تبدیل فناورى به هوشمندى محیطى

ظرف ۵ تا ۱۰ سال آینده تصور و اندیشه دستیابى به «هوشمندى محیطى» به عنوان مقوله اى جدى در دستور کار تحقیق کمیسیون اروپایى فناورى اطلاعات و ارتباطات قرار خواهد گرفت. این مفهوم کلى به تشریح و توصیف محیطى مى پردازد که در آن افراد توسط واسط ها یا (interface)هاى مکانیکى هوشمند که از ویژگى انتقال مستقیم اطلاعات و داده ها برخوردار هستند، احاطه شده اند. (interface)هاى مذکور بر روى اشیاى متعددى نصب شده و در محیطى قرار داده مى شوند که قابلیت درک، پاسخگویى و عکس العمل را نسبت به حضور افراد مختلف به گونه اى نامحسوس و بدون اتصال (به صورت بى سیم) داشته باشند.

ظرف ۵ تا ۱۰ سال آینده تصور و اندیشه دستیابى به «هوشمندى محیطى» به عنوان مقوله اى جدى در دستور کار تحقیق کمیسیون اروپایى فناورى اطلاعات و ارتباطات قرار خواهد گرفت. این مفهوم کلى به تشریح و توصیف محیطى مى پردازد که در آن افراد توسط واسط ها یا (interface)هاى مکانیکى هوشمند که از ویژگى انتقال مستقیم اطلاعات و داده ها برخوردار هستند، احاطه شده اند. (interface)هاى مذکور بر روى اشیاى متعددى نصب شده و در محیطى قرار داده مى شوند که قابلیت درک، پاسخگویى و عکس العمل را نسبت به حضور افراد مختلف به گونه اى نامحسوس و بدون اتصال (به صورت بى سیم) داشته باشند.

ده ها سال است که تلفیق ابزارهاى کامپیوترى با زندگى روزمره و به کارگیرى آنها در کلیه جنبه هاى زندگى، هدف اصلى تحقیقات و فرضیات علمى است. امروزه با پیشرفت ها و نوآورى هاى متعدد در عرصه فناورى، شاهد کوچک شدن ابزارهاى مذکور و پایین آمدن قیمت آنها هستیم. به عنوان مثال برخى قطعات نظیر nanotech ها حتى از یک دانه شن نیز کوچکترند و بدین سان تصویر و رویاى خلق platform هاى جدید کامپیوترى به حقیقت مى پیوندد. بنا به گفته Emile Aarts در مرکز تحقیقات Philips در Eindhoven هلند، روزى فرا مى رسد که (interface)هاى کاربران (یا تعامل متقابل میان کاربر و کامپیوتر) از حالت «شناختى» به حالت «خودکار و غریزى» مبدل مى گردد.

به عنوان مثال، تلویزیون شما با تفسیر و برگردان آنچه مى گویید، حالات، حرکات و حتى شیوه راه رفتن شما، تشخیص خواهد داد که مایل به تماشاى چه برنامه اى هستید، کانال هاى مورد علاقه شما کدام اند و چه برنامه هایى را باید ضبط نماید. وقوع تمام موارد فوق با وجود سیستم هاى کامپیوترى و امکان برقرارى ارتباط به شکلى که آنها را به کار مى گیریم و بسته به جریان برق و آب، امکان پذیر و دست یافتنى است. اخیراً در گزارشى که به وسیله یک کمیته اروپایى در رابطه با هوشمندى محیطى تهیه شده به داستانى خیالى اشاره مى شود. داستان از این قرار است: یک زن تاجر وارد فرودگاه خارجى شده و بدون بازرسى وارد کشور مى شود و تنها وسیله شناسایى هویت و تایید اعتبار ویزاى وى کامپیوترى است مچى که با خود به همراه دارد. خارج از فرودگاه، با نزدیک شدن به اتومبیلى که کرایه کرده قفل آن به طور خودکار باز شده و وى را به سوى پارکینگ هتلى که رزرو کرده هدایت مى کند. با ورود وى به اتاق هتل، دما و نور اتاق و همچنین کانال هاى تلویزیون و موسیقى به دلخواه وى تنظیم مى گردند.

در حال حاضر چنین رویدادى در حد فرضیات علمى است اما وقوع چنین رخدادهایى در آینده چندان دور از ذهن نیست. هم اکنون نیز برخى محصولات از ماهیت کامپیوترى هوشمند و ادراکى برخوردار هستند. به عنوان مثال، زمانى که براى اولین بار دهانى گوشى هاى موبایل بر روى صفحه آن قرار گرفت، کاربران ابتدا مى بایست جلد فوقانى گوشى را گشوده و سپس دکمه اى را براى پاسخگویى به تماس فشار دهند. اما زمانى به طول نینجامید که تولیدکنندگان فقط با اضافه کردن یک حسگر به دستگاه موبایل، قابلیت پاسخگویى به تماس و خاتمه دادن به مکالمه را تنها با باز و بسته کردن صفحه فوقانى در آن ایجاد کردند.

همچنین محققین شرکت Microsoft، اخیراً با اضافه کردن حسگرها و شتاب سنج ها، PDA (personal digital assistant)هاى بى سیم را به بازار عرضه کرده اند.به محض اینکه فرد گوشى را برمى دارد، interface ها با ایجاد خروجى حسگر، امکان شماره گیرى و برقرارى تماس را فراهم مى آورند. محققین از شتاب سنج ها جهت شناخت الگوهاى حرکتى و شیوه قدم برداشتن استفاده مى کنند و بدین سان PDA زمان مناسب براى برقرارى تماس را تعیین مى نماید. امروزه در آمریکا و اروپا، تحقیق در زمینه سیستم هاى هوشمند در آزمایشگاه هاى فناورى اطلاعات (IT) از اهمیت و تاکید روزافزونى برخوردار است.

به عنوان مثال پروژه هاى در دست اقدام در دانشگاه کمبریج موسسه فناورى ماساچوست (MIT) در پى آنند تا فرضیه «هوشمندى محیطى» را به واقعیت نزدیک نمایند.از سال ،۱۹۹۹ MIT به فعالیت بر روى پروژه اکسیژن (Project Oxygen) ، که تحقیقى جامع و گسترده در زمینه سیستم هاى کامپیوترى انسان مدار است، اشتغال دارد. این پروژه از شناخت و درک بصرى آغاز شده و به ایجاد شبکه هاى ارتباطى (Nomadic Networking) یا سیستم هاى یکپارچه صوت/داده که کاربران مى توانند از طریق امواج رادیویى از هر نقطه به شبکه متصل شوند و در نهایت به طراحى تراشه ها مى انجامد. این پروژه (Project Oxygen) در راستاى پاسخ به سئوالات مطرح شده در زمینه هاى زیر، طراحى شده و تحقق یافته است:

به کارگیرى کامپیوتر به عنوان ابزارى کمکى کاربران را یارى مى دهد تا با وارد کردن ورودى هاى اندک، به اطلاعات و خروجى هاى بسیارى دست یابند، درک فرآیندهایى که پس از خارج شدن اطلاعات کامپیوترى و ارتباطات از شکل interface خود به وقوع مى پیوندد، به خدمت گماردن کامپیوتر جهت رفع نیازهاى کاربران و درک این نیازها توسط کامپیوتر.

سرانجام تکنولوژى و فناورى به سطحى از پیشرفت خواهد رسید که تمام فرضیات فوق را تحقق مى بخشد. اگرچه هنوز این فرضیات جنبه عملى نیافته اند، استقرار و گسترش سیستم هاى موبایل و سایر شبکه هاى بى سیم در عرصه جهانى، افق هاى آینده را در دستیابى به اهداف فوق روشن و نمایان مى سازد. شبکه هاى بى سیم زیرساختارهاى لازم را به منظور تحقق محیط هاى هوشمند فراهم مى سازند.

انگیزه هاى مثبت و سودمندى در پیشبرد فناورى دخالت داشته و آن را در رسیدن به اهداف فوق هدایت مى کند. امروزه شرکت ها با توجه به رونق اندک صنعت IT در سال هاى اخیر، در تلاش به منظور یافتن بازارهاى جدید و تقاضا جهت عرضه محصولات خود بوده و در حال کسب آمادگى لازم براى ایجاد تغییرات اساسى در ساختار تجارى خود هستند. با پدیدار شدن تغییرات گسترده، انتظار مى رود که شرکت هاى IT محصولات متفاوتى را در اختیار مشتریان خود قرار دهند.

با توجه به زمان و چگونگى انتقال سیستم هاى هوشمند کامپیوترى به زندگى روزمره، اشاره به برخى مطالب ضرورى است. این موارد محدودیت هاى موجود در زمینه فناورى روز، نظیر موارد امنیتى و حفظ اطلاعات خصوصى و محرمانه افراد را در بر مى گیرد.

از دیدگاه فناورى، شبکه هاى بى سیم به زودى یکپارچه شده و بدین سان کاربران بدون هرگونه مانعى از قابلیت اتصال به شبکه از منزل، محل کار و از طریق شبکه تلفن سیار در طول سفر، برخوردار خواهند بود. قابلیت فراهم ساختن اطلاعات دقیق محل به منظور مشخص ساختن کاربران در موقعیت هاى جغرافیایى مختلف و قرار دادن آنان در محیطى یکپارچه و مجازى، از اهمیت و ضرورت خاصى برخوردار است.

وجود حسگر ها جهت فراهم آوردن اطلاعات در سراسر محیط ضرورى است و سیستم ها به منظور برقرارى ارتباط مستقیم با هر کاربر مى بایست از قابلیت یکپارچه سازى حجم وسیعى از اطلاعات برخوردار باشند. زمانى که شرایط و الزامات فراهم شد، فرصت هاى جدید جهت تولید محصولى که Michael Dertouzo، سرپرست سابق آزمایشگاه علوم کامپیوترى MIT، آن را «فناورى انسان - مدار» (Human - centred IT) نامید، ایجاد مى شود.

در ژوئن ،۲۰۰۳ مقاله اى تحت همین عنوان در Economist، به چاپ رسید، نویسنده این مقاله مى گوید: تصور کنید مى توانید فضاى اطراف را برنامه ریزى کنید، و با به کارگیرى اطلاعات موقعیت مکانى خود در منزل، سیستم روشنایى را کنترل کرده و از اینکه فقط نزدیک ترین تلفن به محلى که در آن قرار دارید زنگ خواهد زد و یا برنامه هاى تلویزیونى که در حال تماشا کردن آنها هستید، با حرکت شما از یک اتاق به اتاق دیگر صفحه به صفحه تغییر کنند، اطمینان حاصل نمایید. همچنین تصور کنید که صفحه نمایش و کارکردهاى محاسباتى که آن را هدایت مى کند، به جاى آنکه بخشى از یک سیستم به شمار آیند، جدا از هم باشند. بنابراین در زمانى که منزل را ترک مى کنید نیز امکان تماشاى ادامه فیلمى را که در منزل از طریق صفحه بزرگ تلویزیون تماشا مى کردید، به طور خودکار و از طریق گوشى موبایل داشته باشید. در این جا این سئوال مطرح مى شود که هنگامى که چنین ابزارهایى واقعیت مى یابند، چگونه زندگى افراد را تحت تاثیر قرار خواهند داد؟ آیا براى برخوردارى از چنین تسهیلاتى هزینه صرف خواهیم کرد؟ سیستم هاى کامپیوترى هوشمند، با هدف تشخیص محل کاربران و تفسیر کلیه حرکات آنان، زندگى شخصى و اطلاعات محرمانه افراد را به مخاطره مى اندازد.

بنا به گفته Dertouzos، ما بر سر دوراهى قرار گرفته ایم: پیشروى به سوى فناورى مهیج و برتر و حصول اطمینان از اینکه این فناورى ها حقیقتاً پاسخگوى نیازهاى بشر هستند.
نویسنده: بنفشه محمدزمانى

شرق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد