BPR در خلا اتفاق نیفتاده است ؛ بلکه در یک بستر سازمانی که دارای انسان ، فناوری ها و ساختار سازمانی است انجام می گیرد. از این روBPR در یک زمینه ی بزرگ تر برای تغییر سازمان رخ می دهد. ضمنا BPR در بستر یک دیدگاه فرآیند محوری برای تحولات و رشد سازمان اجرا می گردد.
طبق نظریه ی Leavitt، برای موفقیتBPR تنها طراحی مجدد فرآیندها کافی نیست؛ بلکه محیط کاری مرتبط با فرآیندها نیز بایستی برای اثربخشی فرآیندهای جدید تطبیق داده شوند. مانند سایر تلاش های تغییر سازمانی ، عناصر سازمانی مختلفی نیز بایستی با یکدیگر سازگار و متناسب شوند. بنا به دیدگاه آقای لی ویت، در این رابطه به چهار دسته متغییر سازمانی توجه می شود:
1- استفاده از فناوری اطلاعات
2- فرم و ساختار سازمانی
3- مهارت های انسانی مورد نیاز
4- فرآیندهای شغلی.
برای حفظ توازن و تناسب سازمان، با تغییر هر دسته از این عوامل ، دیگر فاکتورها نیز بایستی به تناسب تغییر یابند. در صورت استفاده از فناوری اطلاعات جدید، برای استفاده ی بهینه از آن ممکن است فرآیند های شغلی هم تغییر یابند. استفاده از فناوری اطلاعات جدید و طراحی جدید فرآیندها ، ممکن است نیاز به تغییر مهارت های پرسنلی و احتمالا ساختار سازمانی گردد.
برای یک تغییر موثر در سازمان، این تاثیرات متقابل مورد ارزیابی و برنامه ریزی قرار گرفته و مدیریت می شوند. در صورت عدم مدیریت چنین تاثیراتی، ممکن است تغییر سازمانی موجب عدم تامین اهداف سازمان گردد.
در نتیجه، می توان گفت که با اجرای BPR نه تنها فرآیند ها طراحی مجدد می شوند، بلکه ممکن است زیرساخت های فناوری اطلاعات، مهارت های مورد نیاز پرسنل و ساختار سازمانی هم طراحی مجدد شوند.
برای موفقیت تغییرات سازمانی ، به جای توجه به یک عامل، بایستی توازن بین چهار دسته عوامل اشاره شده مورد دقت و ارزیابی قرار گیرد. نگاه های مختلف به تغییر سازمانی موجب تاکید بیشتر به یکی ز عوامل چهارگانه بالا می گردد:
● از نگاه IT تاکید بیشتر روی معماری یکپارچه ی فناوری اطلاعات است؛
● از نگاه طراحی سازمان، تاکید بیشتر روی جستجوی فرم های جدید سازمانی است؛
● از نگاه منابع انسانی، تاکید بیشتر روی آموزش و توسعه ی منابع انسانی است؛
● از نگاه فرآیند محوریBPR، تاکید بیشتر روی فرآیند های شغلی و عملیاتی است.
برای این که هر یک از این تغییرات موفق گردند، بایستی به تغییرات ضروری در سه عامل دیگر هم توجه شود.
دفتر کاری بی نیاز از کاغذ
فناوری دیجیتالی می تواند فرآیند های نولید، و کل کسب و کار شما را، دگرگون سازد. همچنین می تواند که کارکنان را از دام فرآیند های کند و انعطاف ناپذیر کاغذ و قلمی، رهایی بخشد. برپاساختن نظام های دیجیتالی، به کارکنان فرهیخته فرصت می دهد تا به آفرینش های تازه ای دست بزنند. یک محل کار تمام دیجیتالی را دفتر کار بدون کاغذ نامیده اند- عنوانی که بیشینه ی آن تا به سال 1973 می رسد. دیدگاه برجسته ای است؛ دیگر از توده ای از کاغذ که آنچه را بخواهی، نتوانی در میان آن ها پیدا کنی، خبری نیست! دیگر برای یافتن یک آمار فروش و یا ازاطلاعات بازاریابی، نیازی به برگ زدن ده ها کتاب و گزارش، ندارید. دیگر از این همه فرم های جابه جا شده، صورت حساب های گمشده، ثبت های فراوان، چک های ناپدید شده، و تاخیر های ناشی از نا تمام بودن کارهای کاغذی، خبری نخواهد بود.
ولی ناچار بپذیریم که دفتر کار بدون کاغذ هم مانند هوش مصنوعی، از آن پدیده های بر آستانه هستند که تاکنون به صورت کامل به درون نیامده اند. عنوان دفتر کار بدون کاغذ برای نخستین بار در سال 1973 در یک مقاله دریاره ی شرکت های تلفن، بیان گردید. شرکت زیراکس بیش از دیگران در پی پیاده کردن این اندیشه بود – هر چند آن را دفتر کار بدون کاغذ نمی نامید. در سالهای 1975-1974 ، این شرکت از دفتر کار آینده گفتگو می کرد که از رایانه، پست الکترونیکی، و اطلاعات در خط (مستقیمOnline ) برخوردار بود. در میان سال های 1987-1975، بسیاری از نشریه های بازرگانی خبر از نزدیک بودن برپایی دفتر کار بدون کاغذ، و دگرگونی ژرف در محل کار اداری می دادند. من در سال 1988 هم به گزارشگران گفتم که دیدگاه دفتر کار بدون کاغذ، هم چنان از ما دور است – رایانه ها تاکنون توان برپا ساختن آن را ندارند. ولی امروز همه ابزار مورد نیاز چنین محل کاری را در اختیار داریم. توان گرافیکی رایانه ها و ابزار گوناگون دیگر، ما را در به هم آمیختن و تجزیه و تحلیل بهتر داده ها، کمک می کنند. شبکه های رایانه ی شخصی(PCs) بسیار نیرومند درهمه جا حاضرند. اینترنت این رایانه ها را در سرتاسر جهان به هم پیوند داده است. با این وصف، مصرف کاغذ هر چهار سال یک بار، دو برابر می شود. هنوز بیش از 95 درصد از اطلاعات در کشور ایالات متحده بر روی کاغذ ضبط می شوند و سهم ثبت الکترونیکی، تنها یک درصد است. کار با کاغذ، بسیار پرشتاب تر از آنی افزایش می یابد که فناوری دیجیتالی بتواند آن را از میدان به در کند!
در سال 1996 تصمیم گرفتم که وضعیت مصرف کاغذ در شرکت مایکروسافت – بزرگترین پشتیبان جانشین کردن کاغذ با بازار دیجیتالی- را بررسی کنم. با شگفتی دریافتم که در همان سال، ما بیش از 350000 نسخه گزارش فروش کاغذی تهیه کرده ایم. درخواست کردم تا از هر فرم، یک نمونه برایم بیاورند. پرونده ستبری که بر ر وی میز کارم قرار گرفت، هزاران گونه فرم را در خود داشت. در اداره ی مرکزی، واحد تدارکات به تنهایی 114 فرم به کار می برد. برنامه ی بازنشستگی کارکنان، برای وارد و خارج کردن نام اعضا و تغییر ویژگی ها و روش پس اندازو سرمایه گذاری ایشان، از هشت فرم جداگانه استفاده می کرد. هرگاه در مقررات دولتی دگرگونی هایی رخ می داد، ما ناچار بودیم تا همه ی فرم ها را بازنگری و دوباره چاپ و جانشین نماییم. مصرف کاغذ، خود نشانه ی یک بیماری بس خطرناک تری بود: فرآیند های اداری دور و دراز و زمان بر. به پرونده ی کلفت فرم ها نگاه کردم و با خود گفتم: چرا باید این همه فرم داشته باشیم؟ همه ی ما رایانه های شخصی به هم پبوسته داریم. چرا نباید اطلاعات را به صورت الکترونیکی میان همدیگر جابه جا کنیم؟ من از موقعیت سازمانی خود استفاده کرده و دستور حذف همه ی فرم های غیر ضروری را دادم. به جای آن همه کاغذ، یک نظام الکترونیکی رشد کرد که کار با آن ساده و برای کاربران دل انگیز تر است. اطلاعات این نظام بسیار قابل اعتمادتر می باشد و به کارکنان، اختیارهای گسترده تری می دهد.
آغاز سفر تنها با فشردن یک دکمه
امروزه کسانی که قصداستخدام شدن را دارند، حتما پیش از آغازبه کار، سفر الکترونیکی خود را آغاز می کنند. ما در مایکروسافت روزانه 600 تا 900 درخواست کار از راه دور پست، پست الکترونیکی، و شبکه ی ویژه ی خود، دریافت می کنیم. اکنون بیش از 70 درصد درخواست ها با پست الکترونیکی و به کمک شبکه ی ویژه دریافت می شوند- این حجم، دو سال پیش 6 درصد بود. نرم افزار ها به صورت خودکار، دریافت درخواست کاررا تایید می کنند و آن را برای بررسی به پایگاه داده پردازی می فرستند. همه درخواست ها به فاصله ی 24 تا 48 ساعت وقت ، در برابر نیازمندی های نیروی انسانی بررسی می گردند و پاسخ آشکار می شود.
کارشناسان نیروی انسانی با بازدید از "رست رک (Rastrac)" – نرم افزار ویژه ی دریافت و بررسی درخواست کار در پایگاه داده پردازی – ویژگی های درخواست کنندگان مناسب را به صورت حضوری یا با پست الکترونیکی در اختیا مدیر استخدام می گذارند. با کمک نرم افزار برنامه ریزی، ترتیب مصاحبه ی الکترونیکی با درخواست کنندگان داده می شود و ایشان همه اطلاعات لازم را با همان وسیله به مصاحبه کنندگان منتقل می کنند. نتیجه ی هر مصاحبه به بخش منابع انسانی، مدیر استخدام، و دیگر مصاحبه کنندگان، فرستاد ه می شود. بدین ترتیب، به جای دوباره کاری ها، مصاحبه کنندگان به آگاهی همدیگر می افزایندو تصمیم گیری برپایه ی این گونه بررسی همه جانبه ، انجام می گیرد. همینکه فردی مناسب شناخته شد، پیشنهاد و شرایط شرکت ، الکترونیکی به او ابلاغ می شود و پس از پذیرش، به کار دعوت می گردد.
تجربه ی کاری همه ی 85 نفری که هر هفته استخدام می کنیم، به هم نزدیک است. فرض کنید که خانم الف برای کار در واحد ردموند – واشینگتن – برگزیده شده است. پیش ازاین که وی بر سر کار حاضر شود ، یکنفر دستیار کارگزینی از گروه او، فرم الکترونیکی " جا انداختن کارکنان تازه" در مایکروسافت را به شبکه ی درون سازمان وارد می کند. ترتیبی داده می شود تا پیش از ورود خانم الف، رمز پست آوایی( voice-mail account)، پست الکترونیکی ، اتاق کار، و رایانه با همه نرم افزار های مورد نیاز وی آماده گردد. همین فرم، ترتیب ثبت نام کارمند تازه در فهرست تلفن کارکنان ، دریافت تابلوی نام برای نصب بر در اتاق کار، و صندوق پستی ویژه در تالار پست ساختمان محل کارش را می دهد. این فرم به صورت تکمیل شده و الکترونیکی، به مسئول گروه کاری کارمند نیز ارسال می شود تا اجرای خواسته ها را پیِگیری نماید. یک گزارشگر الکترونیکی، انجام همه ی گا م ها را پیگیری و تایید خواهد کرد.
پس از نشست آشنایی با مدیر منابع انسانی، و دریافت آگاهی های همگانی، خانم الف و دیگر کارکنان تازه استخدام همراه وی، به شبکه ی درون سازمانی شبکه معرفی می شوند تا نیازهای ویژه ی اداری خود را درخواست نمایند. این افراد " دستنامه ی کارکنان( handbook) " را که تنها به صورت الکترونیکی موجود است، وارسی می کنند و افزون بر نرم افزارهای استاندارد که در رایانه ی او پیاده شدند، هر روش کار و نرم افزار دیگرری را که لازم دارند، در رایانه ی خود پیاده می کنند.
کارمند پس ار استقرار در دفتر کار، به کمک نرم افزار های تدارکات در شبکه درون سازمانی با عنوان" بازار مایکروسافت( MS Market)"، نیازمندی های اداری، کتاب ها، تابلو سفید( white board)، قلم و پاک کن، کارت دیدار(business carrd) شامل نام و مشخصات فرد برای دادن به دیدار کنندگان، خود را سفارش می دهد. اداره ی تدارکات سفارش را به صورت الکترونیکی دریافت می کند و چیزهای درخواست شده را به دفتر کار فرد تحویل می دهد. چنان چه ارزش پاره ای از درخواست ها بیش از اختیار کارمند باشد، آن درخواست به صورت الکترونیکی و خودکار به نزد فرد بالاتر در سازمان می رود تا تایید کند.
خانم الف به بایگانی و کتابخانه الکترونیکی مایکروسافت هم سر می زند و برای دریافت خدمات خبری، ثبت نام می کند. بدین ترتیب، او همواره آخرین خبرها در نشریه های معتبر مانند وال استریت ژورنال، نیویورک تایمز، و دیگران را به صورت الکترونیکی در اختیار دارد. کتابخانه ی در خط الکترونکی نیز فهرست کتاب ها ، نرم افزار ها، و نوارهای ویدیویی موجود را عرضه می کند و کارمند می تواند هر چه را نیاز دارد، در شکل الکترونیکی و درد فتر کار خود، دریافت نماید. کتابخانه همواره نتیجه ی پژوهش ها درباره ی هر فرآورده ی مایکروسافت را نیز به هنگام، در اختیار دارد و به علاقه مندان عرضه می کند.
در بررسی سایت رایانه ای درون سازمانی، روش استاندارد و یکنواختی وجود ندارد و ما به کارکنان تازه استخدام فرصت می دهیم تا پس از آشنایی با اصول و بنیان های کار، خود اطلاعاتی را که علاقه دارند پیگیری و دریافت کنند.
وقتی که هنگام دریافت نخستین حقوق ماهانه فرا می رسد - وماههای دیگر نیز – خانم الف در یک صفحه ی ویژه و محرمانه از شبکه ی درون سازمانی، به ویژگی های حقوق خود دسترسی پیدا می کند و وجه به صورت الکترونیکی به حساب بانکی او واریز می گردد. هر کونه دریافت، پرداخت، و ایجاد دگرگونی در این حساب ، به کمک رایانه و در خط انجام می شود.
برای انجام هر گونه مسافرت، خانم الف و دیگر کارکنان، به کمک ابزار ذخیره جا در هواپیماها و مهمانسراها، اقدام می کنند. فهرست شرکت هایی که مایکروسافت با آن ها پیشتر گفتگو کرده و به توافق رسیده، و نرخ های ویژه ای دارند، در رایانه و در دسترس می باشد. نرم افزار AXI که با همکاری شرکت آمریکن اکسپرس تهیه گردیده است، همه ی این گونه خدمات را عرضه می دارد. چنان چه یک درخواست سفر بیرون از استاندارد پذیرفته شده باشد، نرم افزار AXI یک نسخه از آن را با پست الکترونیکی به مدیر ارشد هر کارمند می فرستد تا در خط تایید نمایند. پس از انجام سفر، هزینه ها به صورت دیجیتالی برای مدیر واحد فرستاده می شود و پس از تایید او ، سه روزه وجه به حساب کارمند واریز می گردد و نتیجه به آگاهی وی می رسد. همه این کارها دیجیتالی انجام می گیرند.
اتاق تاریک تان را در نیمه هاى شب تصور کنید، ناب ترین امنیت و آرامشى که تاکنون در جهان تجربه کرده اید، و بعد تنها با فشار دادن چند دکمه پا به دنیایى مى گذارید که شاید براى بشرى که تا چند دهه قبل زندگى مى کرد حتى قابل تصور هم نبود، جهانى نو با گستره اى بى نهایت وسیع که هرگز به انتهاى آن نخواهید رسید. سرزمینى شگفت انگیز آمیخته از تخیل و واقعیت که مى تواند به تدریج جاى رویا هاى شبانه آدمى را بگیرد. جایى مناسب و بى دغدغه براى خودنمایى، عشق ورزى، تفریح، و سیر و سیاحت.
برخورد بهنگام یا نابهنگام انسان معاصر با پدیده اى به نام اینترنت بدون شک تحولات و تاثیرات عمیقى در ذهن و روان او به جا گذاشته است، تاثیراتى که هرگز براى پیشینیان ما حتى قابل تصور نیز نبود.
انسان امروز با تمام تنش ها، اضطراب ها، سرخورد گى ها و افسرد گى هایى که به دوش مى کشد، ناگهان خود را در دنیایى مى بیند که خیال مى کند از چشم همه پنهان است؛ دنیایى که فقط به این جهت که در فضاى کاملاً شخصى و از دریچه فردى اش به آن وارد شده، خود را مالک تمام و کمال آن مى پندارد. او در این جا تنها موجود زنده شهرى آباد و سرشار از دیدنى است.
تصور جهانى که شما مالک بى چون و چراى آن باشید، جهانى که در آن قدم مى زنید و هر کارى بخواهید در آن مى کنید، به هر کجا که اراده کنید به سرعت مى روید، و تمامى درها به روى تان گشوده مى شود، در تاریخ نیز مى توانسته وجود داشته باشد، ولى وجود آن فقط با امکانى به نام تخیل محض میسر بوده است. اما همین تخیل و امکان نیز قرن ها ذهن آدمى را به خود مشغول مى کرد. روان شناسان به خوبى به نقش مهم خیال پردازى و رویا در شکل گیرى ساختار روانى انسان پى برده و آن را تبیین کرده اند. آنها براى شناخت و بررسى علل عمده ى آسیب هاى روانى افراد چاره اى جز عبور از لایه هاى تخیل انسان ها نیافتند. تخیلاتى که خود را فقط در دنیاى ایده آلى و تصورهاى درونى نشان نمى دهند، بلکه مى بایست رد آن را در گستره عظیم باورها، احساس ها و رفتارهاى واقعى نیز جست وجو کرد.
[به طور کلى از دیدگاه روان شناسى انسان امروز یک انسان خیالى است؟! انسانى که ارتباطش با تمام واقعیت ها و داشته هاى ذاتى و طبیعى اش قطع شده و تحت تاثیر شرایط محیطى هر کدام به گونه اى و روشى دیگرگون، رفتارى را براى بقاى خود برگزیده اند.]
بدون تردید انسانى که تصور و تخیل پایه هاى اساسى زندگى اش را تشکیل داده و برنامه زندگى خود را بر این مبنا پى ریزى کرده است، نمى تواند از ترس رودررو شدن با دنیاى واقعیت و قابل لمس خالى باشد. این چنین فردى هرگز نمى تواند در مراودات و تعامل اجتماعى مکنونات درونى خویش را به تمامى عرضه کند قطعاً بخش هاى پنهان و فرو خورده اى برایش باقى خواهند ماند. ساحت پنهانى که همواره درصدد دست یابى به فضایى تازه است تا بتواند آنها را بروز دهد. درست همین جاست که اهمیت شکل گیرى تخیل و محیطى خیالى بارز مى شود، محیطى که بشود در آن اسباب و علل را به گونه اى کنار هم گذاشت تا رضایت و لذتى را پدید آورد که هرگز در واقعیت قابل دسترسى نیست.
زندگى در این چنین دنیایى به طور حتم براى ادامه حیات و به دست آوردن نیرویى هرچند کاذب در جهت تداوم زنده بودن، ضرورى به نظر مى رسد و این ضرورت تا بدان حد است که هر کدام از ما خواسته یا ناخواسته هر روز بخشى از زمان خود را به این امر اختصاص مى دهیم. فضایى امن و ایده آل براى تمام تاخت و تازها و عصیان گرى هایى که هرگز در دنیاى بیرون شهامت بروز آن را نداشته ایم. این دنیاى مجازى جداى از هر رنگ و شکلى که به آن داده باشیم یک ویژگى مشترک دارد، و آن این که ما شخص برتر و قدرتمندترین فرد حاضر در آنیم.
چنین است که اینترنت در شکل گیرى شخصیت انسان معاصر جایگاه ویژه اى پیدا مى کند، به طورى که شاید بتوان آن را یک خیال پردازى پیشرفته نام برد.
اگر خوب به مسئله نگاه کنیم شاید دنیاى مجازى اینترنت و ساکنان آن تفاوت چندانى نیز با دنیاى پیرامون ما و آدم هایى که مى شناسیم و روزمره با آنها برخورد مى کنیم، نداشته باشند. ارتباط میان ما انسان ها بر اساس یک سرى علائم و نشانه ها و در گستره زبان انجام مى گیرد، از جمله نشانه هایى که سازنده مشخصه هاى فردى و اجتماعى ما هستند، اما اگر همین شاخص ها و نشانه ها را _ که تنها هویت انسانى خیالى اند _ از ما بگیرند چیزى برایمان نمى ماند و حتى نزد خویش نیز قابل شناسایى نیستیم. در فضاى سایبر نیز به همین شکل اگر شماره ها و حروف را از کسى بگیرید دیگر هیچ مجالى براى خود نمایى نخواهد داشت. تنها تفاوت دنیاى سایبر با جهان واقعیت در این است که این مشخصه ها و کدها در آن جا به شدت خلاصه شده است. همین خلاصه شدن نیز تا حد زیادى امکان قضاوت هاى فردى را از بقیه مى گیرد و تقسیم بندى هاى نژادى و طبقاتى را فرومى ریزد که این شاید اندکى امیدبخش باشد.
سرنشین سیاره سایبر موجود مجهول و ناشناسى است که در کالبد یک آیدى حلول کرده و با هر آیکون و تصویرى مى تواند خودش را ارائه کند بدون این که هرگز بفهمید با چگونه موجودى در ارتباط هستید. در واقع او هرگز اجازه این کار را به شما نمى دهد و این جا است که مرحله دوم هویت بخشى در ذهن ما شروع مى شود. شما هرگز شیفته شماره ها و حروف نخواهید شد مگر این که ماهیتى خیالى در ذهن خود بسازید. ماهیتى که انگیزه حرکت و ادامه فعالیت را در این رابطه به شما ببخشد. ماهیت فردى که بر اساس معیارها و ارزش هاى شما شکل گرفته و در ذهن شما ساخته مى شود، هرچند این فقط بخشى از تخیل شما باشد. این درست همان اتفاقى است که در تمام رابطه هاى بیرونى ما نیز رخ مى دهد ولى هرگز به این خوبى و زیبایى و تجریدى چنین کامل نمى توانیم احساسش کنیم.
با تمام تلاشى که در جهت قانونمند کردن فضاى سایبر و اعمال قوانین و مقررات حقوقى در این عرصه مى شود، باز هم انسان امروز همان طور که قبلاً بیان شد از آن جا که از نقطه امن و انحصارى خود وارد این دنیا مى شود، این جرات و اطمینان را پیدا مى کند که خود را مالک و صاحب اختیار مطلق آن بپندارد و در پناه همین پندار است که نوعى حس آزادى، امنیت و رهاشدگى غریبى در خود احساس مى کند. شاید همین جا به این واقعیت تکان دهنده پى مى بریم که خود این احساس آزادى و امنیت نیز که بخشى از انسان خیالى است به اندازه خود او تخیلى و غیرواقعى است.
پس مى توان این گونه تصور کرد که انسان مجازى در دنیاى مجازى فرصت یگانه اى به دست مى آورد براى یکه تازى هاى خیالى، از خشم و کینه و ویرانگرى گرفته تا عشق و دوستى و روابط عاطفی.
انسان مجازى که در عرصه زندگى توان تبادل مهر و لمس همنوع خود را از دست داده و تمام رابطه هایش به نوعى درگیرى و مبارزه آشکار و پنهان بدل مى شود در دنیاى مجازى شمایل ها و آیکون ها، حروف و شماره ها را جایگزین کم هزینه تر و راحت تر براى بازى هاى روزانه اش مى بیند و آنها را به عنوان همبازى هاى خود انتخاب مى کند. حریف دست و پا بسته اى که تصور مى کند همیشه در برابرش پیروز است و هر چه مى خواهد مى تواند با او بکند. لذت فاتح بودن آن چنان رهگذر دنیاى سایبر را سرمست مى کند که ترجیح مى دهد زمان و انرژى بیشترى را براى تاختن در این عرصه بگذارد. سرمستى و فتحى که به اندازه خود او تخیلى است، بدون این که درک کند و بفهمد چه چیزى را فتح کرده است. او فاتح قلب هزاران آیدى رنگارنگ است و براى لحظه اى حاضر نیست این لذت خیالى را ترک کند یا به تحلیل آن بنشیند.
حال که به این نکته واقف شدیم که اینترنت چگونه مى تواند به یارى انسان ذهنى بشتابد و در راه به دست آوردن تصورى از انرژى، کمک هاى فراوانى به او بکند با این پرسش اساسى مواجه مى شویم که آیا به راستى این ابزار کارآمد و شگفت عصر حاضر با تمام ارزش ها و امکانات بى شمارى که باعث رشد و پیشرفت جوامع بشرى در زمینه هاى گوناگون علمى، اقتصادى و فرهنگى شده است، مى تواند وسیله اى کارآمد و مفید در راه برطرف کردن مهم ترین نیاز انسان یعنى «مهر» نیز باشد؟ آیا بیماران و افرادى که در شهوت دیگرآزارى مى سوزند با آزادى عمل و شجاعت کاذبى که در فضاى سایبر به دست مى آورند چه سرنوشتى پیدا مى کنند؟ با آنان چگونه باید رفتار کرد؟ آیا با گسترش و پیشرفت روز افزون دنیاى سایبر و شبیه سازى هاى دیجیتال انسان وارد دوره جدیدى از رویا پردازى مى شود؟ آیا با وجود این امکانات اسکلت روانى انسان در شرف یک تحول بنیادى است؟
در این که با وجود اینترنت تحولى در تمام ابعاد زندگى آدمى در حال شکل گیرى است تردیدى نیست. به همان اندازه که تاثیر مثبت آن را در حوزه هاى علمى و اقتصادى نمى توان نادیده گرفت، مدعى تاثیرات منفى آن در رشد روانى انسان ها نیز نمى توان شد.
با این که تمام قراین و شواهد حکایت از این مى کنند که انسان در دنیاى سایبر در معرض تهدید توهمى تر شدن و ذهنى تر شدن قرار گرفته و یا این که در این فضا بزهکارى ها و انگیزه هاى ویرانگرى و سرکشى اش مجال تازه تر و جذاب ترى یافته است، با این حال همه اینها دلایل قانع کننده اى بر نقش صددرصد منفى اینترنت نیستند، با این باور که اینترنت نقش مانعى را در رشد روحى، کشف مهر راستین و یافتن دوباره خویشتن خویش بازى مى کند. زیرا از آن جا که تنها روزنه امید براى رها شدن آدمى از این دایره توهم، درک توهمى بودن آن است، مى تواند فرصتى بى بدیل به وجود آورد براى تجربه اى کم هزینه و پربها در جهت لمس تخیلى بودن و ذهنى بودن هر آن چه که در پیرامون خود مى بیند و حقیقى مى انگارد.
آدمى براى رسیدن به این مرحله از بلوغ، ناگزیر از دویدن به دنبال آب تا به آن حد است که پى به ماهیت تصورى سراب ببرد! به نظر مى رسد براى بشر امروز چاره اى پیش رو نباشد جز رفتن تا انتهاى این توهم، تا آن جا که خود درد این از خویش برید گى را حس کند و آن را بفهمد و لمس کند. شاید همین ورود به فضاى سایبر و درگیر شدن در مراودات آن بتواند به یکى از بهترین روش هاى خودشناسى و حتى درمانى تبدیل شود.
با این حال هنوز براى پیش بینى زود است. باید منتظر بود و تاثیرات گوناگون این دنیاى مجازى را بر ذهن و روان انسان ها در نسل هاى آینده دید. اما آن چه ضرورى به نظر مى رسد پرداختن هرچه بیش تر به کیفیت حالات و تاثیرات زندگى در این دنیاى مجازى بر روحیات و خلق و خوى افراد گوناگون است. قطعاً عادت کردن به مراودات اینترنتى معضلات و بحران هاى روحى خاص خود را به همراه خواهد داشت که اگر به هنگام تشخیص داده نشده و به آن پرداخته نشود مى تواند سلامت روانى جامعه را با چالش هاى جدیدى رو به رو کند. و شاید اکنون که هنوز در ابتداى مسیر استفاده از اینترنت قرار داریم لازم است به گونه اى بهتر و مسئولانه تر با مسایل حاشیه اى آن برخورد کنیم.
نویسنده: بهروز امامى
شرق
Vision
For over forty years, computation has centered about machines, not people. We have catered to expensive computers, pampering them in air-conditioned rooms or carrying them around with us. Purporting to serve us, they have actually forced us to serve them. They have been difficult to use. They have required us to interact with them on their terms, speaking their languages and manipulating their keyboards or mice. They have not been aware of our needs or even of whether we were in the room with them. Virtual reality only makes matters worse: with it, we do not simply serve computers, but also live in a reality they create.
.
ادامه مطلب ...
LookSmart owns an internet directory, Wisenut search engine, experimental Grub distributed web-crawling project, FindArticles premium content search and NetNanny desktop parental controls software.
LookSmart was founded by Australian husband and wife Evan Thornley and Tracey Ellery in 1995. They both served as senior executives of Looksmart, but are no longer executives or on the Board of Directors of the company.
While LookSmart was historically a "directory" of websites, relying on both editorial staff and the Zeal community directory, this ended with the closure of Zeal in 2006.