسئول و قابل‌اعتماد شود تا به تدریج خود را از لحاظ لحن بیان متمایز سازد.

شاید بتوان گفت که روزنامه‌نگاری آمریکایی براساس الگوی اواخر دوره استوارت بریتانیا آغاز به کار کرد؛ در دوران استعمار، سخنگویان سیاسی تندخویی چون توماس پِین بر این حوزه تسلط داشتند. می‌توان گفت همه آن اظهارات دلگرم‌کننده مربوط به آزادی مطبوعات توسط بنیان‌گذاران روزنامه‌نگاری آمریکایی یقیناً با در ذهن داشتن تهیه‌کنندگان نشریات آن دوران در انگلستان ارائه می‌شد. وقتی در اوایل قرن نوزدهم، احزاب سیاسی و نشریات چاپی غلتکی توسعه پیدا کردند، روزنامه‌نگاری آمریکایی بدون این که وانمود کند نسبت به حقایق، مالکیت یا کنترل بی‌طرفانه دارد، اساساً به صورت شاخه‌ای از سیستم احزاب درآمد.

محصول دیگری که در این حوزه پدید آمد نشریات جنجالی ارزانی بود که در شهرهای بزرگ توزیع می‌شد، شهرهایی که جمعیت‌شان مملو بود از مهاجرانی که از مناطق روستایی آمریکا و خارج از کشور آمده بودند. از جمله این نشریات روزنامه‌های قوی محلی بود، اما سخت است که آن‌ها را هماهنگ با الگوی دولتی دانست. مطبوعات نیویورکی ویلیام رَندولف هارست، ]یکی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین ناشران روزنامه در آمریکا در اواخر قرن 19 ـ م[ که نمونه‌های پیش‌رو به شمار می‌روند، پرطمطراق، عوام‌گرا، متعصبانه و کاملاً بدنام بودند. این روزنامه‌ها بر سیاست تأثیر می‌گذاشتند، اما این متفاوت از حرفی است که گلن رینولدز در مورد مطبوعات هارست زده است، این که «آن‌ها مجادلات عمومی را برنامه‌ریزی می‌کنند». اکثر شیوه‌های رسمی تولید و ارائه اطلاعات که امروزه در آمریکا مرسوم است ـ‌روزنامه‌نگاری بی‌طرف تنها یکی از آن‌هاست؛ بقیه عبارتند از تحقیقات مدرن آکادمیک، یا گروه‌های متفکران‌ـ در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پدید آمدند، با این هدف مشخص که با تمایلات عوام‌گرایانه نهادهای مختلف که یکی از آن‌ها رسانه‌های بزرگ بود به مقابله برخیزند.

در واقع، آن‌چه که پیشگامان و مبلغان روزنامه‌نگاری اینترنتی باور به نبرد علیه آن دارند ـ‌یعنی روزنامه‌نگاری در دست عده معدود که بر مسند نشسته‌اند و با زبانی مملو از چرندیات و با قدرتی ناحق با جمعیتی بی‌اراده و تسلیم سخن می‌گویند‌ـ به عنوان یک پدیده تاریخی چیزی جز مترسک نیست. حتی بعد از جنگ جهانی دوم، بعضی شهرهای آمریکا هنوز مطبوعاتی داشتند که کماکان به شیوه «صفحه اول»The Front Page خشمگینانه باهم می‌جنگیدند. البته همواره مجلات کوچک سیاسی با باورها و اعتقادات مختلف وجود داشتند و کتاب‌هایی که به شیوه جزوات سابق نگاشته می‌شدند و بعدها در قرن بیستم، مجلات هفتگی متفاوت و روزنامه‌نگاران مخالفی مثل آی‌اِف استون به چشم می‌خوردند. زمانی که روزنامه‌نگاری آرام‌ترین دوران قدرت خود را می‌گذراند ـ‌احتمالاً در همان دوره‌ای که سه شبکه تلویزیونی موجود در اوج خود به سر می‌بردند و مسأله حق‌انحصاری روزنامه‌های محلی در حال تبدیل شدن به قانون بودـ سیاست و فرهنگ آمریکا هم دوران آرامی را می‌گذراند و باید بسیار رسانه‌مدار باشید تا باور کنید که رسانه‌ها آهنگ زندگی ملی را شکل دادند و نه بالعکس.

ـ هر رسانه تازه شخصیت‌ها و اشکال مخصوص به خود را ارائه می‌دهد. روزنامه‌نگاری اینترنتی چتر عظیمی است که بخش‌هایی را هم از سازمان‌های خبری سنتی شامل می‌شود؛ مجله‌های اینترنتی مثل Slate و Salon، وب‌سایت‌هایی مثل Daily Kos یا NewsMax که ارتباطی نظری با اخبار حفظ می‌کنند تا بتوانند به عنوان بازیگران مؤثر سیاسی نقش ایفا کنند و وب‌سایت‌های مرجعی مثل Arts & Letters Daily و Indy Media که مجموعه‌ای بسیار متنوع و قابل‌توجه از مطالب پراکنده در یک مقوله خاص را گرد هم می‌آورند.

وبلاگ‌های بلندپروازانه‌تر در کنار یکدیگر به عنوان نوعی جزوه‌نویسی سریع‌السیر و مملو از ارجاعات عمل می‌کنند ـ‌تریبونی آزاد برای هر عقیده امکان‌پذیری که نمی‌تواند به رسانه‌های بزرگ راه یابد یا در مورد میلیون‌ها وبلاگِ صرفاً شخصی، تریبونی آزاد فقط برای دیدگاه فرد نسبت به زندگی. اینترنت همچنین جایگاهی است برای انتقاد از رسانه‌ها («ما می‌توانیم شما را چک کنیم!» یکی از فریادهای رایج در مبارزات دنیای وبلاگ‌هاست) و کتابخانه عظیم تحقیقاتی از گاف‌ها، حذفیات، کلک‌ها و جوک‌ها. اما هیچ یک از این‌ها هنوز به سطحی از فرهنگ روزنامه‌نگاری نرسیده است که غنای کافی را برای رقابت جدی با رسانه‌های قدیمی داشته باشد ـ که بتواند به عنوان جایگزین آن‌ها و نه ضمیمه‌شان عمل کند.

مشتاق‌ترین کسانی که به توانایی ایجاد تغییرات توسط روزنامه‌نگاری اینترنتی باور دارند، نه تنها براساس ایمان به دستاوردهای آن ـ‌حتی اگر این دستاوردها اساساً در مربوط به آینده باشند‌ـ بلکه بر اساس این اطمینان عمل می‌کنند که رسانه‌های قدیمی در انتخاب آن‌چه که باید منتشر و توزیع شود، اشتباهاتی وحشتناک و حتی بدتر از آن، اشتباهاتی با انگیزه‌های بی‌شرمانه مرتکب می‌شوند. آن‌ها دارای تعصب‌های سیاسی هستند، یا ماجراهایی مهم را نادیده می‌گیرند یا سرکوب می‌کنند، یا ارتباط خود را با نگرانی‌های مردم عادی از دست داده‌اند، یا صرفاً ناقلان غیرفعال بیانات رسمی هستند. هرچه این روزنامه‌نگاری سنتی بیش‌تر به صورت رسانه‌‌ای قدیمی و در بند ظاهر شود، اینترنت بیش‌تر مبارک و به‌جا به نظر می‌رسد.

جی روزِن، استاد روزنامه‌نگاری دانشگاه نیویورک که از پیش از ظهور اینترنت قهرمان پیشگام «روزنامه‌نگاری شهروندی» بود، در ماه ژوئن در واشنگتن‌پُست نوشت که وبلاگش با نام PressThink را به این خاطر شروع کرده بود که: «از این که ایده‌هایم را از صافی دبیرانی بگذرانم که مجبورم می‌کردند در همان مواردی که خودشان به عنوان روزنامه‌نگاران حرفه‌ای سکوت اختیار می‌کردند سکوت کنم، خسته شده بودم. روز بعد از انتخاب مجدد بوش به عنوان رئیس‌جمهور در سال 2004، من در وبلاگم پیشنهاد دادم که حداقل یک سری از سازمان‌های خبری باید خود را مخالف کاخ‌سفید بدانند. استدلال من این بود که تنها با پیوستن به جبهه مخالف است که رسانه‌ها واقعاً می‌توانند ماجرای گسترش بی‌حدوحصر قوه مجریه را توسط دولت بوش نشان دهند. این مقوله عملاً در خبرگزاری‌های جریان اصلی مطرح نشده بود، جریان اصلی که همواره موفق شده بود این بحث را که چه چیز کار روزنامه‌نگار است و چه چیز نیست محدود کند. اما اکنون که غیرحرفه‌ای‌ها در فضای مطبوعات به حرفه‌ای‌ها پیوسته‌اند، خبرگزاری‌ها دیگر قادر نیستند راجع به فعالیت‌هایشان بحث نکنند».

