MITP(Managing Implementation of the Total Project)
مدیریت اجرای کل پروژه
یک روش اختصاصی مدیریت کل پروژه که در IBM توسعه یافته است.
MOSCOW
روش معروفی که برای اولویت بندی خواسته ها بر طبق نیازهای پروژه، مورد استفاده قرار می گیرد.
MTBF
شاخصی که برای اندازه گیری انعطاف پذیری سخت افزار رایانه مورد استفاده قرار می گیرد
OGC(Office of Government)
اداره بازرگانی دولتی
نمایندگی دولت بریتانیا که به منظور استفاده کارآمد و موثرازIT برای تحقق اهداف شغلی، به دیگر نهادها، نمایندگی ها و سازمان های دولتی کمک و راهنمایی می دهد.
OOD(Object-Oriented Development)
دسته ای از روش ها و زبان های برنامه نویسی مبتنی بر مفهوم شی
OPEN(Object-Oriented Process,Environment And Nation)
فرآیند شی گرا، محیط و نشانه گذاری، چارچوبی برای توسعه سیستم که خصوصا برای توسعه شی گرا مناسب است.
Opportunity
فرصت
عکس ریسک می باشد. فرصت ا مکانی برای افزایش منافع حاصل از پروژه است.
PID(Project Initiation Document)
سند آغاز پروژه
مدرکی که درآن رویکرد مدیریت و توجیه پروژه مشخص میگردد. معمولا یک PID هدف ها، فرضیات، ریسک ها، برنامه ها، و ساختارهای گروهی را برای پروژه مشخص میکند. این مدرک معمولا بعد از که مطالعات امکان سنجی و آزمایشی(پایلوت) کامل شد یا دردست انجام باشد، توسط مدیر پروژه تهیه می گردد.
PIR(Project Issue Register)
وسیله ای که با آن می توان مسائل پروژه را در سراسر آن شناسایی و پیگیری نمود.
PLEST(Political,Legal,Economic,Social,Technological)
عوامل سیاسی، قانونی، اقتصادی، اجتماعی و فنی که بر روی رفتار انسان تاثیر گذاشته و بنابراین بر روی موفقیت پروژه های IS تاثیر می گذارد.
PRINCE(Project IN Controlled Environment)
پروژه هایی در محیط های کنترل شده
یک روش ساخت یافته برای مدیریت پروژه. این روش یک استاندارد غیر رسمی است که به طور گسترده توسط دولت بریتانیا و بخش خصوصی مورد استفاده قرار می گیرد.
Program
برنامه
گروهی از پروژه هایی که به شیوه ای هماهنگ مدیریت می شوند تا بتوان منافعی که از مدیریت هر کدام از آن ها به طور مستقل به دست نمی آید.
Project Coach
سرپرست پروژه
سرپرست پروژه، مسئول پشتیبانی از اعضای کلیدی تیم پروژه می باشد. به آن ها توصیه هایی نموده و آن ها را راهنمایی می کند. هم چنین به آن ها کمک می کند تا ورای انتظارات خود کار کنند.