آزمایش پذیرش
آزمایشی که توسط یک گروه مستقل برای اطمینان از این که سیستم توسعه یافته، خواسته هایی را که در ابتدا مشخص شده برآورده می سازد یا خیر، انجام می گیرد. آزمایش پذیرش(سیستم توسط) کاربر، نوعی آزمایش پذیرش است که در آن سیستم توسط افرادی که از آن استفاده می کنند، آزمایش می شود.
ARID(Assumtions,Risks,Issues,Depenecies)
فرضیات، ریسک ها، پیامدها، وابستگی ها
کلمه ای اختصاری که برای شناسایی برخی از مفاهیم مهم برنامه ریزی پروژه مورد استفاده قرار می گیرد.
Baseline
خط مبنا
شناسایی و مدیریت مجموعه ای از اجزا در یک حالت شناخته شده . در پروژه، نشاندهنده نحوه انجام پروژه طبق برنامه ریزی انجام شده می باشد.
Benefits
منافع
دلایل سازمانی انجام یک پروژه IS(به طور مثال افزایش کمی و کیفی درآمد، کاهش هزینه ها، کاهش سرمایه در گردش و/یا افزایش کارآیی که مستقیما به عنوان نتیجه ای از پروژه اتفاق می افتد).
Big-bang Implementation
اجرا به روش بیگ بنگ
این اصطلاح برای توصیف پیاده سازی سیستمی که دامنه خواص کارکردی آن زیاد و بسیار قابل ملاحظه است و کل آن در یک زمان انجام می شود، مورد استفاده قرار می گیرد.
طرح توجیهی
تعرف و توجیه انجام و یا ادامه یک پروژه یا یک برنامه. طرح توجیهی، منافع مالی و دیگر منافعی که از یک پروژه انتظار می رود را به همراه دامنه، ستاده ها، منابع مورد نیاز، ریسک ها، برنامه زمانی و شیوه کلی اجرای آن مشخص می کند. یک طرح توجیهی ممکن ا ست فقط در خصوص یک قسمت پروژه یا در ارتباط با کل آن باشد(برای مثال مرحله امکان سنجی پروژه).
Business Champion
پشتیبان پروژه
فردی در یک حرفه که دارای اراده، جاذبه و سرسختی برای پیشرفت آن حرفه از طریق تغییرات باشد.
محرک کاری
یک نیاز کاری راهبردی که معمولا انجام آن به تلاش زیاد نیاز دارد( به طور مثال، لزوم فروش در بازار های جدید).
Business Program
برنامه کاری
مجموعه ای از فعالیت های سازمانی و پروژه های وابسته به هم که درجهت تحقق منافع حاصل از یک طرح و یا راهبرد کاری،انجام می گیرد.
Business Sponsor
حامی سازمانی
حامی سازمانی لزوم اجرای یک برنامه یا پروژه IS را تشخیص داده و آن را از طریق یک طرح توجیهی به سازمان اطلاع می دهد. حامی سازمانی اساسا پشتیبان و مالک پروژه است که با تامین سرمایه، منابع مناسب و لازم IT برای تحقق منافع اظهار ظده را تقویت می کند.
آموزش رایانه ای
CCTA(Central Computing and Telecommunications Agency)
آژانس مرکز محاسبه و ارتباطات راه دور
CCTA روش PRINCE را به سفارش دولت بریتانیا تدوین نمود. CCTA اکنون به اداره بازرگانی دولتی(OCG) تبدیل شده است که دارای برچسب تجاری PRINCE می باشد.
Change Management
مدیریت تغییر
فرآیندی رسمی که از طریق آن تغییرات برنامه ریزی شده پروژه،ارائه و تصویب می گردد.
CM(Configuration Management)
مدیریت پیکربندی
رشته ای که معمولا با ابزار نرم افزاری پشتیبانی شده و کنترل دقیق عناصر پروژه را فراهم می کند.
CCM(Capability Maturity Model)
مدل تکامل توانایی
یک مدل مبنی بر فرآیند که برای ارزیابی تکامل فرآیند توسعه نرم افزار در یک سازمان مورد استفاده قرار می گیرد و دانشگاه کارنگی آمریکا آن را ارئه کرده است.
CMS(Configuration Management System)
سیستم مدیریت پیکربندی
سیستم مدیریت پیکربندی، سیستمی است که برای پشتیبانی از روش های مدیریت پیکر بندی در یک سازمان طراحی شده است.
COCOMO(Constructive Cost Model)
مدل هزینه استفاده
مدلی که می تواند برای تخمین میزان تلاش لازم، هزینه ها و برنامه های زمانی توسعه نرم افزار مورد استفاده قرار می گیرد-ابتدا در سال 1981منتشر شده است.
Constraint
محدودیت
ممنوعینت یا محدودیت تعریف شده برای پروژه که اغلب می توانند ریسکی را به پروژه تحمیل کنند.
Contingency Plan
برنامه اقتضایی
برنامه ای برای به حداقل رساندن یا خنثی کردن اثرات زیان بار یک ریسک در صورتی که اتفاق بیافتد.
COTS(Commercial Off-The-Shelf)
محصولات آماده برای فروش
محصولاتی سخت افزاری یا نرم ا فزاری که آماده استفاده و فروش برای عموم مردم است. این محصولات به گونه ای طراحی می شوند که پیاده سازی آن ها در سیستم های موجود بدون نیاز به سفارشی سازی، آسان باشد.
Critical Success Factors
عوامل اصلی موفقیت
بخش هایی از کار که اگر موفقیت آمیز انجام گیرند، هدف یا مقصودی را برآودره می سازند.
Deliverable
اقلام تحویل دادنی(محصول)
خروجی ایجاد شده به وسیله پروژه در فرآیند برآروده ساختن اهداف پروژه، به طور مثال یک گزارش یا محصول. هر یک از اقلام کلیدی بایستی در مراحل برنامه ریزی پروژه مشخص و در نمودار زمانی پروژه با علامت برهه نشان داده می شود.
آب، روشنایی است... یک کاسه آب، تمامِ دارایی من است...
شاید کوران بشود و هواپیماها را زمین گیر کند... شاید اتوبوسِ پیر، این بار استارت نخورد... شاید تعمیراتِ اساسی لوکوموتیو، بلیت قطار را باطل کند... شاید تو دیر بیایی...
نکند ژاکتت را جایی جا بگذاری! نکند چاله های آبِ یخ بسته، به پایت بپیچند! نکند جاده با تو بد تا کند! نکند راهت به بی راهه بیفتد! نکند تو دیر بیایی...
اگر بخاری اتاقت سردی کند چه؟ اگر تخت خوابت سختی کند چه؟ اگر کیفت سنگینی کند؟ اگر تو دیر بیایی چه؟
با دلشوره ها می شود یک جوری کنار آمد... با سکوت خانه یک جوری تا می کنم عاقبت... با خیالت، یادت، خاطر و خاطره ات همراه می شوم... با دلگرمی تو به سرمای خانه طعنه می زنم... با تو همدل می شوم که بیایی...
آب، روشنایی است... در بدرقه ات، یک کاسه ی آب، تمام دارایی من است...
زیبا بود...