روزن اکنون تریبونی را که پیش از این فاقد آن بود در وبلاگ خود در اختیار دارد و هفته پیش او کار مخاطره‌آمیز دیگری را شروع کرد. وبلاگی به نام NewAssignment.net را راه انداخت که در آن «گروهی بیدار» از مردم به میل خود به روزنامه‌نگاران پول می‌دهند تا ماجراهایی را دنبال کنند که «رسانه‌های خبری معمولی پوشش نمی‌دهند، نمی‌توانند پوشش دهند، یا نمی‌خواهند پوشش دهند، و یا خرابش کرده‌اند». به نظر روزن، اصل این ایده آن است که به «مردمی که پیش از این به عنوان مخاطب شناخته می‌شدند» قدرت انتخاب سوژه داده شود، قدرتی که قبلاً در اختیار دبیران بود. روزن در PressThink می‌نویسد: «NewAssignment.net نمونه‌ای از روزنامه‌نگاری بدون رسانه خواهد بود. زیبایی آن در همین است».

حتی پیش از ابداع NewAssignment.net یا حتی برای کسانی که وبلاگ‌ نمی‌نویسند، اکنون در مقایسه با قبل فرصت‌های بسیار بیش‌تری برای ارتباط با سازمان‌های خبری وجود دارد. اکثر سازمان‌های خبری سنتی در نسخه‌های اینترنتی خود این امکان را فراهم می‌آورند که خبرنگاران‌شان به سؤالات خوانندگان پاسخ دهند و اغلب به خوانندگان هم اجازه می‌دهند مطالب خود را روی سایت بگذارند. اگر بتوانیم این قضیه را به عنوان ظهور دموکراسی واقعی در آن‌چه که حکومت اقلیت در رسانه‌ها بود ببینیم، بسیار راحت‌تر می‌توانیم استدلال کنیم که روزنامه‌نگاری اینترنتی تا کنون هم دستاوردهای بزرگی داشته است.

با این حال: آیا اینترنت تنها یک دریچه اطمینان یا محلی است برای اجتماع واخوردگان (salon de refuses) یا واقعاً اطلاعاتی دست اول، فراتر از حیطه دیدگاه و نظر ارائه می‌کند؟ این مسأله که در حمایت از دستاوردهای اینترنت ما همیشه یک فهرست از نمونه‌های موفقیت دریافت می‌کنیم کمی شک‌برانگیز است: وبلاگ‌نویسان گزارش سال 2004 برنامه «شصت دقیقه» را در مورد سرویس گارد ملی جورج بوش و به همراه آن زندگی حرفه‌ای دان راتر رسوا کردند؛ وبلاگ‌نویسان اظهارنظرهای ترنت لات را در تمجید بی‌‌حد و حصر از دوران جیم کرو رو کردند و به این ترتیب او را از رهبری اکثریت سنای آمریکا به زیر کشیدند.

بهترین موارد روزنامه‌نگاری اینترنتی دست اول اکثر اوقات به صورت اتفاقی روی می‌دهد، زمانی که افراد باهوش و کنجکاو که دسترسی به ابزار ارتباطات دارند در صحنه یک حادثه ناگهانی حضور داشته اند. هر زمان که خبرهای عظیم به صورت غیرمترقبه یا در نقاطی دورافتاده یا خطرناک روی می‌دهند، اطلاعاتِ دست اولی که همان موقع روی اینترنت ارائه می‌شود بسیار بیش از اطلاعات ارائه‌شده توسط سازمان‌های خبری موجود است. به‌یاد‌ماندنی‌ترین عکس‌های بمب‌گذاری‌های تروریستی لندن در تابستان گذشته را مسافران مترو با تلفن‌های همراه خود گرفتند و نه عکاسان خبری که وقت نداشتند به محل واقعه برسند. زمانی که سونامی نخستین بار در سال 2004 در جنوب آسیا روی داد، زمانی که طوفان کاترینا در سال 2005 گالف‌کوست آمریکا را نابود کرد، و زمانی که بمب‌های اسرائیلی امسال تابستان بیروت را هدف قرار دادند، تعداد مردم عادی که از طریق اینترنت به ارائه اطلاعات پرداختند بسیار بیش از خبرنگارانی بود که برای این کار حقوق دریافت می‌کنند. من در جایگاهی هستم که ‌می‌توانم قدر مزایای روزنامه‌نگاری شهروندی را در چنین مواقعی بدانم، زیرا همین نوع روزنامه‌نگاری به نجات جان پدر و نامادری من زمانی که بعد از طوفان کاترینا در نیواورلئان سرگردان بودند کمک کرد: بخش‌های شهروندی وب‌سایت‌های خبرگزاری‌های محلی در یکی دو روز حساس اول یکی از بهترین جاها برای کسب اطلاعات در مورد چگونه خارج شدن از شهر بود. اما در طول زمان، بهترین اطلاعات راجع به این که چرا طوفان کاترینا این چنین شهر را نابود کرد از زبان خبرنگاران ارائه شد نه از زبان شهروندان.

برداشت‌های شاهدان عینی و اطلاعاتی که آن‌ها در زمان رویدادهای ناگهانی سهیم می‌شوند، حتی اگر گزارش کاملی از آن‌چه که در موقعیتی خاص می‌گذرد ارائه ندهد، بسیار به‌جا و مورد توجه هستند. این همان کاریست که روزنامه‌نگاری شهروندی قرار است انجام دهد: دنبال کردن موضوعات عمومی، به ویژه موضوعات محلی در تمام طول سال حتی زمانی که فاجعه‌ای روی نداده است. شهروندان روزنامه‌نگار بار نظری سنگینی را به دوش می‌کشند. آن‌ها باید همچون ارتشی بزرگ در سطحی وسیع پراکنده شوند، تا نه تنها موضوعاتی را که روزنامه‌نگاران حرفه‌ای پوشش می‌دهند به خوبی یا بهتر از آن‌ها پوشش دهند، بلکه برای این که به حجم عمده موضوعاتی بپردازند که آن‌ها نادیده می‌گیرند. روزنامه‌نگاری شهروندی عالی وجود دارد تا ثابت کند که شهروندان می‌توانند بدون دخالت حرفه‌ای‌ها در مورد زندگی عمومی اطلاعات به دست آورند. اما وقتی نمونه‌های آن را می‌خوانی و در معرض مجموعه آن قرار می‌گیری تقریباً غیرممکن است که با خود نیندیشی «این همه قیل‌وقال راجع به همین بود»؟

ـ Oh My News ظاهراً بیش از هر وب‌سایت روزنامه‌نگاری شهروندی دیگری خواننده دارد ـ‌براساس شمارش خود این وب‌سایت، روزانه حدود ششصدهزار نفر آن را می‌خوانند. یکی از روزهای ماه ژوئن، خوانندگان بخش انگلیسی این مطلب را جزء یکی از مطالب اصلی یافتند: «روبات‌های قابل‌ چاپ: پیشرفت‌ در فناوری Inkjet خبر از هنر روبات‌سازی می‌دهد» نوشته گرگوری دیگل. آغاز این مطلب این چنین است:
از روبات‌های کوچک آسیموی هوندا گرفته تا غول‌های فیلم انیمیشن غول آهنی، بچه‌های سراسر دنیا می‌دانند که روبات‌ها ماشین‌هایی باحال اما پیچیده‌هستند. پیشرفت‌ها در علم روبات‌ها برنامه‌های ناسا را که مثل فیلم‌نامه‌های فیلم‌های علمی‌تخیلی است تغذیه می‌کند.

حالا بگذارید به زمین برگردیم، در طول چند سال آینده، مصرف‌کنندگان چه انتظاری می‌توانند از فناوری روبات‌ها داشته باشند؟

رومبا [نوعی روبات جاروبرقی]تان را از نو برنامه‌ریزی کنید؟ کسالت‌بار است.

سگ روبات خود را هک کنید؟ قبلاً انجام شده.

روبات خودتان را پرینت بگیرید؟ همینه!

در همان روز، Barista of Bloomfield Avenue، وبلاگ دبی گَلنت، که در شهری در حومه نیوجرسی زندگی می‌کند و وبلاگش یکی از معتبرترین وبلاگ‌های فرامحلی در تمام کشور به شمار می‌رود، مطلب اولش را به عکسی از تعطیلات اخیرش در برکشایر اختصاص داده بود و مطلب بعدی آن این بود:
شایعه است که مقامات گلن ریج دیروز در مراسم سال 2007 سال‌بالایی‌هاـ سال پایینی‌ها تقریباً شاگردان سال 2007 را شکست دادند. آن‌ها سال‌بالایی‌ها را مجبور کردند چند دقیقه‌ای بعد از ساعت مدرسه در مدرسه بمانند تا ورودی‌های تازه را به شیوه‌ای تا خانه‌شان بدوانند. گزارش‌های رسیده حاکی از آن است که سال‌بالایی‌ها وقتی از مدرسه خلاص شدند با ماشین‌هایشان به دنبال شکار ورودی‌های تازه‌ای بودند که سلانه‌سلانه راه می‌رفتند، و در همین حال افسران پلیس گلن ریج هم در اتوموبیل‌هایشان به دنبال ماشین‌هایی بودند که نشان کلاس 2007 بر آن بود. البته، اگر ورودی تازه‌ای را می‌شناسید که مایونز رویش خالی کردند، ما می‌خواهیم راجع به آن بشنویم.

وب‌سایت شهروندی که معمولاً کامل‌ترین وب‌سایت روزنامه‌نگاری شهروندی در آمریکا دانسته می‌شود، یعنی Northwest Voice در باکرزفیلد کالیفرنیا (که نسخه‌ای چاپ شده هم دارد و متعلق به بزرگ‌ترین روزنامه شهر است) مطلب اولش را به شکوفایی شرکت‌های زنان اختصاص داده بود:
خداحافظ دنیای کار برای دیگران
سلام مالکیت شرکت ـ سلام زمانِ با خانواده بودن و خوشبختی
حداقل این حسی است که جنیفر مدورز، ساکن شمال غرب، اکنون دارد. او که پیش از این به صورت حرفه‌ای در بانکداری تجاری مشغول به کار بود، اکنون شرکت خود را دارد. Abornne International، شرکتی در زمینه محصولات مراقبت از پوست که او هشت ماه پیش راه انداخت. جنیفر تا به امروز موفق بوده است، هم از نظر حرفه‌ای هم از نظر شخصی.

یکی دیگر از وب‌سایت‌های روزنامه‌نگاری شهروندی که بسیار مورد توجه است Backfence.com است که مقر آن در حومه شهر واشنگتن قرار دارد. این وب‌سایت ماه گذشته مسابقه‌ای راه انداخت تا دو نمونه از بهترین مطالب روزنامه‌نگاری شهروندی را انتخاب کند. جایزه این مسابقه سفری رایگان به کنفرانسی بود که توسط Oh My News در سئول برگزار می‌شد. یکی از برندگان، لیز میلنِر، از رِستون ویرجینیا بود، برای مطلبی که این گونه شروع می‌شد:
از جمله معانی که فرهنگ American Heritage برای لغت «قهرمان» ارائه کرده است این است: «فردی که به خاطر موفقیت خاص در حوزه‌ای مشخص مورد توجه قرار می‌گیرد». رستون شهری است با آدم‌های خلاق، بنابراین انتظار می‌رود که قهرمانان ما هم مظاهری از خلاقیت باشند. بنابراین، من نوازنده موسیقی و نویسنده آزاد رلف لی‌اسمیت از رستون را به عنوان «قهرمان محلی در حوزه خلاقیت» معرفی می‌کنم.

این ساکن 78 ساله رستون با اجراها، موسیقی‌های ضبط‌شده، آموزش‌های نویسندگی، و نمایشگاه‌های خود به نوعی هنر که در معرض نابودی بود روح زندگی دمید ـ هنر نواختن سنتور کوهستانی. او به محبوب کردن رپرتوار این آلت موسیقی کمک کرده است به گونه‌ای که اکنون موسیقی کوهستان همه‌جا ـ حتی در فیلم‌های چشمگیر هالیوودی شنیده می‌شود.

در واقع، محتوای اکثر روزنامه‌نگاری‌های شهروندی برای هرکس که تاکنون خبرنامه کلیساها یا محلات را خوانده است آشنا به نظر می‌رسد ـ این مطالب به آدم قوت‌ قلب می‌دهد و بدون شک به مجموعه چیزهای خوب در این دنیا می‌افزاید، اما قدرت را با چالش جمعی مواجه نمی‌کنند، چالشی که به نظر می‌رسد رسانه‌های سنتی برای مطرح کردنش بسیار بزدل هستند. معمولاً مطالب روی وب‌سایت‌های روزنامه‌نگاری شهروندی فرامحلی که از نظر روزنامه‌نگاری بسیار تأثیرگذار هستند دارای لینک‌هایی به روزنامه‌نگاری حرفه‌ای هستند، مثل NorthWest Voice یا Chi-Town Daily News که اکثر مطالب‌شان توسط دانشجویان دانشکده روزنامه‌نگاری مِدیل در دانشگاه نورت‌وست نوشته می‌شود که مشغول آموزش دیدن برای برعهده گرفتن مشاغلی تمام‌وقت در سازمان‌های خبری هستند. دستاوردهای روزنامه‌نگاری در بالاترین سطح خود، یعنی خبررسانی‌هایی که تجاوزهای طرح مقابله با تروریسم به آزادی‌های مدنی را برملا ساخت، خبررسانی که دولت جورج بوش را برآشفت، از روزنامه‌ها و شبکه‌های تلویزیونی قدیمی شهرهای بزرگ بیرون آمد نه از روزنامه‌نگاران اینترنتی؛ هرروز اکثر گزارش‌های مستقل از رویدادهای جهان از همان منابع سنتی می‌آید. روزنامه‌نگاری شهروندی، حتی در بهترین و شورانگیزترین حالت خود شبیه به صفحه نظراتی معمول و معقولانه در روزنامه‌ها و مجلات است و نه صفحه‌ای که نظرات جسورانه، فوق‌العاده‌، و ممنوعه‌ای را ارائه کند که به صورت دیگر در اختیار مردم قرار نمی‌گرفت. اکثر روزنامه‌نگاری‌های شهروندی به مخاطبانی بسیار کم و مشخص دارد. دیوید وینبرگر، یکی دیگر از طرفداران روزنامه‌نگاری از طریق رسانه‌های تازه، این وضعیت را با دستکاری تکیه‌کلام اندی وارهول بیان کرده است: «در فضای وب، هرکس نزد پانزده نفر مشهور است».

گزارش دادن ـ به معنی سنتی آن که بر اساس آن، عضوی از یک طبقه شغلی مشخص از مرزهای مرسوم جغرافیایی و طبقاتی می‌گذرد تا به جایی برود که رویدادهای مهم در آن رخ می‌دهد، تا از مردمان قدرتمند سؤالات جسورانه و گستاخانه بپرسد، تا با کلامی قابل‌اعتماد و ساده به عموم مردم گزارش بدهد ـ پدیده‌ای متمایز و نسبتاً نوست. شاید بتوان گفت این پدیده در آمریکا و در اوایل قرن نوزدهم بروز کرد، مدت‌ها بعد از این که بنیان‌گذاران این کشور نخستین متمم قانون را نوشتند، و بعد در جهان گسترده شد و هنوز هم به گسترش خود ادامه می‌دهد. این نوع گزارشگری ابزار اجتماعی قدرتمندی است، چرا که منبع اطلاعاتی مستقلی درمورد دولت و دیگر قدرتمندان در اختیار شهروندان قرار می‌دهد. لزومی ندارد این گزارشگران دروازه‌بانان جامعه یا حرفه‌ای‌هایی باشند که برای کارشان پول می‌گیرند؛ آن‌ها فقط باید آن بیرون بروند و کارشان را انجام دهند.

اینترنت چندان برای گزارشگری فضایی بی‌ربط نیست، بلکه بالقوه بهترین ابزار گزارشگری است که تاکنون ابداع شده است. بعضی جاها مثل سایتی که روی یاهو توسط کوین سایتز اداره می‌شود به طور مداوم روزنامه‌نگاری خوبی ارائه می‌کنند که حس اینترنتی‌ای متمایز دارد نه حسی از یک هدف تازه تعیین‌شده. البته برای پیشرفت در این مسیر لازم است که گزارشگری اصیل را به عنوان یک فضیلت زنده نگه داریم و از اینترنت برای پیدا کردن راه‌های جدید جهت ارائه مطالب تازه استفاده کنیم ـ و این امر هم به‌ناچار سرانجام توسط کسانی تحقق می‌یابد که این کار را به صورت تمام‌وقت انجام می‌دهند نه «شهروندانی» که کارهای روزانه دیگر هم دارند.

روزنامه‌نگاری در حال حاضر از اعتماد‌به‌نفس بالایی برخوردار نیست، و مبلغان اینترنت عملاً چون گونه‌هایی با حداکثر میزان اعتماد‌به‌نفس هستند که در آزمایشگاه خلق شده‌اند. آن‌ها در ادبیات این حوزه بر روزنامه‌نگاری سنتی پیشی جسته‌اند؛ روزنامه‌نگاران سنتی‌ای که به چالش‌های آن‌ها پاسخ می‌گویند معمولاً یا بی‌خبر از همه‌جا هستند و یا مرعوب آنها و لبریز از عذرخواهی. البته تا به امروز، چندان هم‌خوانی میان ادعاهای مربوط به ظرفیت‌های موجود در روزنامه‌نگاری بدون‌روزنامه‌نگار و آن‌چه که افرادی که عملاً به این فعالیت می‌پردازند تولید می‌کنند دیده نمی‌شود. با حرکت روزنامه‌نگاری به سوی اینترنت، برنامه اصلی باید انتقال خبرنگاران به اینترنت باشد و نه زدودن آن‌ها از این حوزه.

مترجم: پوپه میثاقی

شهر الکترونیکی

ایران عضو جامعه اطلاعاتی جهانی است و تا کنون مشارکتهای خوبی در تصمیم سازی برای این جامعه هزاره سوم داشته است. هدف از این اجلاسهای تاریخی که تکرار آنها بعید بنظر می‌رسد‌، خلق یک دیدگاه مشترک در مورد عصر اطلاعات تحت عنوان جامعه‌ی اطلاعاتی بوده است. از جمله دستاوردهای مهم این دو اجلاس اعلامه اصول و برنامه عمل آن بوده است که با مشارکت 192 کشور از جمله ایران بدست آمده است. در برنامه اصول به موارد زیادی از جمله فقرزدایی، توانمند سازی زنان، جوانان، محرومان، تحصیلات ابتدایی برای همه، جها‌ن‌شمولی، همبستگی ملل جهان، آزادیهای اساسی، حق توسعه برای همه، آزادی بیان، رعایت آزادی دیگران، دسترسی همه به اطلاعات، حق حاکمیت کشورها، تنوع‌فرهنگی، حفظ و توسعه زبانهای محلی، چند زبانی در محیط‌های مجازی، کاهش شکاف دیجیتالی، رشد سلامت و پیشگیری بیماری‌ها و موارد بسیار دیگر پرداخته شده است. علاوه بر موارد فوق در اعلامیه اصول به مواردی پرداخته شده است که نیاز به مطالعه و مشارکت بیشتر کشورها را دارد تا ابعاد مختلف آن بیشتر مشخص و برای اجرا به اطلاع جامعه جهانی برسد. مثلا در یکی از بندهای اصول اساسی جامعه اطلاعاتی برای همگان به موضوعی تحت عنوان "دسترسی به اطلاعات و دانش" اشاره شده است. در بندهای دیگر به مواردی مانند: ظرفیت‌سازی و توانمند سازی، پرداختن به ابعاد اخلاقی جامعه اطلاعاتی، تشویق همکاریهای بین‌المللی، بهبود دسترسی ارزان، عمومی، فراگیر و عادلانه به فناوری و زیرساختهای ارتباطی اشاره شده است. اینگونه موارد باید در سطح جهانی معرفی و راهکارهای مناسب برای اجرایی شدن آن تهیه شود. سئوال اساسی آن است که چگونه می‌توان بدون ایجاد یک محیط مناسب و تربیت شهروندان با تفکری بر اساس توسعه کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات چنین آرزوهایی بزرگی را تحقق بخشید؟ چگونه می‌توان جوامع کوچکتر اطلاعاتی را شکل داد و از مجموعه این جوامع کوچک به جامعه اطلاعاتی جهانی رسید؟ مطمئنا توسعه شهرهای الکترونیک بهترین ایده برای تمرین ورود به جامعه اطلاعاتی جهانی خواهند بود.

درایران فرهنگ شهرهای الکترونیکی و اینترنتی در حال گسترش ا ست و کم‌کم باور مسئولین در درک نیاز حرکت به سمت و سوی شهرهای الکترونیکی در حال شکل گیری است. شاید در سال 1379 که برای اولین بار بحث شهرهای الکترونیکی مطرح و متاقب آن همایش جهانی شهرهای الکترونیکی و اینترنتی با جضور بیش از 1500 نفر از مسئولین و متخصصین ارشد کشور در حوزه‌های مختلف برگزلر شد موضوع برای کشورمان خنده دار و باور نکردنی بود و یا حداقل باور نداشتیم که فقط 5 سال بعد باید راهکار برون رفت از چالشهای شهر بزرگی مانند تهران را در ایجاد شهر الکترونیک جستجو کنیم. باید در هزاره سوم و شروع قرن 21 تسلیم پدیدههای حاصل تغییرات فناوریهی جدید باشیم و شهر الکترونیک را به عنوان یک نیاز و ضرورت هزاره سوم بپذیریم.

شهر الکترونیک یک اختراع و یا یک پیشنهاد نوآورانه نیست بلکه واقعیتی است که بر اساس نیاز جای خود را باز می‌کند. اگر امروز چشم خود را بر نیاز ببندیم فردا باید با پرداخت هزینه بیشتر قدم در اجرای آن بگذاریم.

شهر الکترونیک عبارت از شهری است که اداره امور شهروندان شامل خدمات و سرویسهاس دولتی و سازمانهای بخش خصوصی بصورت برخط (online) و بطور شبانه‌روزی، در هفت روز هفته با کیفیت و ضریب ایمنی بالا با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات و ارتباطات و کاربردهای آن انجام می‌شود. شهر الکترونیک ما را از دنیای یک بعدی که شهرهای سنتی و امروزی ما هستند، به دنیای دو بعدی می‌برد که دستاورد فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات دنیای اینترنتی می‌باشند. توجه کنیم که فناوری‌ها همچنان به سرعت توسعه می‌یابند و بزودی دنیای سه بعدی را عرضه می‌کنند که در آن‌صورت، ما شاهد شهرهای مجازی سه بعدی خواهیم بود که حتی تصور آن برایمان سخت است. شاید سئوال شود که آیا امکان ایجاد شهر الکترونیک برای کشور مانند ایران که با ساختارهای سنتی عجین شده است و در مقابل تغییر فناوریها همواره دنباله رو بوده است مقدور می‌باشد؟

اگر به خود اعتماد داشته باشیم و علمی فکر کنیم و دانش و علم را در کلیه امور زندگیمان بکار گیریم قطعاً نه تنها ایجاد شهر الکترونیک که پروژه‌های بزرگتر و پیچیده‌تر را که بر اساس توسعه ابزارهای نوین مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات است به راحتی می‌توانیم انجام دهیم. یکی از مشکات اساسی در کشور ما در توسعه اینگونه پدیده‌ها پذیرش مسئولیت افرادی است که هیچ آشنایی به این موضوعات نداشته و گاها مخالف هم هستند و به عمد مسئولیت می‌پذیرند تا جلو آنرا بگیرند. اگر مسئولیت اینگونه خدمات به افراد متخصص، علاقمند و توانمند سپرده شود قطعا مشکل خاصی برای توسعه پدیده‌هایی مانند شهر الکترونیک نداریم.

اجرای شهر الکترونیک در چند مرحله انجام می‌شود، مراحل پیدایش، ا رتقاء، تعامل، تراکنش و یکپارچه‌سازی پنج مرحله توسعه اینگونه شهرها می‌توانند باشند. در اجرای شهر الکترونیکی باید به ارایه سبک زندگی الکترونیک و در خور عصر توجه داشت و باید توجه کرد که سبک زندگی سنتی برای جامعه اطلاعاتی، تضادها و نابهنجاری‌های خاصی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین یک الگوی مناسب زندگی با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه مورد نظر و مناسب در جامعه اطلاعاتی، یکی از برنامه‌های شهرهای الکترونیک است. توسعه شهرهای الکترونیک، دستاوردهای بسیاری را برای شهروندان، سازمان‌های شهری و دیگر ذینفعان شهر به همراه داشته است. بعضی از فعالیتهای شهرهای الکترونیکی عبارتند از:

1. فعالیت‌های بانکی: مثل پرداخت قبوض، برداشت پول از حساب، انتقال پول و غیره

2. فعالیت‌های اداری: مثل ثبت اسناد و املاک، درخواست پاسپورت و امثال آن

3. فعالیت‌های تجاری: مثل خرید و فروش کالا، موسیقی، فیلم و مواد غذایی

4. فعالیت‌های تفریحی: مثل بازیهای رایانه‌ای، بازدید از موزه‌ها و پارک‌ها

5. کسب اطلاعات: اخبار، روزنامه‌ها، نشریات، وضعیت آب‌و‌هوا، ترافیک شهری، ساعات پرواز هواپیماها و...

6. فعالیت‌های علمی: تحقیق در مورد پروژه‌ها، یافتن مقاله‌ها، دسترسی به منابع معتبر، کتابخانه‌‌ها و کتاب‌ها و تالیفات جدید

7. فعالیت‌های آموزشی: مدرسه، دانشگاه و سایر آموزشگاه‌ها

8. فعالیت‌های سیاسی: شرکت در انتخابات، اعلام‌‌ نظر ‌‌به مجلس و بخشهای سیاسی باز

9. فعالیت‌های مسافرتی: رزرو بلیط سفر، رزرو هتل و کرایه اتومبیل

10. کاریابی و درخواست کار: آگاهی یافتن از فرصت‌های کاری، پر‌‌کردن فرم درخواست کار، ارسال و گرفتن نتیجه.

11. فعالیت‌های درمانی: مراجعه به پزشک، دریافت دستورالعمل‌‌های ایمنی و اطلاع از تازه‌های پزشکی

12. فعالیت‌های تصمیم‌گیری: بهترین و‌ ‌خلوت‌ترین مسیر در شهر برای رسیدن به مقصد، بهترین رستوران برای صرف غذا، بهترین اماکن تفریحی و سایر بهترین‌ها

مطمئن هستم در صورتی که در کشور برنامه‌ریزیها بر اساس اولویتهای جهانی و واقعیتهای موجود جهان که حرکت بسوی جامعه اطلاعاتی است انجام شود، اجرای شهر الکترونیک در اولویت قرار می‌گیرد.

دکتر علی‌اکبر جلالی، کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات