5 نکته درباره تکنولوژی

چکیده:
تحولات فنی و تکنولوژیک با سرعت فزاینده‌ای در حال شکل‌گیری است، اما وقوع این تحولات در عرصه فناوری، هرگز به معنی تأمین آرامش و آسایش بشر نبوده و نه تنها در بسیاری از موارد، معضلات اجتماعی را حل نکرده بلکه آنها را تشدید نموده است. متن زیر، ترجمه سخنرانی نیل پستمن در کنفرانسی به نام «فناوری جدید و وجود انسان» است که طی آن به بررسی پنج ویژگی تحولات تکنولوژیک می‌پردازد.


چکیده:
تحولات فنی و تکنولوژیک با سرعت فزاینده‌ای در حال شکل‌گیری است، اما وقوع این تحولات در عرصه فناوری، هرگز به معنی تأمین آرامش و آسایش بشر نبوده و نه تنها در بسیاری از موارد، معضلات اجتماعی را حل نکرده بلکه آنها را تشدید نموده است. متن زیر، ترجمه سخنرانی نیل پستمن در کنفرانسی به نام «فناوری جدید و وجود انسان» است که طی آن به بررسی پنج ویژگی تحولات تکنولوژیک می‌پردازد.

موضوع این کنفرانس، «فناوری جدید و وجود انسان: اعتقادات و باورها در هزاره‌ی جدید»، بالطبع نمایانگر نگرانی شما از آینده باورها و اعتقادات خود در هزاره‌ی جدید است و باید هم چنین باشد. واضح است که همگان از این امر در هراسند. در کنار حکما و دین‌مداران، تجار و سیاستمدارنی نیز در نگرانی به سر می‌برند. با وجود خطراتی که خبر از آمدن دشمنی می‌دهد که در لباس دوست ظاهر شده، آیا باز هم می‌توان از آرامش و آسودگی خاطر دم زد؟
موضوع بحث بنده، 5 نکته در خصوص تحولات فناوری است که دانستن آنها ضروری است. اساس این نظریات، مطالعات و تحقیقات 30 ساله‌ای است که در زمینه‌ی تاریخ تحولات تکنولوژیک داشته‌ام و به نظر می‌رسد نظراتی آکادمیک و یا مسائلی مبهم و پیچیده نباشند، بلکه چیزهایی است که هر کس اندکی با مباحث توازن فرهنگی سروکار داشته باشد، باید با آنها آشنا شود و بنده به امید این که این مطالب، در زمینه‌ی بررسی تأثیرات تکنولوژیکی بر اعتقادات و باورها سودمند باشد، آنها را تقدیم می‌کنم.

نکته اول
اولین نکته این است که در تمام تحولات فنی، نوعی تعامل و بده و بستان مطرح است. من مایلم از آن به عنوان معامله ارزش‌های معنوی در قبال کسب دنیا نام ببرم.
تکنولوژی می‌دهد و می‌ستاند. این بدین معناست که همواره فناوری جدید به ازای هر فایده و مزیتی که عرضه می‌دارد، ضرر و زیانی نیز به دنبال خواهد داشت. ضرر و زیان یک پدیده ممکن است بیشتر از سود و فایده آن باشد، یا شاید هم مزیت‌هایش چشمگیر و قابل سرمایه‌گذاری باشد. شاید این مسأله تا حدودی پیش پا افتاده به نظر برسد، ولی بسیار متعجب خواهید شد اگر بدانید افراد زیادی هستند که تحولات موجود در عرصه فناوری را هدیه و موهبتی صرف می‌شمرند.
کافی است تعصب بعضی افراد را در مورد کامپیوتر تصور کنید و از کسی که تا حدودی با کامپیوتر آشناست بخواهید که در مورد این وسیله نظر دهد؛ خواهید دید که چگونه کورکورانه و متعصبانه در مورد شگفتی‌های کامپیوتر اغراق می‌کند. همچنین در بسیاری از موارد، افراد از شمارش عیوب کامپیوتر کاملاً چشم‌پوشی می‌کنند. این عدم توازن، خطری جدی است، زیرا هر قدر جنبه‌های شگفتی‌انگیز تکنولوژی بیشتر باشد، دستاوردها و نتایح منفی آن نیز بیشتر خواهد بود.


اتومبیل را تصور کنید، در کنار تمام مزایا و فواید آن، هوای ما را سمی نموده، شهرها را خفه کرده و زیبایی چشم‌اندازهای طبیعی را از بین برده است. یا در تکنولوژی پزشکی ، با یک پارادوکس مواجه هستیم، در عین حال که مداواهای حیرت‌انگیز و در خور ستایشی می‌بینیم، امراض و از کارافتادگی‌هایی وجود دارد که به وضوح قابل اثبات است که علل آنها همین فناوری‌های پزشکی بوده‌اند که نقش بسیار مهمی نیز در کاهش مهارت‌های تشخیص پزشکان ایفا کرده‌اند.
بد نیست یادآوری کنیم، در کنار دستاوردهای فکری و اجتماعی که به دنبال ظهور ماشین چاپ حاصل شد، به همان میزان، ارزش‌های دیگر به سطور تاریخ سپرده شد. ماشین چاپ، نثرنویسی را به غرب آورد، ولی شعر و شاعری را به سوی ارتباطی نخبه‌گرا و مهجور سوق داد. این صنعت، استقراء را به ما داد ولی حساسیت‌های مذهبی را تبدیل به موهومات و خرافات کرد.
شاید بهترین شیوه‌ی طرح این پدیده، پرداختن به این موضوع باشد که اهمیت و ارزش سوالی که می‌گوید: «تکنولوژی جدید چه می‌تواند کند؟» کمتر از سوال دیگری است که «تکنولوژی جدید چه نمی‌تواند بکند؟» و قطعاً سوال آخر مهم‌تر است، چرا که کمتر طرح شده است. ممکن است کسی بگوید تردید و شک نسبت به تحولات تکنولوژیک، از سوی کسانی مطرح می‌شود که اعتقادی به تاریخ و یا برخی توازن‌ها در حوزه‌های فرهنگی ندارند! اگر من مسوولیتی در این امور داشتم، مانع دیگران از بحث فناوری اطلاعات جدید می‌شدم، مگر این که شخص نشان می‌داد، مختصری در مورد تأثیرات اجتماعی و روانی ساعت مکانیکی، صنعت چاپ، تلگراف و مطبوعات می‌داند و به عبارت دیگر، نسبت به پی‌آمدهای فناوری‌های بزرگ و مهم بی‌اطلاع نیست. پس در مجموع، نکته‌ی اول این شد که همیشه فرهنگ برای تکنولوژی هزینه می‌پردازد.

نکته‌ی دوم
سهم افراد بشر از منافع و مضار فناوری‌های مدرن، یکسان نیست. بدین معنی که هر پدیده‌ی مدرن، به گروهی سود و به گروهی دیگر ضرر و زیان می‌رساند. مجدداً به مثال ماشین چاپ در قرن شانزدهم برمی‌گردیم که مارتین لوتر از آن چنین یاد می‌کند: «بیشترین و بالاترین درجه رحمت خداوند بود که به وسیله آن، انجیل رونق گرفت».
انبوه کتب چاپ شده، نفوذ و اعتبار روحانیون مسیحی را از بین برده و تجزیه‌ی حوزه‌ی اسقف مقدس رم را سرعت بخشید. پروتستان‌های آن زمان، از این اتفاقات رو به رشد، اظهار شادمانی می‌کردند، اما در مقابل، کاتولیک‌ها بسیار خشمگین و عصبانی می‌شدند.
کسی که نسبت به تحولات فناوری مدرن آگاهی داشته باشد، این سوالات به ذهنش متبادر می‌شود که: چه کسی یا کسانی، به طور مشخص از توسعه و رشد تکنولوژی جدید بهره‌مند می‌شوند؟ کدام گروه، دسته یا شخص؟ و در این بین، کدام صنعت مقدم است؟ و دیگر اینکه، کدام گروه از مردم به واسطه‌ی آن، متحمل ضرر و زیان می‌شوند؟
بی‌شک رایانه در سرویس‌دهی به سازمان‌های بی‌شماری چون ارتش، خطوط هواپیمایی، بانک‌ها یا سازمان‌های متصدی امور مالیاتی، خدمات زیادی ارائه داده و خواهد داد و به همان میزان، پرواضح است که کاربرد رایانه‌ای برای محققان برجسته و حرفه‌ای در زمینه فیزیک و سایر علوم طبیعی بسیار ضروری است. ولی در باب فناوری رایانه‌ای ، این سوال مطرح است که رایانه تا کجا قادر است به این سیل متراکم جمعیت خدمات ارائه دهد؟ به کارگران صنایع استیل، متصدیان فروشگاه‌های میوه و تره‌بار، مکانیک‌های اتومبیل، موسیقی‌دانان، نانواها، خشت‌مال‌ها، دندان‌پزشکان و حتی حکما و بسیاری دیگر که کامپیوتر این روزها سر زده و بدون اجازه وارد زندگی آنها می‌شود؟ این افراد، مسائل شخصی و خصوصی خود را به راحتی در دسترس مؤسسات قدرتمند و ذی‌نفوذ قرار داده‌اند. اینان به راحتی مورد کنترل و پی‌گیری، قرار گرفته و موضوع آزمایش‌های زیادی قرار می‌گیرند و تصمیمات ناخواسته و ندانسته‌ای که برای آنها گرفته می‌شود، آنها را حیران و سرگردان می‌کند. این قبیل افراد، بیش از همیشه به اعداد و ارقام تبدیل می‌شوند، پست‌های الکترونیکی (E – mail) مزخرف و بیهوده آنها را میرانده و دفنشان می‌کند و در نهایت تبدیل به اهداف سهل‌الوصولی برای مؤسسات تبلیغاتی و سیاسی می‌شوند.
در یک کلام، این افراد بازندگان انقلاب عظیم رایانه‌ هستند. برندگان این عرصه که شرکت‌های رایانه‌ای، بنگاه‌های چندملیتی و یا دولت می‌باشند، بازندگان را نسبت به فناوری رایانه‌ای تشویق و ترغیب می‌کنند.
شیوه‌ی آنها بدین ترتیب است که ابتدا به بازندگان چنین القا می‌کنند که یک فرد میانسال با داشتن یک کامپیوتر شخصی قادر خواهد بود، حساب و کتاب چک‌های صادره‌اش را تنظیم کرده، دستورالعمل طبخ غذاها را مرتباً پیگری نماید و لیست خرید بهتر و حساب‌ شده‌تری تهیه کند. بعدها می‌گویند که کامپیوتر این امکان را برای آنها فراهم کرده است که از داخل منزل خود در رأی‌گیری شرکت کنند، در خانه باشد و اقدام به خرید کنند و از هر گونه سرگرمی که دوست دارند، بهره ببرند.
مجموع اینها زندگی اجتماعی را غیرضروری ترسیم می‌نماید. امروزه اصحاب عصر فناوری اطلاعات ، مدعی هستند که هر چه اطلاعات شما در زمینه رایانه بیشتر باشد، قادر خواهید بود مشکلات و موانع بیشتری را حل کنید، نه تنها موانع شخصی، که می‌توانید بسیاری از معضلات اجتماعی را نیز مرتفع سازید، اما چگونه می‌توان باور کرد که این ادعاها واقعیت دارد؟ اگر امروزه در جهان، کودکانی باشند که از گرسنگی جان می‌سپارند، که قطعاً وجود دارند، به دلیل کمبود اطلاعات نیست.
سال‌هاست که ما به این دانش رسیده‌ایم که چگونه غذای مناسب و کافی برای کودکان کره‌ی زمین تهیه کنیم؛ پس چگونه اجازه می‌دهیم آنها از گرسنگی تلف شوند؟ اگر زنان مورد تجاوز قرار می‌گیرند، اگر طلاق، ترویج سکس و بیماری‌های روانی روبه افزایش است، هیچ کدام ارتباطی به کمبود اطلاعات ندارد. من به جرأت می‌گویم، اینها به خاطر فراموشی چیزهای دیگری است و فکر هم نمی‌کنم که من موظف به بیان و تشریح آنها برای حضار باشم. اگر تکنولوژی مدرن چنان ما را کور کرده باشد که مشکلات و گرفتاری‌ها را نبینیم، این عصر اطلاعات ، مایه‌ی نکبت و نابودی ما خواهد شد.
اینجاست که ما باید مدام از شیفتگان فناوری رایانه‌ای سوال کنیم که چرا چنین عمل می‌کنید؟ شما کدام جذابیت‌های را برمی‌شمرید؟ به دنبال تعویض قدرت با چه کسی هستید؟ مرکز کنترل این قدرت کجاست؟
غرض این نیست که درصدد تقبیح این مسائل باشم، چه رسد به این که بخواهم انگیزه‌های شیطانی و ناصواب را به کسی نسبت دهم. سخن اینجاست که در کنار منافعی که به یک گروه و ضررهایی که به گروهی دیگر می‌رسد، این سوالات اساسی مطرح است. بنابراین، نکته‌ی دوم چنین شد که همواره در تحولات تکنولوژیک، یک طرف ذی‌نفع و طرف دیگر بازنده است.

نکته‌ی سوم
در هر تکنولوژی، به طور ثابت یک ایده‌ی مؤثر و محوری موجود است؛ بعضی اوقات نیز دو یا سه ایده‌ی منتفذ و مؤثر وجود دارد. این ایده‌ها اغلب به دلیل خاصیت ذهنی‌شان از معرض دید ما به دور می‌مانند، ولی این بدان معنا نیست که اثرات علمی بر جای نگذارند. شاید این سخن قدیمی‌ترها را شنیده باشید که «آدمی که چکش در دست دارد، همه چیز را میخ می‌بیند» این بیان قابل تعمیم است: آدمی که مداد به دست است، همه چیز برایش مجله به نظر می‌رسد. کسی که دوربین تلویزیونی به دست گرفته است، همه چیز برای او یک صحنه و سوژه‌ی تصویری است. آدمی که کامپیوتر در اختیار دارد، همه چیز را داده‌های اطلاعات فرض می‌کند. معنای ظاهری این عبارات، مورد نظر نیست؛ آن چه در ورای این کلمات قصار نهفته و توجه ما را جلب می‌کند، این است که هر تکنولوژی به همراه خود اقتضائات و ضرر و زیان‌هایی دارد.
در فرهنگ غیرمکتوب (گفتاری)، حافظه‌ی بشر مهم‌ترین نقش را دارد، هم چنان که ضرب‌المثل‌ها، حکمت‌ها، اشعار و تصانیف، اهمیت به سزایی داشته و در درون آنها مجموعه دانش شفاهی انباشته‌ای است که طی اعصار و قرون گذشته شکل گرفته است. به همین خاطر است که سلیمان (ع) حکیم‌ترین و با سوادترین مردان عصر خود بود. آن گونه که نقل می‌کنند، در میان پادشاهان آن دوران، او 3000 ضرب‌المثل حفظ بوده است، اما در فرهنگ مکتوب، چنین شاهکارهای ذهنی، بیهوده و وقت‌گیر تلقی می‌شوند و ضرب‌المثل‌ها فقط خیالات و تصوراتی بی‌ربط هستند. کسی که با نوشتار سروکار دارد، علاقه وافری به سازمان منظم و تحلیل سیستماتیک دارد، کسی که با تلویزیون حشر و نشر دارد، ارزش لحظه‌ها را بیشتر از تاریخ می‌داند. در مورد اصحاب رایانه چه باید بگوییم؟ کسانی که از کاربران پرطرفدار کامپیوتر به شمار می‌روند، برای اطلاعات، بیشتر از علم و به طور مشخص حکمت و دانایی ارزش قائلند. یقیناً در عصر رایانه، مفهوم حکمت و دانایی به طور کامل از بین می‌رود.
پس خلاصه‌ی نکته‌ی سوم چنین می‌شود که هر تکنولوژی فلسفه‌ای دارد که در وادار کردن مردم به نوعی خاص از تفکر، نحوه‌ی استفاده از اعضا و جوارح، نحوه‌ی قانومند کردن جهان، تقویت بعضی از حس‌های ما و فروکش کردن برخی از تمایلات فکری و اجتماعی، تأثیر داشته و به نوعی پشتوانه آن محسوب می‌شود. این ایده، خلاصه‌ی بیان مشهور مارشال مک لوهان، کاتولیک معروف است که می‌گوید: «رسانه، پیام است».

نکته‌ی چهارم:
نکته‌ی چهارم به این شرح است: تغییرات تکنولوژیکی، خاصیت تقویت‌کنندگی ندارند، بلکه توازن اکولوژیکی را بر هم می‌زنند. با یک مقایسه بهتر می‌توان این مطلب را تشریح نمود. اگر یک قطره رنگ قرمز، داخل پیاله‌ای پر از آب تمییز بریزیم، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ آیا آب تمییز به همراه یک قطره رنگ خواهیم داشت؟ مسلماً خیر. ما مولکول‌های آب را از نو رنگ‌آمیزی کرده‌ایم. این همان چیزی است که من آن را تغییرات اکولوژیکی می‌نامم. در سال 1500، بعد از اختراع ماشین چاپ، شما دیگر اروپای قدیمی نداشتید که به آن ماشین چاپ اضافه شده باشد، بلکه با اروپایی متفاوت روبه‌رو بودید. بعد از [اختراع] تلویزیون، آمریکا دیگر آن آمریکایی نبود که فقط تلویزیون به آن افزوده شده باشد؛ تلویزیون به رقابت‌های سیاسی انتخابات، به هر خانه، مدرسه و صنعت و غیره، رنگ و لعاب جدیدی بخشیده بود.


به همین خاطر است که باید در قبال ابداعات فنی، محتاطانه پیش برویم. نتایج و آثار این تحولات، همواره گسترده و اغلب غیرقابل پیش‌گویی و تغییر ناپذیرند. به همین علت است که باید نسبت به سرمایه‌سالاران (کاپیتالیست‌ها) خیلی هم خوش‌بین نباشیم. سرمایه‌سالاران در یک جمله، بیش از این که بخواهند شخصاً خود را به خطر بیندازند، جهت خطر را متوجه فرهنگ می‌کنند. خلاق‌ترین و شجاع‌ترین آنها، به فکر بهره‌بردای هر چه بیشتر از تکنولوژی است، بدون توجه به این که چه سنت‌هایی در این مسیر به فراموشی سپرده می‌شوند و یا این که اصلاً فرهنگ منهای سنت‌های دیرین، بقایی خواهد داشت یا خیر؟ بهتر است بگوییم، آنها در یک واژه خلاصه می‌شوند: «رادیکال‌ها». در آمریکا، مشهورترین عناصر افراطی، همیشه سرمایه‌سالاران بوده‌اند؛ مردانی چون بل. ادیسون، فورد، کارنگی، سارنوف، گلدوین. این بزرگان، قرن 19 را محو کرده و قرن بیستم را رقم زدند و هنوز برای من روشن نشده است که چرا این سرمایه‌سالاران را محافظه‌کار تلقی می‌کنند؟ شاید به این دلیل باشد که تمایل به پوشیدن کت و شلور تیره به همراه کراوات خاکستری داشتند!
در هر صورت باید نسبت به کاپیتالیست‌ها، وسواس و دقت بیشتری به خرج دهیم. شاهد مثال این که، آنها از خانواده، ازدواج، پرهیزکاری و عزت نفس دم می‌زنند، اما اگر برایشان فرصتی پیش آید که از ظرفیت‌های اقتصادی فناوری مدرن بهره جویند، آن ارزش‌ها و فضیلت‌ها را به فراموشی می‌سپارند.
به جاست که در این رابطه به دو مثال اشاره کنم که امروزه آمریکا با آن دست به گریبان است؛ اولین مورد در ارتباط با مسأله آموزش است. در قرن حاضر چه کسی بیشترین تأثیر را بر فرآیند آموزش گذاشته است؟ اگر بگویید جان دیوئی یا هر فیلسوف دیگر، می‌گویم اشتباه می‌کنید. تأثیرگذارترین آنها، مردان گمنانی بودند با کت و شلواهای خاکستری که در حومه نیویورک، پرینستون و نیوجرسی اقامت داشتند. آنها در فراگیری و رشد تکنولوژی که از آنها به عنوان تست‌های استاندارد (GRE), (SAT), (IQ) نام می‌بریم، نقش مهم و به سزایی داشتند. این تست‌ها، مفهوم یادگیری را مجدداً از نو معنا کرده و موجبات بازنگری برنامه‌های آموزشی را فراهم آوردند.
مثال دوم در ارتباط با سیاست است. امروزه واضح و آشکار است، آنهایی که اساسی‌ترین تأثیر را بر سیاست آمریکا داشته‌اند، ایدئولوگ‌های سیاسی یا دانشجویان معترض با موهایی بلند، به همراه کپی‌هایی از [آموزه‌های] کارل مارکس [و یا دیگر متفکرین اجتماعی و سیاسی] در زیر بغل‌هایشان نیستند. اصلاح‌طلبان تندرویی که سیاست آمریکا را از اساس تغییر دادند، صاحبان شرکت‌هایی بودند با لباس‌های تیره و کراوات‌های خاکستری که تلویزیون آمریکا را اداره می‌کنند. آنها به دنبال ساختن سرگرمی از گفتمان‌های سیاسی نبودند؛ آنها نمی‌خواستند مانع رسیدن آدم‌های بی‌نهایت چاق [و در عین حال بالیاقت] به پست‌های عالی سیاسی شوند. 1 قصدشان محدود کردن رقابت‌های سیاسی در آگهی تجاری 30 ثانیه‌ای نبود؛ آن چه آنها دنبال می‌کردند، تبدیل تلویزیون به ماشین پول‌سازی بود که بی‌وقفه کار می‌کرد. از همین جا بود که خیلی راحت، طی فرآیندی، گفتمان بنیادین سیاسی را ضایع نمودند.

نکته‌ی پنجم
در اینجا می‌رسیم به پنجمین و آخرین نکته و آن بدین شرح است: تکنولوژی‌های نوین به دنبال آن هستند که «افسانه‌ای» شوند. این واژه را به مفهومی به کار می‌برم که نقاد ادبی فرانسوی، رونالد بارتز، از آن استفاده نمود. منظور وی در آنجا از به کارگیری این واژه، اشاره به نوعی رویکرد همگانی به اختراعات فنی است، با این تصور که این اکتشافات، خدادادی بوده و جزء ذاتی و طبیعت اشیاء [و نتیجه سیر تکاملی تاریخ] هستند. ماشین، هواپیما، تلویزیون، سینما و روزنامه‌ها و … نه به خاطر جلوه‌های تصنعی آنها در برخی زمینه‌های خاص سیاسی و تاریخی، بلکه به این دلیل که مواهب طبیعی تلقی می‌شوند. جایگاه اسطوره‌ای و افسانه‌گونه پیدا کرده‌اند. خطر آن جاست که یک تکنولوژی، صورت اسطوره‌ای پیدا کند، چرا که اگر این گونه شد، دیگر به راحتی مستعد اصلاح یا کنترل نیست. به عنوان مثال، طرحی مبنی بر عدم پخش برنامه‌های تلویزیونی تا ساعت 5 بعدازظهر و خاتمه برنامه‌ها در ساعت 11 عصر را با مردم آمریکا در میان بگذارید، این ایده‌ها بسیار خنده‌دار و مسخره جلوه می‌کند. این طرز تلقی به دلیل مخالفت‌ آنها با این ایده‌ی فرهنگی نیست.

 
آنها به این خاطر شما را مسخره می‌کنند که پیشنهاد شما را تغییر در یکی از ارکان طبیعت تلقی می‌کنند. چیزی شبیه این که پیشنهاد کنید، خورشید به جای طلوع در ساعت 6 صبح، 10 صبح طلوع کند. هر زمان که به قابلیت افسانه‌ای شدن تکنولوژی فکر می‌کنم، این سخن پاپ ژان پل دوم در خاطرم جلوه می‌کند که می‌گوید علم قادر است، دین را از خطا و موهـوم‌پرستی پاک کند. دین می‌تواند علم را از بت‌پرستی و خودکامگی تنزیه نماید». آن چه من معتقدم، این است که اشتیاق افراطی ما به تکنولوژی می‌تواندبه نوعی از بت‌پرستی و اعتقاد ما به خدمت‌رسانی آن، می‌تواند به خودکامگی کاذب بینجامد.
بهترین تلقی از تکنولوژی این است که تکنولوژی، مزاحمی عجیب و غریب است و فراموش نکنیم که محصول گونه‌ای از تدبیر الهی نبوده، بلکه ساخت خلاقیت و غرور انسان است و ظرفیت بالقوه خوبی یا بدی آن، کاملاً بستگی به میزان آگاهی و شناخت انسان‌ از آن چه تکنولوژی با ما و برای ما می‌کند، دارد.
اینها، مجموع 5 نکته‌ای بود که در باب تحولات فنی به عرض رساندم. اول اینکه، ما همیشه برای دستیابی به تکنولوژی، ملزم به پرداخت هزینه‌ایم و هر چه این فناوری، عظیم‌تر و پیچیده‌تر باشد، هزینه‌ای که می‌پردازیم، بیشتر است. دوم اینکه، در این بین همیشه گروهی برنده و دیگران بازنده‌اند و برندگان می‌کوشند تا به مغلوبین القا کنند که برنده شده‌اند. سوم اینکه، در نهاد هر فناوری مهم، نوعی تبعیض و تعصب معرفت‌شناختی سیاسی یا اجتماعی نهفته است. گاهی این تعصب‌ها نتایج حاصله را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد و گاهی هم نه. [اختراع] ماشین چاپ، سنت‌های گفتاری ما را به نابودی کشاند. تلگراف، فاصله را بی‌معنا نمود. تلویزیون، واژه را بی‌معنا کرده است و شاید کامپیوتر، در آینده زندگی را بی‌ارزش کند و قس علی هذا. چهارم، فناوری مدرن تقویت‌کننده نیست، بلکه اکـولوژیکی است، بدین معنا که توازن همه چیز را بر هم می‌زند.
و در نهایت، پنجمین نکته این که، تکنولوژی دوستدار اسطوره‌ای شدن است؛ توضیح اینکه، فناوری امروز می‌خواهد بخشی از نظم طبیعی جهان شمرده شود و بر همین اساس، زندگی ما را بیش از آنچه برای ما ضرورت دارد، تحت نفوذ و سیطره‌ی خود درآورد. اگر فرصت بیشتری در اختیار داشتم، مسائل قابل توجه دیگری هم در این باب بود که به عرض رسانده شود، اما به همین قدر اکتفا می‌کنم و عرایضم را با ذکر این مهم به پایان می‌رسانم: در گذشته، با چشمانی بسته با این گونه تغییر و تحولات در حوزه تکنولوژی برخورد می‌کردیم؛ شعار ناگفته‌ی ما «به خدمت گرفتن تکنولوژی است» و تا به امروز، بیشتر توان خود را در راه برآورده کردن نیازهای تکنولوژی به کار بسته‌ایم تا نیازهای فرهنگ؛ این کار نوعی حماقت است، به ویژه در عصر تحولات گسترده تکنولوژیک. باید با چشمانی کاملاً باز حرکت کنیم تا پیش از آن که به استخدام تکنولوژی درآییم، آن را به خدمت خود درآوریم.

پی‌نوشت:
1ـ کنایه از اینکه در شرایط کنونی این قد و قواره و خوش هیکل بودن به یکی از معیارهای اساسی انتخاب رئیس جمهوری و مقامات سیاسی آمریکا تبدیل شده است و اگر احیاناً کسی چاق باشد و در عین حال واجد شایستگی‌های سیاسی باشد، شانس رسیدن به مقامات عالی سیاسی را ندارد.
نویسنده: نیل پستمن
منبع: ماهنامه سیاحت غرب، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، سال دوم، شماره نهم، فروردین 1383


ابزار هوشمند، شالوده تمدنی نوین

فهرست مطالب:
1- ابزار و ابزارسازی در تاریخ
2- ابزار هوشمند قدیم
3- شعور ماشینی: آلترناتیو جدیدی در خدمت بشر
4- دورنمای آینده


«چه اتفاقی می‌افتاد اگر کسی یک بیلیون سال پیش، از مریخ برای قضاوت درباره زندگی زمینی آمده بود و به تک‌یاخته‌هائی که حتی هنوز خزیدن را نیاموخته بودند می‌نگریست؟
همین گونه نیز، ما نمی‌توانیم آنچه ماشین‌ها می‌توانند در آینده بکنند را، با آنچه امروز قابل رؤیت است، به تصور آوریم.»

کتاب جامعه فکر Society of Mind، ماروین مینسکی Marvin Minsky، صفحه 30

پیشگفتار 2004
متن اولیه این رساله Intelligent Tools را در شماره پائیز 1985 ژورنال علمی هوش مصنوعیAI Magazine، نشریه انجمن آمریکائی هوش مصنوعیAmerican Association for Artificial Intelligence-AAAI، منتشر کردم. همچنین متن اولیه فارسی این رساله، سیزده سال بعد، اول‌بار در تاریخ اول ژانویه 1998، در اولین شماره مجله آینده‌نگر بنیاد آینده‌نگری ایران به چاپ رسید.
اگر من این رساله را امروز می‌نوشتم، بیشتر آنرا به همین‌گونه که هست می‌نوشتم. البته قسمتی از بخش آخر درباره رباط‌ها بعنوان نوع جدید را، آنگونه که در مقاله دیگری درباره این مبحث نوشته‌ام، بسط می‌دادم (مراجعه کنید به مقاله 2003 من، تحت عنوان تأثیر ابزار هوشمند بر روی زندگی بشر) یعنی این حقیقت که بوجود آمدن نوع جدید به معنی ایستائی پیشرفت بشر نیست. البته موضوع این رساله بحث درباره ابزار هوشمند تا آنجائی است که بعنوان ابزار عمل می‌کنند.
این رساله، از زمان انتشار آن در 20 سال پیش تا کنون، در نوشته‌های مختلفی مورد توجه قرار گرفته است، از جمله در فهرست منابع Bibliography تحقیقاتی تحریر شده توسط کلودیا گوتیرز Claudio Gutiérrez و همچنین در کتاب کورت فون مییر Kurt von Meier..


وقتی که من این رساله را منتشر کردم، نامه‌ای از دانیال بل دریافت کردم که وی نظرات من درباره موضوع تکامل (انتروپولوژی) را جالب یافته بود، اما با استفاده من از اصطلاح «هوش intelligence» موافق نبود و اصطلاح «استنتاج inference» را ترجیح می‌داد، که بسیاری از نویسندگان اروپائی برای توان‌های هوشی ابزارها بکار می‌برند. دانیال بل خاطر نشان می‌کرد که در این ابزارها، برخی قوانین استنتاج برنامه‌نویسی شده، که به آنها توان انجام عملکردهای فکری را می‌دهد، اما بعقیده وی آنها در خود، از «هوش» و ذکاوت برخوردار نیستند.
طنزآلود است که من از زمان انتشار این رساله، موضوعات تحقیقی‌ام تغییر کرده و من تز تکاملی (انتروپولوژیک) این رساله و موضوعات فلسفه ذهن این رساله که در ارتباط با هوش مصنوعی طرح شده‌اند را دنبال نکرده‌ام.
تز انتروپولوژیک من که تأکید بر موضوع مبنای تکنولوژیک رفتار با موجودات متفکر به مثابه ابزار است، در میان نکات دیگر، به این موضوع اشاره دارد که چرا به خاطر عدم از بین‌رفتن مبنای تکنولوژیک برده‌داری، ممکن شد که شیوه تولید متروک شده برده‌داری، در آمریکا دوباره زنده شود، یعنی حتی قرن‌ها بعد از حذف برده‌داری، بعنوان یک سیستم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در جهان.
همچنین تا آنجا که به فلسفه ذهن مربوط می‌شود، در سوی دیگر طیف تأکید شده توسط دانیال بل، در سالهای اخیر ماروین مینسکی Marvin Minsky، در کتاب جامعه فکر Society of Mind، توضیحات نوع دیگری از هوش را مورد تفحص قرار داده است. همانطور که یادآور شدم، از زمانی که من این رساله را نوشته‌ام، مبحث فلسفه ذهن Philosophy of Mind را بویژه در ارتباط با هوش مصنوعی Artificial Intelligence، دنبال نکرده‌ام.


برخی مؤلفین نظیر آرون اسلومن Aaron Sloman، تحقیقات مبسوط عالی‌ای را در سال‌های اخیر در این زمینه منتشر کرده‌اند که نظریه کانت، مبنی بر تئوری حک شده بودن ادراکات حسی بشر را تأیید می‌کنند. همچنین ری کورزویل Ray Kurzweil، در 20 سال گذشته کارهای ارزنده‌ای در این زمینه ارائه داده است.
مثلاً به نظر ری کورزویل، در تحقیقات جدیدش، ابدیت برای انسان تا 20 سال دیگر قابل دسترسی است و انسان بعد از هزاران سال وحشت از مرگ، با توسعه نانوتکنولوژی، فناناپذیر خواهد شد. این‌چنین تحولی، باعث رشد جمعیت بشر خواهد شد، آنگونه که در چند دهه اخیر، جمعیت افراد مسن، در جوامع پیشرفته افزایش چشم‌گیری داشته است.
در نقطه مقابل، به نظر من، کاهش استفاده از انسان به مثابه ابزار هوشمند نیز، باعث کاهش سرعت رشد تولید مثل انسان می‌شود، همانگونه که با جایگزینی اتومبیل به جای اسب، به مثابه ابزار حمل و نقل، سرعت رشد جمعیت اسب در نیم قرن گذشته در جهان کند شده است. البته این بحث من فقط در ارتباط با انسان به مثابه ابزار است و ابعاد دیگر نیاز به انسان در تولید دانش و هنر و عرصه‌های دیگر زندگی بشر، مد نظرم نیست.
لازم به تذکر است، که من این مباحث را در این نوشته مورد بررسی قرار نداده‌ام و در مقاله 2003 تأثیر ابزار هوشمند بر روی زندگی بشر، مختصرأ به موضوع ابزار هوشمند به مثابه نوع، پرداخته‌ام و نیز در نوشتار «آیا نانوتکنولوژی واقعی است؟» تحول نانوتکنولوژی را بحث کرده‌ام.
دیگر آنکه گرچه در این نوشته طرح کرده‌ام که چرا عدالت اجتماعی موضوع مرکزی در تمدن جدید خواهد بود، درباره مبحث عدالت اجتماعی، در نوشته عدالت اجتماعی و انقلاب کامپیوتری و مفصل‌تر در رساله یک تئوری ارزش ویژه، در سال 1989 و نیز به تازگی در نوشتار ثروت و عدالت در ایران فردا، به بررسی پرداخته‌ام.
من امیدوارم که خوانندگان، این رساله را برای طرح سؤالات جالب، ارزشمند بیابند.
سام قندچی، ناشر و سردبیر
23 آبان 1383

سپاسگزاری
بدینوسیله از همه کسانیکه با اظهار نظر درباره قسمت‌های مختلف این رساله، به غنای کار من افزودند، تشکر می‌کنم. بویژه آقای «ویلیام کلنسی William Clancey»، دانشمند برجسته شعور ماشینی، با تحریر یادداشت‌هائی درباره متن اولیه که به تدقیق بیشتر موضوعات یاری رساند و آقای «رابرت انگلمورRobert Engelmore» سردبیر مجله «ای. آی. مگزین AI Magazine» که با طرح ملاحظات دقیق و با اساس خود، کمک مؤثری به ویرایش نهائی رساله کرد. معهذا تذکر این نکته ضروری است که تنها خود من مسئولیت این نسخه نهائی را به عهده دارم. با اذعان به خصلت جدلی رساله، امیدوارم که کوشش‌های من، حداقل باعث گشوده شدن باب بحث و تبادل نظر درباره موضوعات مطرح شده، در میان خوانندگان عزیز شود.

خلاصه مقاله
مقاله زیر با شرح مختصرى از تکامل ابزار و دانش در تاریخ بشریت آغاز شده و با این اظهار عقیده که دو پدیده مذکور فقط در ابزار هوشمند همزیستى نموده‌اند، ادامه می‌یابد. سپس با یادآورى مزایاى ابزار هوشمند قدیم در عرصه تولید، نشان داده می‌شود که چگونه مشکلات اجتماعى و بیولوژیک ناشى از ذات حیوانى (یا انسانى) این ابزارها، موانعى جدى بر سر راه تکامل آنها ایجاد می‌کرده است، بعلاوه اشاره می‌شود که عدم قابلیت بشر در تولید ابزار هوشمندى که بتواند از خود انسان (در ظرفیت ابزار) پیشى بگیرد، باعث تداوم مبناى تکنولوژیک برده‌دارى در طى تاریخ بوده است. بعدأ با ارزیابى دستاوردهاى کنونى تکنولوژى کامپیوتر در ارتباط با تولید ابزار هوشمندی چنین استدلال می‌شود که با *تولید* ابزارهاى هوشمند جدید، فائق آمدن بر *محدودیت‌هاى* اجتماعى و بیولوژیک ابزار هوشمند امکان‌پذیر شده است. در نتیجه به موازات *پیشى جستن* این ابزارها از انسان (بعنوان ابزار هوشمند)، هرگونه اجبار تکنیکى براى بکارگیرى انسان به مثابه ابزار تولیدى از بین خواهد رفت. به عبارت دیگر، دورنماى این تحول، محوشدن *مبناى تکنولوژیک* انقیاد انسان بوسیله انسان است. نابودى این مبناى تکنولوژیک ممکن است به تحقق شعور بالاتر انسان‌ها، ثروت فراوان‌تر و آزادى اجتماعى - سیاسی یشتر در جامعه آینده انجامیده و موجبات آغاز تمدن عالی‌ترى در جهان را فراهم آورد.

1- ابزار و ابزارسازی در تاریخ
هر چند ارزیابى انسان‌شناسان از نقش ابزار و ابزارسازى در تکامل بوزینگان متفاوت است، همه آنها در این نکته متفق‌القولند که ابزارسازى مهمترین تفاوت اجداد ما با میمون‌هاى دیگر بوده است. انسان با ساختن ابزار قادر شد که پیگیرى اهداف خود در زندگى را با استفاده از وسائلى *مجزا* از بدن خود ممکن نماید. ابزارها در مقایسه با اعضای بدن (که براى اهدافی مشابه قابل استفاده‌اند) این خاصیت را داشتند که جدا از مرگ و زندگى هر عضو منفرد نوع بشر، قابل تکامل بوده و در نتیجه ثمره فعالیت‌هاى تولیدى نسل‌هاى گذشته را به نسل‌هاى آینده منتقل می‌کردند.
حیوانات دیگر نیز گاهى از اشیاء طبیعى بعنوان ابزار استفاده می‌کنند، ولیکن ابزارهاى آنها رشد چندانى در ورای شکل یا حالت منشأ طبیعى‌شان نمی‌کند. درواقع، به نسبت جدائى انسان از عالم حیوانات، ابزارهاى ساخت انسان، هر چه بیشتر از اشیاء طبیعى قابل تمیز شده‌اند. دلیل این تمایز نیز در پیش وضعیت نوع بشر، قبل از شروع وى به ابزارسازى نهفته است. قابلیت‌هاى ذهنى و لسانى اجداد ما باندازه کافى بلوغ یافته بودند که تکیه‌گاه تولد شعور و زبان بشرى شوند. مضافاً اینکه هم ابزارسازى و هم ارتباطات، فعالیت‌هاى اجتماعى بودند و پیشرفت یکى، متقابلأ توسعه دیگری را به همراه داشت. بنابراین، زندگى اجتماعى بشر باعث شد که اشکال بالاتر ارتباطات بین انسان‌ها، یعنى زبان، همپاى ابزارسازى تکامل یابد.
با رشد زبان، دیگر نگهدارى و انتقال دانش انسان‌ها، جدا و مستقل از زندگى و مرگ هر عضو منفرد نوع بشر، امکان‌پذیر شد. در نتیجه با توسعه زبان، جریان یافتن دانش از نسلى به نسل دیگر، از طریقى غیر از توارث ژنى میسر شد. اختراع نوشتن انتقال زبانی دانش را بیشتر تقویت کرد. زبان شفاهى، دانش را از طریق حافظه، عادت، تخصص و جذب فرهنگى، منتقل می‌کرد، در صورتیکه زبان کتبی، دانش را در جزئیات و دقت بیشتری قابل انتقال کرده و از وابستگی دانش به حالات خاص حاملین آن، هرچه بیشتر کاسته و دانش را هر چه عینی‌تر کرد. [ابزار، زبان و کتابت، تفکر تجریدى بشر را تقویت کردند. ریاضیات و ابزار انجام عملیات ریاضی (که خود نوعى کار فکرى است)، خیلى زود در تاریخ بشر به ظهور رسیده‌اند، شاید از هنگامی‌که انسانها از انگشتان خود براى شمارش اشیاء استفاده کرده‌اند. حتى ابزارهاى مشابه چرتکه، در دوران ماقبل تاریخ بکار برده شده‌اند. این ابزارها و ریاضیات نیز، به نوبه خود به عینى‌تر شدن دانش کمک کرده‌اند].
با پیدایش کتابت، دیگر کاربرد، نقد و توسعه دانش بوسیله انسان‌هائی که از نظر مکانی و زمانی جدا بودند امکان‌پذیر شد، یعنی دانش عینی‌تر شده و به جهانی در خود تبدیل شد، قابل تفکیک هم از جهان طبیعی و هم از جهان ذهنی هر فرد معین. به همین شکل، ابزارها مجزا از اشیاء طبیعی، دنیای دیگری را تشکیل دادند، که با دانش بشر حک شده بود. ابزارها برای کار فیزیکی و فکری بکار برده شدند و بخشاً در پیشرفت‌های صنعتی بعدی اتوماتیک شدند.
دانش و ابزار اساس همة پیشرفت‌هاى بعدى بشریت (یا حتى عقب‌گردهایش) را تشکیل داده‌اند. استفاده از دانش و ابزار در تولید و همة جوانب دیگر زندگى متقابلاً بر روى انسانها از نظر فیزیکى، فکرى و اجتماعى تأثیر گذارد. در واقع براى درک پیشرفت عظیم نوع بشر، کافى است ملاحظه کنیم که چگونه کودکان ما قادرند در مدت زمان بسیار کوتاهى، دانش وسیعى را فراگرفته و استفاده از ابزارهاى مختلفى را بیاموزند. انسان تنها موجود روى زمین است که از دانش و ابزار در همة جوانب زندگى خود استفاده می‌کند. در یک کلام، می‌توانیم بگوییم که ابزارسازى مهمترین فعالیتى بوده که اجداد ما را از میمون‌هاى دیگر تفکیک نمود و انسان‌ها خصوصاً بواسطه تولید دانش و ابزار، در عالم حیوانات قابل تمیز هستند. هیچ تحول تکنولوژیک یا توسعة اجتماعی - سیاسى دیگر، نتوانسته به چنین تفکیک فاحشى بین نوع بشر و دیگر انواع موجودات کره ارض بیانجامد.
جهان دانش و جهان ابزارها، تنها در یک پدیدة ویژه تلاقی کرده‌اند و آنهم در وجود ابزارهاى هوشمند (نظیر سگ‌هاى پلیس) بوده است. با اینکه این ابزارها بوسیله انسان بکار برده می‌شدند، ولیکن انسان قادر به تولید آنها نبوده است. داشتن ادراکات حسى و توان‌هاى حرکتى، ظرفیت تبادل اطلاعات با انسان (ارتباطات) و توان یادگیرى مهارت‌هاى ویژه مورد نیاز براى انجا م کارهای معین، خواص ایده‌الى بودند که در این ابزارهاى هوشمند طلب می‌شدند. این ابزارها، به طرز خاصی به دانش و نیازهای بشر مرتبط بودند. ابزارهاى عادى بوسیله دانش بشر بکار رفته و اصلاح می‌شدند، تا پاسخگوى نیازها و اهداف بشر باشند و توسعه آنها فقط بوسیله سطح تکنولوژى وقت محدود می‌شد. ابزارهاى هوشمند همچنین بوسیله تکامل طبیعى محدود می‌شدند که خود تا قبل از پیدایش مهندسى ژنتیک، تقریباً از حوزه نفوذ دانش بشر خارج بوده است. محدودیت‌هاى طبیعى ابزار هوشمند، اغلب دلیل «خوبى» براى بى‌توجهى فلاسفه و تاریخ‌نگاران ابزارسازى، به این پدیدة مهم تلقى شده است. معهذا، ابزار هوشمند مدرن، نه تنها در حوزه نفوذ دانش بشر قرار گرفته است، بلکه این ابزارها، هرچه بیشتر خود تبلور دانش موجودند. امکانات کنونى در*تولید* اینگونه ابزارها، ضرورت بررسى تأثیرات اجتماعى آنها در گذشته و نیز اهمیت تفکر دربارة تأثیرات ممکن آنها در آینده را آشکار می‌سازد.

2- ابزار هوشمند قدیم
حیوانات از اولین ابزارهاى هوشمندى هستند که توسط بشر بکار رفته‌اند. بهره‌ورى از حیوانات بعنوان ابزار، به دوران انسان‌هاى اولیه باز می‌گردد. می‌توان استفاده از اسب براى حمل و نقل، سگ براى ردیابى فراریان، کبوتر براى نامه‌رسانى، شاهین براى شکار پرندگان و بسیارى نمونه‌هاى دیگر را ذکر کرد. تا آنجا که بکارگیرى ابزار هوشمند مدنظر باشد، این اقدام بدعت تازه‌اى در تاریخ بشریت نیست (حتى برخى حیوانات نیز از حیوانات دیگر، یا حتى از نوع خود، بعنوان ابزار استفاده مىکنند)، لیکن تولید ابزار هوشمند، پدیده نسبتاً جدیدى است و این دسته از ابزارهاى هوشمند، حتى بواسطه تکامل طبیعى هم محدود نمی‌شوند. درباره ابزار هوشمند جدید، در بخش بعد به تفصیل خواهم نوشت. اما قبلاً لازم است که با بررسى برخى کیفیات خاص ابزارهاى هوشمند قدیم، به نقش اینگونه ا بزارها در جامعه وقوف بیشترى حاصل کنیم. برای این هدف، اجازه دهید نمونه استفاده از اسب بعنوان ابزار را در کانون توجه خود قرار دهیم.


اسب، بعنوان ابزار حمل و نقل، بخاطر قدرت محرکه‌اش مورد استفاده قرار می‌گرفت. خصوصیات بیولوژیک اسب امکان استفاده از این حیوان را بعنوان ابزارى با کاربرد سهل، سرعت قابل توجه و ظرفیت کافى براى تبعیت به محیط، فراهم آورده بود. رجحان اسب (یا شتر، لاما و امثالهم) بعنوان وسیله نقلیه، به بسیاری حیوانات قوى‌تر، اساسأ بخاطر ظرفیت این حیوان در عمل‌کردن بعنوان ابزار، یعنى بخاطر تسلیم شدن به کنترل بوده است. مثلاً ذکر این نکته بى‌مناسبت نیست که گوریل هم باهوش‌تر و هم قوی‌تر از اسب است، ولیکن ظرفیت لازم جهت تسلیم شدن به کنترل را ندارد. تسلیم به کنترل یا اجراى دستور، ممکن است که به هوش حیوان نیافزاید، ولیکن مطمئناً وى را ابزارسان می‌کند. بنابراین، گزینش اسب، نه بخاطر شعور وى (یا حتى عقل سلیم او)، بلکه عمدتاً به علت قابلیت اسب جهت تبدیل شدن به یک سیستم لکوموتیو ابزارسان، بوده است. [آشکار است که این حیوانات هیچ‌گاه نمی‌توانستند خصوصیات حاکى از هوش خود را از دست بدهند و انسان‌ها نیز با آنها بعنوان ابزار صرف رفتار نمی‌کردند. احساسات و حتی مناسبات محبت‌آمیز فى‌مابین انسان و سگ (یا اسب) در تمام تمدن‌ها متداول بوده است. اما این مناسبات تنها موقعى وجود داشته‌اند که این حیوانات بعنوان یار و یاور انسان عمل می‌کرده‌اند و نه زمانى که به مثابه ابزار مورد توجه قرار می‌گرفتند (همین حقیقت در مورد روابط فى‌مابین خود انسان‌ها هم صادق است)].
جایگزینى نهائی اسب بوسیله اتومبیل نیز تایید بیشترى بر نظریه بالاست. اتومبیل هم به لحاظ قدرت محرکه و هم از نظر تسلیم به کنترل، بهتر از اسب عمل می‌کند. ولیکن احمق‌ترین اسب‌ها، به راحتى قادرند در صورت غفلت سوارکارشان، از خطر افتادن در یک نهر آب مانع شوند، در صورتیکه غفلت راننده اتومبیل، در تشخیص یک نهر آب، می‌تواند به قیمت واژگونى بهترین اتومبیل‌ها تمام شود. معهذا، این اختلاف مهم، باعث نشد که انسان حتى لحظه‌اى در جانشین کردن اتومبیل به جاى اسب تردید کند، چرا که علت اصلى در انتخاب اسب براى حمل و نقل، از همان ابتدا نه *شعور کلى* اسب، بلکه وجود قوه محرکه در حیوانى بود، که ظرفیت لازم را براى عمل کردن به مثابه ابزار دارا بود. همین عقیده را می‌توان دربارة سگ و دیگر حیوانات ابزارسان اظهار نمود. البته آنچه گفته شد، بدین معنى نیست که انسان‌ها همیشه نسبت به فوائد عقل سلیم در حیوانات ابزارسان، بى‌تفاوت بوده‌اند، بلکه منظور این است که علت اصلى براى انتخاب حیوانات بعنوان ابزار هوشمند، نه شعور کلی آنها بلکه توان آنها برای انجام کار معین و ظرفیت آنها براى عملکردن بعنوان ابزار بوده است.


اما چرا شعور در این ابزارها براى بشر مصرف کننده حائز اهمیت نبود؟ من فکر می‌کنم که پاسخ به این سؤال در امکان بشر براى گزینش ابزار هوشمندى «همه فن حریف» (با کارآیى غیرقابل مقایسه با حیوانات جهت انجام کارهاى مرتبط به شعور) نهفته است؛ یعنى ابزارى که قابل کار برد بر روى ابزارهاى دیگر و از جمله قابل کاربرد بر روى حیوانات ابزارسان بوده است. این ابزار چیزى نبود به غیر از خود *انسان* (در ظرفیت ابزار). تنها وقتی که خصوصیت عقلى معینى در انسان قابل دسترسى نبود، از حیوانات به خاطر *شعورشان* استفاده می‌شد و آنهم در حوزه‌اى محدود. مثلاً حس قوى بویایى در سگ باعث شده است که بعنوان ابزارى جهت ردیابى بو، به انسان ترجیح داده شود و حتى اتکاء به ذکاوت سگ براى تعقیب فراریان هنوز هم معمول است. باستثناء اینگونه موارد، هرگاه شعورى بیش از توان اجراى دستورات، در ابزارى طلب می‌شده، همواره بعنوان ابزار، انسان به حیوانات ترجیح داده شده است.
***
بنابراین جهت درک اهمیت ابزار هوشمند در تاریخ، عطف توجه به خود انسان بیش از مطالعه حیوانات حائز اهمیت است. لازم به یادآورى است که انسان زمانى بعنوان ابزار عمل می‌کند که ادراکات حسى و توان‌هاى حرکتى، فهم زبان و مهارت‌هاى ویژة وى بعنوان *وسائل تولید* (یعنى «وسیله‌ای در خدمت تولید به مثابه هدف») مورد استفاده قرار گیرند. به درجه‌اى که تنوع فعالیت‌هاى بشر زدوده شده و آزادى او به خاطر تطبیق با پروسه تولید محدود گردد، به همان اندازه نیز انسان بیشتر ابزارسان می‌شود. بالعکس، به درجه‌اى که تنوع، دانش و کمال بر فعالیت‌هاى تولیدى بشر مستولى گردد، به همان نسبت نیز انسان *هدفى در خود* باقی مانده و به موقعیت ابزارى ویژه تنزل نمی‌یابد.
هر قدر که جامعه بغرنج‌تر باشد، کشیدن خط فاصلى بین این دو نوع فعالیت بشر، مشکل‌تر می‌شود. اما کماکان کنترل، عامل تعیین‌کننده خصلت هر یک از این دو نوع فعالیت است. تا زمانی‌که ابزار هوشمندى بهتر از انسان (در ظرفیت ابزار) براى انجام کارهایى که انجامشان نیازمند این‌گونه ابزارها بود وجود نداشت، ضرورتاً مناسبات اجتماعى‌اى توسعه یافت که مساوات طبیعى همة انسان‌ها و کاربرد انسان بعنوان ابزار را مورد سازش قرار می‌داد. این دسته مناسبات اجتماعی، بخش اصلی تمام مناسبات اجتماعی را در تاریخ بشریت تشکیل داده‌اند. در نتیجه، اغلب دشوار است که تعیین کنیم آیا فرد معینى، در زمان معینى، بعنوان فردى آزاد عمل کرده است یا که به مثابه ابزارى براى اهدافی ناخواسته به مصرف رسیده است. تنها برده‌دارى روشن‌ترین تفکیک را بین دو نوع هستى بشر به منصه ظهور رساند، بردگان که بعنوان ابزار، تسلیم کنترل صاحبان خود بودند و برده‌داران که بردگان خود را به عنوان ابزار محض در نظر گرفته و بر آنان حکمرانى می‌کردند.
برده‌دارى اولین استفاده مهم از انسان به عنوان ابزار بود. براى بردگان، داشتن قضاوت مستقل، «معصیتى» نابخشودنى تلقى شده و تسلیم به کنترل صاحبان، «فضیلتی» در خور ستایش به حساب مى‌آمد. بردگان، حتى مانند دیگر ابزارها، به صورت ملک خصوصى مورد *تصاحب* قرار می‌گرفتند. انواع گوناگون برده، براى کارهاى ویژه تربیت می‌شدند و قوانینى وجود داشت که از طریق غیرقانونى کردن شرکت آنان در بسیارى فعالیتهای اجتماعى، نظیر تعلیم و تربیت، از تکامل آنها به انسان‌هاى کامل جلوگیرى بعمل می‌آورد. بطور خلاصه، بهترین برده در جا معه برده‌داری، انسانى بود که می‌توانست به مثابه بهترین ابزار هوشمند براى تولید عمل کند.
از سوى دیگر، استفاده از انسان به عنوان ابزار هوشمند، این امکان را بوجود آورد که بخش بزرگى از شهروندان آزاد از تماس مسقیم با ابزارآلات فاصله بگیرند. بنابراین، نقش آنها در پروسه تولید در عرصه کنترل قرار گرفت و دانش و تصمیم‌گیرى، به وظایف اصلى‌شان در تولید اجتماعى تبدیل شد. به عبارت دیگر، در اختیار داشتن ابزار هوشمند باعث شد که این بخش جمعیت، از کار کردن براى حوائج اولیه خود بى‌نیاز گردد.
بناهاى عظیم عصر باستان تا انقلاب صنعتى همتایى نیافتند. ابزارهای بى‌جان، به همراه ابزار هوشمند (بردگان)، تنها به دانش و تصمیم‌گیرى صاحبانشان نیاز داشتند تا بتوانند به مثابه یک سیستم اتوماتیک تولید ثروت عمل کنند. گویى ماشین زیرکى تولد یافته بود که قادر بود تولید را با دستورات شفاهى آغاز کرده، بر حسب تمایل صاحبکار تغییر شکل یافته و با تشخیص نیازهاى کار تعالى پذیرد، به واقع که انسان چه راه طولانى‌اى را نسبت به زمانیکه همة کارهایش را با دستان خود به ا نجا م می‌رسانید، طى کرده بود. به دیگر سخن، ابزار هوشمند با ایفاى نقش مکمل ابزار بى‌جان، تکیه‌گاه ترقى بشریت از توحش به تمدن بود.


هر چند سطح تکنولوژى جامعه برده‌دارى، مبناى تکنولوژیک مناسبى براى استفاده از انسان به عنوان ابزار هوشمند بوجود آورد، لیکن از بین رفتن برده‌دارى به خاطر نابودى این مبناى تکنولوژیک نبود. در حقیقت، احیاء برده‌دارى در ابتداى تاریخ ایالات متحده آمریکا، روشن ساخت که حتى ابزارهاى آمریکاى مدرن نیز قابل استفاده در یک سیستم برده‌داری بودند. در واقع علت محو برده‌دارى در جهان، چیزى نبود مگر غیرقابل قبول شدن رفتار بى‌شرمانه با نوع خودمان به عنوان ابزار محض. هرچه انسان‌ها متمدن‌تر شدند، کمتر چنین نابرابرهاى آشکاری را می‌توانستند تحمل کنند. شاید نیازى به یادآورى نباشد که چارچوب فکرى کل هر جامعه برده‌دارى، بر فرض یا ادراکى متکى بود که بردگان را به عنوان ابزار محض درنظر می‌گرفت. فرضى که مطمئناً برخلاف حقیقت بوده و طبعاً بوسیله کسانى از هر دو سوى این رابطه مورد تردید و اعتراض قرار می‌گرفت. معهذا، تا زمانى که نوع بشر فاقد ابزار هوشمندى بود که کارهاى مورد نیاز جامعه را بهتر از وى بانجام رساند، همواره اشکال گوناگونى از انقیاد انسان بوسیله انسان یا حتى امکان احیاء برده‌دارى، می‌توانست بقاء حیات یابد.
صرف‌نظر از مسائل اجتماعى که استفاده از حیوانات و انسان بعنوان ا بزار هوشمند به همراه داشت، مانع جدى دیگرى نیز بر سر راه استفاده از آنها وجود داشت (تا قبل از مهندسى ژنتیک و آن هم محدودیت‌هاى طبیعى اینگونه ابزارها بود. ابزارهاى دیگر براى انجام وظایف نوین قابل اصلاح و تعالى بودند و تنها سطح تکنولوژى وقت، پیشرفت ابزارهای بى‌جان را محدود می‌کرد. حیوانات و انسان، بعنوان ابزار نه تنها به خاطر سطح تکنولوژى محدود می‌شدند، بلکه پیشرفتشان بعنوان ابزار، به خاطر محصور بودن ذاتى‌شان در تکامل طبیعى نیز محدود می‌شد و این نقص نیز مانعى اساسى بر سر راه رشد ابزارهاى هوشمند قدیم قرار می‌داد. مثلاً تطویل دست بشر، به دو برابر اندازه طبیعى‌اش یا افزایش سرعت اسب، به دو برابر سرعت طبیعى آن، طى هزاران سال غیر ممکن بوده است، بویژه فائق آمدن بر حدود طول عمر طبیعى این‌دسته از ابزارها، از طریق تکنولوژیک، غیرقابل حصول بوده است. در مقایسه، قابل ذکر است که طى پنجاه سال اخیر، طول جراثقال‌ها زیاد شده، سرعت اتومبیل‌ها اضافه شده و عمر فولاد چندین برابر افزایش یافته است.


به علاوه آنچه ابزارهاى هوشمند را ویژه می‌ساخت، یعنى حواس، قدرت استدلال و ظرفیت ارتباطاتى آنها، به سختى ممکن بود که طى قرون متمادى پیشرفت چشمگیرى کند. به عبارت دیگر، ابزار هوشمند سابق (مثلاً انسان در ظرفیت ابزار، نه تنها به دلایل اجتماعى، براى عملکردن به مثابه ابزار با مشکلات عدیده‌ای روبرو بودند، بلکه در عین حال، خود موجودیت بیولوژیک آنها هم، نقص جدى‌اى در برابر تعالی آنها، به مثابه ابزار بوده است. هردوى این عوامل منفی، در ابزار هوشمند کنونى، یعنى «رباط‌های هوشمند" وجود ندارد.

3- شعور ماشینی: آلترناتیو جدیدی در خدمت بشر
براى استناد به درکى مشترک از ابزار هوشمند جدید، من دستاوردهاى انقلاب کامپیوترى را در سه پاراگراف زیر خلاصه کرده‌ام:
پیشرفتهای تکنولوژى کامپیوتر را می‌توان بطور کلى به دو مقوله تقسیم کرد: «پروسه کردن اعداد number processing» و «پروسه کردن علائم symbol processing».

 مقوله اول بیش از تمام پیشرفت‌های تکنولوژى چاپ، توانسته است که اطلاعات را قابل دسترسى، نگهداری و انتقال کند [لازم به تذکر است که کامپیوتر، هنوز امکان شانسی پیدا کردن مطلب مورد علاقه، که در ورق زدن کتاب یا روزنامه، قابل حصول است را نمی‌تواند مهیا کند]. کامپیوتر، همه ابزارهاى محاسباتى قدیم، نظیر چرتکه یا خط‌کش محاسبه را از نظر سرعت، تنوع عملیاتى و راحتى استفاده، پشت سر گذاشته است. درنتیجه، پیشرفت این تکنولوژى، در محدوده مقوله اول، باعث گسترش اتوماسیون به کارهاى یکنواخت فکرى شده و افق تحول جامعه و انقلاب صنعتى را به مرزهاى نوینى توسعه داده است.
مقوله دوم، یعنى پروسه کردن علایم یا شعور ماشینى AI، باعث شده است که «مانندسازی simulation» بسیاری از قابلیت‌هاى دماغى بشر، نظیر ادراکات حسى و توان‌هاى حرکتى locomotion، قدرت استدلال و مسأله‌حل‌کنى problem-solving، ارتباطات به زبانهاى طبیعى بشرى و بسیاری توان‌های دیگر بشری، امکان‌پذیر شود. [ معهذا، مانندسازی برخی پروسه‌های ذهنی، نظیر تدوین «اصول تئوری‌ها»، «استدلال ناشی از درک مستقیمcommon sense understanding»، تا حد زیادی، خارج از امکانات شعور ماشینی، در حال حاضر است.] هم اکنون «سیستم‌هاى هوشمند بینائى» وارد پروسه تولید شده‌اند و در کنار «کارگران نوع انسان» کار می‌کنند. ازطریق» پروسه کردن دانش knowledge processing»، سیستم‌های متخصصیexpert systems ساخته شده‌اند که می‌توانند وظایف گوناگونی، نظیر تشخیص طبی ناخوشی را انجام دهند. [مثلاً سیستم تخصصی *انترنیست Internist* که در دانشگاه پیتزبورگ آمریکا ساخته شده است، نمونه خوبی از این سیستم‌های متخصص است که قادر به ارائه تشخیصی در حد دوسوم یک پزشک حاذق داخلی است. سیستم‌های دانشی knowledge systems مشابهی در زمینه‌های مشاوره حقوقی، مالی، روانی و بسیاری تخصص‌های دیگر بوجود آمده یا در دست تهیه هستند.] سیستم‌های پرسش و پاسخ به زبان‌های طبیعی، مدت‌هاست که وارد بازار شده‌اند.
صرفنظر از مجادلات فلسفى که پیرامون خصلت هوش وجود دارد، این ابزارها قادرند کارهایى انجام دهند که قبلأ در نیاز به هوش براى انجام آن کارها تردیدی وجود نداشت و بنابراین می‌توان حداقل به معنى محدود کلمه، این ابزارها را هوشمند نامید. به عبارت دیگر، شعور ماشینى موفق به ارایه آلترناتیو جدیدى از ابزار هوشمند در تاریخ بشر شده است. این حقیقت باعث شده است که فلاسفه AI ( فیلسوفانى که رشته شعور ماشینى را دنبال می‌کنند)، توجه خود را از عرصه فلسفه روح (یعنى بررسى سؤالاتى نظیر اینکه آیا «ماشین می‌تواند فکر کند یا نه!»، به عرصه فلسفه اجتماعى- سیاسى معطوف کرده‌اند و آغاز به کنکاش دربارة تأثیرات اجتماعى ابزارهاى هوشمند نوین، بر روى جامعه نموده‌اند. من در سطور زیر نشان می‌دهم که چگونه ابزارهای هوشمند تازه تولید شده، قادر به پشت سر گذاردن محدودیت‌های ابزارهاى هوشمند قدیم هستند. به دیگر سخن، «مصنوعا ت AI» که بتوانند بهتر از انسان (به مثابه ابزار)، عمل کنند، ممکن است شالوده تمدن نوینى را پى‌افکنند که در آن انقیاد انسان به وسیله انسان، پایان پذیرد.

***
ابزارآلات هوشمند کنونى، «رباط هوشمند» نامیده می‌شوند [برای توضیح درباره نانوباط‌ها nanobots در نانوتکنولوژی، به نوشتار آیا نانوتکنولوژی واقعی است؟ مراجعه کنید.] در واقع این پدیده، ترکیب (سنتز) بىنظیرى است از ابزار و دانش که براى نخستین بار در تاریخ بشر بوجود آمده است. این ابزار مىتواند به سیستم بینایى (به علاوه دیگر سیستم‌هاى حسى و حرکتى) تجهیز شده، دانش ویژه حوزه‌هاى مختلف کار را فرا گرفته و ظرفیت زبان طبیعى در حد زبان‌هاى گوناگون بشرى را کسب کند. بنابراین، برعکس حیوانات یا انسان، بینایى رباط قابل گسترش است و تنها محدودیت آن، سطح تکنولوژى وقت است. دانش ویژه مورد نیاز رباط، جهت کارآیى مطلوب، در حوزه‌هاى مختلف کار نیز، می‌تواند به مقدار لازم افزایش یابد، تا کارآمدترین بازده قابل مقایسه با ماهرترین کارگران و متخصصان را فراهم آورد. ظرفیت ارتباطاتى رباط، می‌تواند به یک دوجین زبانهاى مختلف گسترش یابد، در صورتیکه کارگر نوع انسان معمولى، به سختى می‌تواند حتى به دو زبان ارتباط برقرار کند. بطور خلاصه، تنها محدودیت پیشرفت رباط هوشمند، سطح تکنولوژى وقت است که این خود متقابلأ بوسیله شعور بشر محدود می‌شود. بنابراین، استفاده جامع از قابلیت‌هاى ابزار هوشمند، مصادف خواهد شد با افزایش شعور بشر به سطوحى که تمام پیشرفت‌های گذشته در برابرش همچون کاهى در برابر کوه جلوه‌گر می‌شوند.
من مدعى نیستم که این مصنوعات در حال حاضر از نظر هوشى در موقعیتى هستند که با عقل سلیم بشرى برابرى کنند. ولیکن ابزارهاى سنگی هموسپین‌ها (یعنی انسان‌هاى اولیه) نیز هیچگاه قادر به رقابت با انسان یا حیوانات، در بلند کردن اشیاء سنگین نبودند. مدت‌زمان زیادى گذشت تا اهرم‌ها و آسیاب‌های بادى ساخته شوند. با این حال، تولید ابزار سنگى بود که ترقیات آینده را امکان‌پذیر ساخت، آنچنان که امروز ابزارهایى نظیر جراثقال وجود دارد که نیرویشان از قدرت هر ورزشکار یا حتى هر حیوان زورمندى تجاوز می‌کند. بنابراین، توان کنونى رباط‌هاى هوشمند موجود، آنقدر مهم نیست که پتانسیل نهفته در این مصنوعات، حائز اهمیت است.
براى نخستین بار در تاریخ، تولید ابزارهاى بالا، انسان را قادر کرده است که بر مانع تکامل طبیعى ابزارهاى هوشمند، فائق آید. این امر بدون شک باعث افزایش سرشار تولید جهانى خواهد شد. همچنین هرگاه این ابزارها بتوانند بهتر از انسان (در ظرفیت ابزار) عمل کنند، دیگر هرگونه نیاز تکنولوژیکى براى به خفت افکندن همنوعان خود به صف ابزارآلات از بین خواهد رفت. بطور خلاصه، در پى تولید ابزار هوشمند، ما می‌توانیم انتظار محو مبناى تکنولوژیک هرگونه بردگى انسان را در آینده نزدیک داشته باشبم. ما شاهد واقعه‌اى به اهمیت اولین ابزارسازى توسط اجدادمان هستیم. این تکامل ممکن است شالوده تمدن نوینی را پی‌افکند که در آن افزایش همزمان آزادی‌های اجتماعی- سیاسی از یک‌طرف و افزایش ثروت اقتصادی از سوی دیگر، بوقوع بپیوندند- انطباقی که به ندرت در تاریخ بشریت اتفاق افتاده است. در چنبن جامعه‌اى، فعالیت اصلى بشر، ببشتر به کاوش‌هاى آزادانه هنرمندى مرفه شباهت خواهد داشت تا به اطاعت سربازوارانه کارگرى بى‌چیز.


بالاخره، بى‌مناسبت نیست تذکر دهم که چرا در این مقاله، رباط‌ها را تنها بعنوان ابزار، مورد ارزیابى قرار داده‌ام. همانگونه که مؤلفین بسیارى خاطرنشان کرده‌اند، من نیز واقفم که امکان *منطقی‌ای* وجود دارد که رباط‌ها به نوع جدیدی از موجودات تکامل یابند، که از شعور *کنونى* انسان پیشى بگیرند (هرچند بنظر من، تا آنزمان، انسان نیز از نظر هوشى، پیشتر رفته و ممکن است کماکان نسبت به این موجودات جلوتر باشد). در واقع امکانات بسیارى وجود دارد که نوع متعالى‌ترى، یک زمان در کره ارض سکنى گزیند (مثلاً امکان وجود «موجودات ماوراء زمینى»، هنوز کمان محتمل است) و منشأ این موجودات می‌تواند از مهندسى ژنتیک و سفرهاى فضایی، تا تولید رباط هوشمند و تکامل انسان را شامل شود. شاید ما بیشتر نیازهاى بیولوژیک خود را با حیوانات و عمدتاً نیازهاى اجتماعى خود را با این موجودات متعالى‌تر، مورد اشتراک یابیم. این اشتراک ممکن است، باعث از بین رفتن برخى دیدگاه‌هاى *انسان‌مرکزبینى* ما از جهان شود که بویژه با سقوط تمدن یونان باستان، به بخش قابل توجهى از جهان‌بینى ما تبدیل شده‌اند. به هر حال این موضوعات، خارج از محدوده این بررسى هستند، چرا که در این رساله، موضوع مدنظر من، بیشتر مطالعه مبناى تکنولوژیک انقیاد انسان بوسیله *انسان* و شرایط تکنولوژیک از بین رفتن آن بوده است. [برای توضیح درباره ا نسان مرکزبینى، به نوشتار تولید فراانسان مرکزی مراجعه کنید.]

4- دورنمای آینده
شکى نیست که پیشرفت و تطور ابزار هوشمند نوین، شعور ما را در حد بى‌سابقه‌اى به چالش کشیده و از این طریق باعث رشد عظیم عقل سلیم ما خواهد شد. این تحول می‌تواند، شالوده تمدن نوینى را پى‌ریزى کند که در آن براى اولین‌بار، انسان از طرف موجودات دیگر، نه بخاطر توان فیزیکى، بلکه همچنین ازطریق این موجودات، بخاطر عقل و شعور آنها، به رقابت کشانده شود. مبناى تکنولوژیک انقیاد انسان بوسیله انسان، و نتایج تحقیرکننده آن، در جامعه حذف شده و امکان شعور بالاتر انسانى، ثروت فراوان‌تر و آزادی‌هاى اجتماعى - سیاسى بیشتر بوجود آید.
در پرتو آنچه ذکرشد، من فرارسیدن تمدن نوین را استقبال کرده و انتظار آینده بهترى را در پى این تحولات دارم. دیدگاه‌هاى بدبینانه از آینده، ناشى از ایستا قلمداد کردن تکامل بشر، در دوران رشد و تکوین ابزارهاى هوشمند است. به نظر من با پیدایش شعور ماشینى، براى اولین بار در تاریخ بشر، کوشش بى‌نظیرى جهت بهره‌بردارى همه‌جانبه از خصایص حاکى از هوش برخى مصنوعات متفکر آغاز خواهد شد. آنچه شاهدش هستیم، تازه گوشة کوچکى از پتانسیل عظیمى است که در آینده‌اى نه چندان دور، قابل تحقق است و مطمثناً این مساعى، دینامیسم خاصى به تکامل نوع بشر خواهد داد که به همراه پیشرفت‌هاى مهندسى ژنتیک و ارتباطات ماهواره‌اى، پروسه تولید در این جامعه عصر فضا، آنقدر سریع تغییر خواهد کرد که حتى خطوط کلى زندگى اجتماعى جدید را، به سختى می‌توان به تصور آورد. لیکن جدا از اینکه فرماسیون‌هاى نوین اجتماعى، چه اشکال مشخصی به خود بگیرند، بعضى تأثیرات اجتماعى ابزار هوشمند جدید، ممکن است به شرح زیر باشند:

* توسعه عمق شعور بشر: عقل سلیم انسان، بسیار تکامل یافته‌تر گشته و انتظار کشفیات، اختراعات و حتى درک جدیدى از خود در آینده نزدیک، دور از واقعیت بنظر نمی‌رسد.

* آزادی اکثریت بشریت، از زندگی بعنوان ابزار و وسائل تولید: درصد بیشتری از مردم خواهند توانست که به فعالیت موردعلاقه‌شان در زندگى بپردازند، بجاى آنکه صرفاً به خاطر تأمین نیازهاى اولیه‌شان، ناگزیر به انجام کارهاى مورد نفرتشان باشند.

* کثرت عظیم ثروت بشریت: گشوده شدن مرزهاى نو در برابر ما، چه در فضا و چه در زمین، مطمئناً پیامد این ترقیات خواهد بود.

ممکن است در نگاه نخست، شکل دادن پروسه‌هاى نوین تولید، نظیر ایجاد «کارخانجات و دفاتر آینده factories and offices of the future» یا «خانه‌هاى آینده homes of the future» و امثالهم، اقدامات کلیدى جهت ساختن آینده جلوه کنند. لیکن تحقق ثمرات پیشرفت‌هاى تکنولوژیک جدید، تنها با طرح و توسعه روابط اجتماعى مناسب امکان‌پذیر است و در آینده نزدیک، این موضوع، *مضمون اصلى* فعالیت اجتماعى افراد آینده‌نگر را تشکیل خواهد داد. [مثلاً دادن الویت به تولید کلیه مصنوعی، بجای استفاده از کلیه انسانهای دیگر که به جنایات تجارت کلیه انجامیده است.] نقش علم چه به علت نیازهاى تکنیکى جدید (که خود ناشى از بغرنج‌تر شدن پروسه‌هاى تولیدى و ازدیاد ترکیب


دانش در آنها است ) و چه بعلت نیازهاى اجتماعى جدید (که مربوط به ارتباط متقابل انسان با این پروسه ها است)، افزایش خواهد یافت. بنا براین میتوان بغرنجى بیشتر پیشه هاى اصلى بشر را انتظار داشت. فعا لیت مرکزى اکثرت مردم، باحتمال زیاد مرتبط با پیشرفت دادن مناسبات اجتماعى و ارتفأ دادن مداوم سطح دانش ذخیره شده بشر، خوا هد بود. ممکن است که حتى در آمد شخصى، برمبنا ى تلفیقى ازنیا زها واهداف فرد، معین گردد. [برای توضیح درباره عدالت اجتماعی، به نوشتار عدالت اجتماعی و انقلاب کامپیوتری و رساله یک تئوری ارزش ویژه مراجعه کنید.]
توزیع ثروت و قدرت در این تمدن جدید کماکان مسأله‌اى تکنیکى نبوده و بعنوان معضلی اجتماعى باقى خواهد ماند. بنابراین، پاسخ به این سؤال که هر کس و هر کشور تا چه اندازه بتواند از ابزارآلات هوشمند و منافع آنها بهره‌مند شود، به نهادهاى اجتماعی آینده بستگی دارد. این دستاوردها، حتى ممکن است تا مدتها به فقر و فلاکت بسیارى از مردم نیز دامن بزنند. با این حال، من درباره آینده خوش‌بین هستم. به نظر من با محو مبناى تکنولوژیک آن مناسباتى که بخشى از بشریت را به مثابه ابزار تلقى می‌کند، حداقل بشریت قادر می‌شود که انرژى و توان بیشترى را مصروف حل معضلات اجتماعى و شکل دادن نهادهاى اجتماعى نوین کند. این نهادهای نوین اجتماعى می‌بایست با هدف حمله قرار دادن عفریت فقر، استبداد، جنگ و نابودى محیط زیست، در جهت ریشه‌‌کنى این ناملایمات اجتماعى حرکت کنند. بالاخر پاسخ به این سؤال که شکل‌گیرى تمدن نوین به طور مسالمت‌آمیز و همگون در سطح جهانی انجام شود یا نه نیز، کماکان مسأله‌اى است قابل بحثهائی که حتی هنوز خزیدن را نیاموخته بودند می‌نگریست؟

ارتباط چند جانبه در دنیای مجازی

یک قرن پیش در سال 1895، مارکونی اولین پیام بی‌سیم را ارسال کرد، دو دهه قبل از آن ادیسون گرامافون را اختراع کرده بود. عصر صنعتی قرن نوزدهم زیست بوم انسانی ارتباطات را دگرگون کرده و جهان را از کهکشان گوتنبرگ به آستانه انقلاب اطلاع رسانی هدایت کرده است. در طی سال‌های قرن بیستم با اختراع رادیو سپس تلویزیون و به دنبال آن با پخش برنامه‌ها از هر دو رسانه، پیشرفت‌های فنی، شتاب بیشتری یافت.
اما در سه دهه گذشته، بشریت به جهشی ناگهانی دست یافت،پیشرفت‌های فنی سرعت نفس‌گیر و تاثیری تصاعدی داشته‌اند. اولین سیستم‌های ماهواره‌ای ارتباطات بین‌المللی یعنی اینتل‌ست و اینتراسپوتینیک در اواسط دهه 60 میلادی به کار افتادند.
از آن هنگام ارتباطات دور برد عصر فضا، انفورماتیک و تصویر الکترونیکی عصر فضا با آنچه به صورت متعارف رسانه‌های جمعی خوانده می‌شوند در هم می‌آمیختند تا مردم را به مجموعه‌ای از ابزارهای بی‌سابقه، از تلفن‌های موبایل ساده تا اینترنت مجهز کنند، با این هدف که آنان به ادراک خود تنوع بخشند، گزینش‌های خود را بیان کنند، با دیگران به مبادله آرا بپردازند، تحولات را دریابند و نسبت به آن واکنش نشان دهند و حتی چارچوب تفکر بشر را توسعه بخشند، در حالی که پاره‌ای از این ابزارها آنچنان گران قیمت هستند که تا سال‌های بسیار، تنها در اختیار معدودی قرار خواهند گرفت، هزینه واحد بسیاری از فناوری‌های مدرن بسیار کاهش یافته است.
این تقلیل قیمت‌ها به همراه استحکام بیشتر و سهولت استفاده، امروزه این توانمندی‌ها را برای کاربردهایی در اختیار مجامع محلی قرار داده است که دو دهه قبل پیش‌بینی شدنی نبود، به علاوه کاربرد گسترده این وسایل ارتباطی ممکن است راه دستیابی افراد را به مشارکت همه جانبه در امور جامعه هموار کند. این سپهر رسانه‌ای جدید، عرصه انتخاب ارتباطی ما را بسیار گسترش داده است.
این محیط هم‌اکنون فاصله‌ها را حذف و مرزها را محو کرده است. اطلاع‌رسانی، اقتصاد جهانی را هدایت می‌کند و امکان پخش آرای جدید را در سراسر جهان در یک لحظه فراهم آورده است، همچنین امکان ارتباط اشخاص را چندین برابر کرده و برای افرادی که در دور افتاده‌ترین مکان‌ها زندگی می‌کنند، دستیابی به تصویر و صدای سایرین را در جهان ممکن کرده است.
رقابت بیشتر می‌تواند به پیشبرد تنوع در وسایل ارتباطی و رسانه‌ها منجر شود، با این حال حذف مقررات یا تخفیف کنترل دولتی بر عملیات بازارها که یکی از ابزارهای تقویت رقابت است، می‌تواند باعث پیشبرد تمرکز مالکیت در دست عده‌ای محدود شود.
هزینه بالای برنامه‌های جذاب و ضرورت تولید برای بازارهایی بسیار وسیع، شرکت‌ها را به تشکیل گروه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی واداشته است. ادغام‌های عظیم اخیر که مدعی اتحاد عمل هستند شاهدی بر این مدعا به حساب می‌آیند. چنین تمرکزی مطمئنا دارای مزایای اقتصادی است اما از جمله مضرات آن یکنواخت‌سازی است. همچنین آگاهی فزاینده‌ای نسبت به این امر وجود دارد که کثرت‌گرایی اطلاعات را به همراه تنوع ساختارهای تولید و توزیع، پیش‌شرط و همچنین شاخص یک دموکراسی سالم است. شهروندان بدون اطلاعات روشن، فوری و موثق آنچه حکومت‌هایشان انجام می‌دهند هیچگونه پایه‌ای برای ارزیابی از رهبرانشان یا مشارکت در فرآیند دموکراتیک ندارند. دامنه دسترسی به اطلاعات همچنین تعیین کننده میزان توانایی شهروندان در تصمیم‌گیری آگاهانه و در نتیجه مشارکت در امور عمومی است.
با این حال بر سر تحریف دسترسی عمومی تنش‌هایی بروز می‌کند. طرفداران آزادی دسترسی به اطلاعات، بهترین دلایل را برای خدمت مقررات مربوط به سلطه انحصاری دولت بر رسانه‌ها دارند. هرچند بازار همیشه بهترین راه را برای دسترسی به رسانه‌ها تضمین نمی کند، اما جوامع برای رویارویی با چنین مسائلی اقدامات گوناگون در سطوح محلی، منطقه‌ای و ملی دست زده‌اند، از جمله این اقدامات شبکه‌های مستقل عمومی رسانه‌های منطقه‌ای ومحلی، سیاست‌های حق مولف بر محور رشد فرهنگ است. یک روند روبه رشد قرار دادن این اقدامات در چارچوب سیاست فرهنگی به جای کنترل دولتی و کامل اطلاعات است.
دولت‌ها شروع به تدوین مقررات برای بخش‌های خصوصی و عمومی کرده‌اند که نهادهای مستقل، مسئول نظارت بر حسن اجرای آنها هستند، بدین ترتیب دولت‌ها عملا به جای محدود کردن توسعه و دستیابی به رسانه‌ها آنها را تقویت می‌کنند، به علاوه برای برنامه‌های بسیار عالی که بر اساس یا با الهام از فرهنگ بومی ساخته می‌شوند، بودجه کافی اختصاص داده می‌شود. سرویس‌های مستقل رادیو و تلویزیونی پاسخگویی به نیازهای فوری مردم را ممکن می‌کنند.
در کشورهایی که میزان بی‌سوادی و کم‌سوادی بالا است چند رسانه‌ای‌ها می‌توانند امکانات جدیدی برای کسب دانش و مهارت‌ها فراهم کنند، باید به یاد داشت جوانان که مهارت‌های کامپیوتری را بسیار سریع‌تر فرا می‌گیرند، نسبت بسیار بزرگتری از جمعیت این نواحی را در مقایسه با کشورهای صنعتی تشکیل می‌دهند.
در حال‌حاضر اکثریت جمعیت جهان غالبا از طریق ترکیبی از خدمات دولتی با یک یا چند شبکه خصوصی، به رادیو و تلویزیون آزاد دسترسی دارند اما فقط اقلیتی بسیار کوچک که غالبا در کشورهای توسعه یافته و در میان ساکنان شهرهای سایر نقاط یافت می‌شوند، می‌توانند از سایر خدمات بهره‌مند شوند که معمولا از طریق کابل ودستگاه‌های صوتی و ویدئویی انجام می‌گیرد.
اتصال به اشکال پیشرفته‌تر ارتباطات بین‌المللی نظیر تلویزیون ماهواره‌ای و شبکه‌های اطلاع‌رسانی تنها برای قشر بسیار محدودی از جامعه میسر بوده‌‌‌اند. بین آنان که به این خدمات دسترسی دارند و افرادی که دسترسی ندارند شکاف گسترده‌ای وجود دارد. آزاد کردن رادیو، تلویزیون و مخابرات، توسعه آتی آن را در درجه اول برعهده بخش خصوصی می‌گذارد. این امر به ویژه در کشورهای صنعتی که تقاضای بازار و حذف مقررات دست و پاگیر انگیزه‌های جذابی ایجاد کرده است، صحت دارد. در کشورهای در حال توسعه تامین بودجه ابزارها و زیرساخت‌های جدید و مهارت عملی لازم در گروی تخصیص سرمایه‌هایی بالغ بر میلیاردها دلار است. به همین سبب پیدا کردن راه‌هایی برای مصالحه بین منافع و توانایی‌های بازار و مصالح عمومی برعهده سیاست‌گذاران جامعه است.
توسعه منابع انسانی پایدار
در شماری از کشورها، الگوهای موجود توسعه اقتصادی برای مدتی طولانی رشد اقتصادی شتابانی را پدید آورده‌اند ولی همین الگوها موجب شده‌اند که منابع طبیعی سرمایه، تحلیل رفته یا حتی تباه شوند، به علاوه تنوع زیستی نیز به سرعت دستخوش کاستی شده است. چون این الگوها به انسان اهمیت کافی نداده است، بنابراین باید تغییر راهبردی در آن ایجاد شده و به توسعه انسانی تبدیل شود. به وجود آمدن تضاد ذهنی بین توسعه انسانی و توسعه پایدار ممکن است سبب اشتباه راهبردی شود. اگر توسعه را فرآیندی بدانیم که فرصت‌ها و امکان انتخاب انسان‌ها را گسترده می‌کند و قابلیت‌های آن را افزایش می‌دهد، پس چنین توسعه‌ای نه تنها باید برای نسل کنونی باشد بلکه حق نسل‌های آینده نیز خواهد بود پس باید توسعه پایدار باشد. توسعه انسانی مستلزم توسعه پایدار است و توسعه پایدار به ویژه با جنبه‌های انسانی سر و کار دارد که با محیط زیست و نسل‌های بعدی مرتبط‌اند. اگر هدف توسعه را پرورش قابلیت‌های انسان بدانیم پس می‌توانیم توسعه پایدار را مثل توسعه دائمی قابلیت‌های انسانی درآوریم. این دیدگاه رفته‌رفته قبول عام خواهد شد. توسعه مستمر یا جریان مداومی از فایده‌ها در سطحی معین، مستلزم منابعی ثابت از انواع سرمایه است.
منابع سرمایه وقتی پایدار است که اگر بخشی از کل منابع سرمایه کاهش یابد، باید با سرمایه‌گذاری بیشتر در بخش دیگری از این منابع، کاهش پدید آمده جبران شود. به بیانی روشن‌تر، توسعه پایدار لزوما به این معنی نیست که منبع سرمایه طبیعی باید ثابت بماند بلکه به این معنی است که سرمایه‌های انسانی و مادی باید افزایش یابند تا هر فقدانی در سرمایه طبیعی رخ دهد، جبران شود.
در اولین گزارش جهانی توسعه انسانی در سال 1990، توسعه انسانی به عنوان فرآیند بسط انتخاب‌های انسانی تعریف شده است. مقایسه این رویکرد با سه دیدگاه رفاه اقتصادی، نیازهای اساسی و توسعه منابع انسانی کمک به‌سزایی به درک بهتر توسعه انسانی می‌کند که رویکرد رفاه اقتصادی مصرف کالاها و خدمات را اساس زندگی بهتر به شمار می‌آورد و از آنجایی که درآمد واقعی میزان مصرف افراد از کالاها و خدمات را یکی از عناصر زندگی بهتر می‌داند و برآوردن نیازهای روحی و گسترش ظرفیت‌های ذهنی را عنصر دیگر زندگی بهتر به شمار می آورد که از طریق پرورش قوای ذهنی به ویژه با آموزش حاصل می‌شود. بنابراین نماگر پیشرفت تحصیلی در کنار درآمد سرانه در اندازه‌گیری توسعه انسانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به علاوه از دیدگاه توسعه انسانی، تاکید بر ایجاد ظرفیت‌ها به جای مصرف کالاها و خدمات شرایط گسترش پایدار انتخاب‌های انسانی را به وجود می‌آورد، چرا که ظرفیت‌سازی امکان بازتولید مداوم کالاها و خدماتی را به وجود می‌آورد که نیازهای یک زندگی بهتر را تامین می‌کند. رویکرد نیازهای اساسی اگرچه تامین حداقل نیازهای مادی و غیرمادی را هدف قرار می‌دهد، اما این هدف ازطریق در اختیار قرار دادن مجموعه‌ای از کالاها و خدمات تعقیب می‌کند و بنابراین از یکسو به دلیل عدم توجه به واسطه تاکید بر حداقل‌ها به جای تاکید بر زندگی بهتر، با رویکرد توسعه انسانی تفاوت پیدا می‌کند.
رویکرد توسعه منابع انسانی که غالبا با توسعه انسانی اشتباه گرفته می‌شود، اگرچه برخلاف رویکرد توسعه انسانی، دستیابی به زندگی بهتر نیست، بلکه هدف آن رشد بهره‌وری فیزیکی افراد برای دستیابی به رشد اقتصادی است. توسعه انسانی اگرچه بر رشد ظرفیت‌های مادی در کنار پرورش استعدادهای ذهنی تاکید می‌ورزد، اما رشد اقتصادی را خود به عنوان ابزاری در خدمت زندگی بهتر انسانی به شمار می‌آورد.
منبع: هفته نامه عصر ارتباط

بررسى تکنولوژى ارتباطى Wireless و عملکرد آن


Wireless به تکنولوژى ارتباطى اطلاق مى شود که در آن از امواج رادیویى، مادون قرمز و مایکروویو، به جاى سیم و کابل، براى انتقال سیگنال بین دو دستگاه استفاده شود. از میان این دستگاه ها مى توان پیغام گیرها، تلفن هاى همراه، کامپیوتر هاى قابل حمل، شبکه هاى کامپیوترى، دستگاه هاى مکان یاب، سیستم هاى ماهواره اى و PDA ها را نام برد.

تکنولوژى Wireless به سرعت در حال پیشرفت است و نقش کلیدى را در زندگى ما در سرتاسر دنیا ایفا مى کند. اما تکنولوژى Wireless چه فوایدى دارد. این تکنولوژى به کاربر امکان استفاده از دستگاه هاى متفاوت، بدون نیاز به سیم یا کابل، در حال حرکت را مى دهد. شما مى توانید صندوق پست الکترونیکى خود را بررسى کنید، بازار بورس را زیر نظر بگیرید، اجناس مورد نیاز را خریدارى کنید و یا حتى برنامه تلویزیون مورد علاقه خود را تماشا کنید. بسیارى از زمینه هاى کارى از جمله مراقبت هاى پزشکى، اجراى قوانین و سرویس هاى خدماتى احتیاج به تجهیزات Wireless دارند.

تجهیزات Wireless به شما کمک مى کند تا تمام اطلاعات را به راحتى براى مشترى خود به نمایش در بیاورید. از طرفى مى توانید تمامى کارهاى خود را در حال حرکت به سادگى به روزرسانى کنید و آن را به اطلاع همکاران خود برسانید. تکنولوژى Wireless در حال گسترش است تا بتواند ضمن کاهش هزینه ها، به شما امکان کار در هنگام حرکت را نیز بدهد. در مقایسه با شبکه هاى سیمى، هزینه نگهدارى شبکه هاى Wireless کمتر است شما مى توانید از شبکه هاى Wireless براى انتقال اطلاعات از روى دریاها، کوه ها و ... استفاده کنید و این در حالى است که براى انجام کار مشابه توسط شبکه هاى سیمى، کارى مشکل در پیش خواهید داشت.

سیستم هاى Wireless را مى توان به سه دسته اصلى تقسیم کرد: سیستم Wireless ثابت : از امواج رادیویى استفاده مى کند و خط دید مستقیم براى برقرارى ارتباط لازم دارد. بر خلاف تلفن هاى همراه و یا دیگر دستگاه هاى Wireless، این سیستم ها از آنتن هاى ثابت استفاده مى کنند و به طور کلى مى توانند جانشین مناسبى براى شبکه هاى کابلى باشند و مى توانند براى ارتباطات پرسرعت اینترنت و یا تلویزیون مورد استفاده قرار گیرند. امواج رادیویى وجود دارند که مى توانند اطلاعات بیشترى را انتقال دهند و در نتیجه از هزینه ها مى کاهند. سیستم Wireless قابل حمل : دستگاهى است که معمولاً خارج از خانه، دفتر کار و یا در وسایل نقلیه مورد استفاده قرار مى گیرند. نمونه هاى این سیستم عبارتند از : تلفن هاى همراه، نوت بوک ها، دستگاه هاى پیغام گیر و PDAها. این سیستم از مایکروویو و امواج رادیویى جهت انتقال اطلاعات استفاده مى کند.

سیستم Wireless مادون قرمز : این سیستم از امواج مادون قرمز جهت انتقال سیگنال هایى محدود بهره مى برد. این سیستم معمولاً در دستگاه هاى کنترل از راه دور، تشخیص دهنده هاى حرکت، و دستگاه هاى بى سیم کامپیوترهاى شخصى استفاده مى شود. با پیشرفت حاصل در سال هاى اخیر، این سیستم ها امکان اتصال کامپیوتر هاى نوت بوک و کامپیوتر هاى معمول به هم را نیز مى دهند و شما به راحتى مى توانید توسط این نوع از سیستم هاى Wireless، شبکه هاى داخلى راه اندازى کنید.

اما آینده Wireless به کجا ختم مى شود, نسل سوم شبکه ها ،G3، نسل آینده شبکه هاى Wireless نامگذارى شده است. سیستم هاى G3 کمک مى کنند تا صدا و تصویر و داده را با کیفیت مناسب و به سرعت انتقال دهیم. پیش بینى IDC براى کاربردى شدن G3 سال ۲۰۰۴ است و در حدود ۲۹ میلیون کاربر (m-commerce mobile commerce) در آمریکا وجود خواهند داشت. از طرفى IBM معتقد است که بازار کلى تجهیزات Wireless در سال ۲۰۰۳ به رقمى بالغ بر ۸۳ بیلیون دلار خواهد رسید.

• اساس شبکه Wireless
به نظرتان تکنولوژى Wireless پیچیده است؟ در حال حاضر سه استاندارد در شبکه هاى Wireless با یکدیگر در حال رقابت هستند. استاندارد (Wi-Fi) 802.11b برد مناسبى براى استفاده در مکان هاى ادارى دارد. استاندارد a802.11 پهناى باند بیشترى داشته و مشکلات تداخل فرکانس رادیویى آن کمتر است ولى برد کوتاهترى دارد. استاندارد Bluetoot براى برد کوتاه مثل شبکه هاى موقت در اتاق هاى کنفرانس، مدرسه ها، یا خانه ها استفاده مى شود. علاوه بر این توضیحات، به مقایسه پهلو به پهلو مابین این تکنولوژى هاى متفاوت، با Wired Ethernet سنتى، توجه کنید.

• حکومت Wi-Fi
Wi-Fi در حال حاضر محبوب ترین و ارزان ترین شبکه محلى بى سیم (Wireless LAN)را دارد. Wi-Fiدر طیف رادیویى GHz2.4 عمل مى کند و مى تواند سرعت انتقال اطلاعات را تا Mbps11با دامنه ۳۰ متر بالا ببرد. تعادلى که Wi-Fi بین اقتصاد، پهناى باند، و مخصوصاً برد، برقرار کرده، آن را به صورت استانداردى برجسته براى تجارت در آورده، و کارمندان بسیارى از این تکنولوژى براى کار و محاسبات شخصى استفاده مى کنند.

Wireless Ethernet WECA Compatibility Alliance سهم خود را با تضمین صد ها هزار محصول و اطمینان از کار و هماهنگى آنها با یکدیگر انجام داده. اما Wi-Fi دو اشکال دارد.

اولاً از فضاى هوایى، مشترکاً براى موبایل، Bluetooth، امواج رادیویى مهم (security radios) و بقیه وسایل استفاده مى کند. بنابراین، این تداخل امواج رادیویى، آن را آسیب پذیر مى کند. ثانیاً به دلیل انتقال داده در هوا و وجود دیوار و دیگر موانع اجتناب ناپذیر، عملکرد واقعى به Mbps5، یا تقریباً نصف سرعت مورد انتظار از آن مى رسد.

در عوض a802.11 دو مزیت بیشتر نسبت به Wi-Fi دارد. اولاً در فرکانس GHz15.5 تا GHz35.5 کار مى کند که کمتر مورد استفاده است در نتیجه تداخل امواج رادیویى در آن کمتر است. ثانیاً پهناى باند آن بسیار بالا است و از نظر تئورى به Mbps54 مى رسد با وجود این که عملکرد واقعى آن نزدیک به Mbps22 است، همچنان فضاى خالى براى انتقال صوت و تصویر دیجیتالى با کیفیت بالا و بقیه فایل هاى بزرگ و همچنین به اشتراک گذاشتن اتصال broadband در شبکه بیشتر از استاندارد Wi-Fi است و بعضى از تولیدکننده ها، روش هاى مخصوصى ارائه مى دهند که عملکرد را کمى بهتر مى کند. اما مشکل اصلى a802.11، برد کوتاه آن است (۱۵ متر) در مقایسه با Wi-Fi که برد آن ۳۰ متر است. در نتیجه براى اطمینان از پوشش کامل منطقه مورد نظر، مجبور مى شوید Access Point هاى بیشترى بخرید. اگرچه تفاوت قیمت تجهیزات a802.11 از Wi-Fi در حال کاهش است، ولى در حال حاضر تجهیزات a802.11 بسیار گران تر از Wi-Fi است و از نوامبر سال ،۲۰۰۲ WECA محصولات a802.11 را ارائه داد.

a802.11 و Wi-Fi با یکدیگر سازگار نیستند، زیرا از دو تکنولوژى رادیویى متفاوت و دو قسمت متفاوت از طیف رادیویى استفاده مى کنند. به هر حال تجهیزات استانداردى براى هر دو تکنولوژى وجود دارد که تبدیل آنها به یکدیگر را بسیار راحت کرده است. براى انتخاب استانداردهاى ذکرشده نکات زیر را در نظر داشته باشید. اگر در حال حاضر از یکى از این استاندارد ها در کار خود استفاده مى کند، حتماً از همان استاندارد در منزل استفاده کنید، این کار ارتباط را راحت تر مى کند. اگر از لحاظ قیمت و سازگارى (تجهیزاتى که براى سازگارى با استاندارد هاى دیگر هستند)، مشکلى ندارید، a802.11 کارایى بهترى دارد و مى تواند ارزش پرداخت هزینه اضافى را داشته باشد. اما اگر مى خواهید دامنه بیشترى را با قیمت کمتر، تحت پوشش قرار دهید، Wi-Fi انتخاب بهترى است.

• یک پشتیبانى خصوصى
نام Bluetooth از نام یک پادشاه دانمارکى (به نام Harald Blaatand) که در قرن دهم زندگى مى کرده، گرفته شده است. Bluetooth تاحدى متفاوت از دو استاندارد Wi-Fi و a802.11 است. Bluetooth انعطاف پذیرى بیشترى دارد ولى در مقیاس کوچکتر شبکه هاى خانگى (personal area network) عمل مى کند. عملکرد واقعى آن فقط Kbps300 است، و برد آن تقریباً ۱۰ متر است.

Wi-Fi و a802.11 براى برقرارى ارتباط بین دستگاه ها به adaptorها، مسیر یاب ها (routers)، gateway، (ایستگاه هاى) access point و برنامه هاى راه اندازى هم زمان، نیاز دارند. اما بر خلاف آنها، تمام دستگاه هایى که امواج رادیویى و آنتن هاى Bluetooth داشته باشند، با تدارکات کمى، مى توانند با یکدیگر ارتباط بر قرار کنند.

دستگاه هایى که با اشعه مادون قرمز کار مى کنند (infrared)، روشى براى انتقال فورى هستند. Bluetooth به وسیله جانشین کردن پورت هاى این دستگاه ها، آنها را متعادل مى کند و این کار را با برد بهتر و بدون نیاز به دید مستقیم (line-of-sight) انجام مى دهد. حضار در جلسات به وسیله notebook هایى که به Bluetooth مجهز شده، مى توانند فایل ها را از یک سر میز کنفرانس، به سر دیگر انتقال دهند و یا فایلى را به پرینترى که به Bluetooth مجهز شده بفرستند، بدون نصب هیچ درایورى کیوسک هاى مجهز به Bluetooth در فرودگاه ها و coffee houses به شما اجازه مى دهند تا از طریق کامپیوتر کیفى (Laptop) یا کامپیوتر قابل حمل خود به اینترنت متصل شوید. Bluetooth به زودى یک وسیله استاندارد بر روى بسیارى از موبایل ها و کامپیوتر هاى قابل حمل خواهد بود تا آن جا که حتى صحبت از قرار دادن Bluetooth در وسایل خانگى نیز در میان است. اما با تمام منفعت که در تئورى براى Bluetooth وجود دارد، واقعیت این است که در حال حاضر، آشفتگى در سخت افزار و نرم افزار ناسازگار وجود دارد. به دلیل اینکه Bluetooth و Wi-Fi، هر دو از یک range فرکانسى استفاده مى کنند، در پهناى باند آنها تداخل صورت مى گیرد و عملکرد را تا ۱۰درصد یا بیشتر، کاهش مى دهد.

• چگونه یک سیستم Wireless داشته باشیم
هر وسیله اى که بخواهد به صورت Wireless ارتباط برقرار کند، احتیاج به امواج رادیویى دارد. اگر notebook شما قدیمى است، با اضافه کردن Wireless PC Card Adaptor، به راحتى مى توانید به شبکه Wireless متصل شوید، در حالى که notebook هاى جدید مثل Dell Inspirson ۸۲۰۰ لوازم مورد نیاز را به صورت استاندارد در خود دارند. امواج رادیویى یکپارچه a802.11 به تازگى در اختیار notebook ها قرار گرفته. Compact Flash Card هاى کوچکتر مانند D-Link DCF-650W کارایى خوبى براى کامپیوتر هاى قابل حمل دارند، اما گران هستند و برد محدودى دارند. براى کامپیوتر هاى رومیزى desktops، USB یا PCI مناسب است. WECA سازگارى Wi-Fi را تضمین کرده، اما این سازمان به تازگى اقدام به تست ابزارهاى a802.11 کرده است.

زمانى که تمام وسایل شما براى برقرارى ارتباط Wireless آماده شد، به یک ایستگاه access point (AP) نیاز دارید. AP مانند یک Hub در شبکه Wireless عمل مى کند. کامپیوترها از طریق AP مى توانند ارتباط broadband (طیف باز) برقرار کنند. در شبکه هاى سیمى (wired)، از AP براى اضافه کردن وسایل Wireless استفاده مى شود با اضافه کردن AP هاى بیشتر، مى توانید شبکه تان را به مکانى بزرگتر گسترش دهید. AP ها را در الگویى که همدیگر را پوشش دهند قرار دهید تا نقاط کور را به حداقل برسانید با اضافه کردن AP ها به شبکه سیمى (wired)، مى توانیم از آنها به عنوان bridge استفاده کنیم، که این AP ها سیگنال ها را براى AP هاى دیگر تقویت مى کنند تفاوتى نمى کند که از چه استانداردى براى شبکه استفاده مى کنید، آن را نصب کنید و مراحل مقدماتى آن را انجام دهید؛ ما شما را براى استفاده از آنها راهنمایى مى کنیم.

با در دست داشتن نقشه طبقه خودتان و لوازم مورد نیاز، مى توانید که آنها را کنار هم بگذارید و از آنها استفاده کنید. بعد از انتخاب استانداردهاى مورد نظر، چند وسیله دیگر نیاز خواهید داشت. این وسایل شامل نوار اندازه گیرى (tape measure) و چند کابل شبکه از نوع Cat5 است. راه اندازى شبکه محلى Wireless، از آغاز تا پایان، کمتر از یک ساعت وقت مى گیرد.

سناریویى که ما به عنوان نمونه در نظر گرفتیم، شامل راه اندازى AP در شبکه Wireless و چند کاربر (client PCs) براى اتصال broadband است، اما همان اطلاعات عمومى براى نصب مسیر یاب ها (routers) و gateway ها، در شبکه Wireless کاربرد دارند.
نویسنده : حسین افتخارى
منبع:www.itpaper.ir

سریع‌ترین راه به دنیای اطلاعات

پیرامون سرویس ADSL
اهدا سلطانعلی‌زاده- حیات‌نو
اشاره: گسترش کاربرد اینترنت در سراسر جهان و نفوذ ابزارهای ارتباط با اینترنت به تمام بخش‌های زندگی بشری، امکانات و راه‌های دسترسی به اینترنت و ابزارهای آن نیز به شکل چشم‌گیری در حال تغییر و تحول است و هر روز شکل جدیدی برای استفاده کارآمدتر و سریع‌تر از اینترنت به عنوان بستری برای استفاده از آخرین فناوری‌های روز به کاربران ارائه می‌شود.

شاید بتوان یکی از دلایل این مسئله را تاثیر استفاده از اینترنت به عنوان ابزاری برای رشد و توسعه کشورها دانست. به همین خاطر است که میزان استفاده از اینترنت توسط افراد یک جامعه به عنوان شاخصی برای میزان رشد و پیشرفت کشورها در نظر گرفته می‌شود و هر چه میزان استفاده از اینترنت توسط افراد و سازمان‌های یک کشور بیشتر باشد، آن کشور توسعه‌یافته‌تر خواهد بود. بر این اساس، استفاده از ابزارهای کارآمد برای اتصال به اینترنت و بهره‌گیری از امکانات اینترنت برای دسترسی بسیار سریع به آخرین اطلاعات و دانش روز امری بسیار ضروری است. نوع دسترسی به آن نیز از راهکارهایی است که در رسیدن به میزان بالای شاخص توسعه کمک فراوانی خواهد کرد.

چند راه، یک مقصد
برای دستیابی به اینترنت و اتصال به شبکه راه‌های متعددی وجود دارد. در اختیار داشتن یک User name و پسورد از معمول‌ترین شیوه‌هایی است که خانواده‌ها، با اتصال تلفنی به یک ارائه دهنده خدمات اینترنتی از آن استفاده می‌کنند. این شیوه ارتباط به اینترنت که Dial-Up نامیده می‌شود، هر چند در کشور ما همچنان بازار گرمی دارد و برخی فقط و فقط آن را می‌شناسند، اما در کشورهای پیشرفته‌تر چندان کارآیی ندارند، و در بسیاری از مناطق دنیا اصولا از رده خارج شده است.

در هر صورت این تمام ماجرا نیست. راه‌های بهتر و پر‌سرعت‌تر و در عین حال کم‌هزینه‌تری نیز وجود دارند، مانند ADSL، ارتباط بی‌سیم که خود به چند دسته مختلف تقسیم می‌شوند که فعلا کاری با آنها نداریم. می‌رویم سراغ مورد اول بعد از روش سنتی شماره‌گیری، یا همان ADSL.

اگر آشنایی کاملی با آن نداشته باشید مطمئنا نام آن را شنیده‌اید. استفاده از فناوری ADSL که برای برقراری ارتباط پرسرعت و بدون قطعی با اینترنت، طراحی و در اختیار کابران قرار گرفته است، می‌تواند به خوبی پاسخگوی نیازهای کاربران باشد و سهولت دسترسی مداوم به اینترنت را برای کاربران با سرعت قابل ملاحظه‌ای فراهم سازد.

با بهره‌گیری از فناوری (ADSL (Asymmetric Digital Subscriber Line کاربران قادر خواهند بود تنها با استفاده از یک خط تلفن، کامپیوتر و مودم ADSL بدون مشغول کردن خط تلفن، به صورت دایم و با سرعتی بالا به اینترنت متصل شوند. به سخنی دیگر، با استفاده از این فناوری، امکان استفاده‌ دومنظوره از یک خط تلفن فراهم می‌گردد تا ضمن استفاده از خط تلفن برای مکالمه‌های تلفنی، از آن برای برقراری ارتباط پرسرعت و بدون قطعی با اینترنت و بدون هزینه‌ پالس تلفن بهره جست.

در حقیقت، با استفاده از این فناوری، می‌توان از یک خط تلفن افزون بر انتقال صوت و مکالمه، برای انتقال داده نیز استفاده کرد تا ضمن این که خط تلفن به صورت عادی برای کاربردهای مکالمه و ارسال و دریافت نمابر مورد استفاده قرار می‌گیرد، برای انتقال داده نیز به کار گرفته شود.

افزون بر امکان استفاده دومنظوه از یک خط تلفن، آنچه که این فناوری را از دیگر فناوری‌های اتصال به اینترنت متمایز ساخته، سرعت بالای آن است. به گونه‌ای که می‌توان با استفاده از ADSL با سرعتی تا 40 برابر بیشتر از اتصال از طریق شماره‌گیری تلفنی به اینترنت متصل شد.

در توضیح این فناوری و استفاده دو منظوره از یک خط تلفن باید گفت، اساس این فناوری بر مبنای استفاده از ظرفیت موجود در فضای خالی سیم‌های مسی تلفن قرار دارد. بدین ترتیب که سیم مسی تلفن همانند لوله‌ای ا‌ست که هنگام استفاده از تلفن برای مکالمه‌های صوتی، تنها قسمت اندکی از فضای آن به کار گرفته و مشغول می‌شود.

مزایای پرسرعت بودن
اشاره شد که سرویس ADSL در میان دیگر شیوه‌های موجود و در عین حال در دسترس بهترین گزینه ممکن است. اگر بخواهیم مزایای این نوع دسترسی را دسته‌بندی کنیم باید بگوییم:
با دسترسی به اینترنت پر‌سرعت، شما می‌توانید اتصال دائم به اینترنت بدون نیاز به شماری‌گیری داشته باشید.

در این روش شما با روشن کردن سیستم به صورت خودکار به اینترنت متصل خواهید بود. با استفاده از این سیستم می‌توانید به صورت همزمان از تلفن و اینترنت استفاده کنید، بدون اینکه نگران ایجاد پارازیت بر روی صدا و یا دیتای خود باشید و یا مهم‌تر از همه، بدون اینکه خط تلفن شما اشغال شود.

این مشکل بسیاری از خانواده‌هاست که وقتی در حال استفاده از اینترنت هستند به دلیل اشغالی خط تلفن بسیاری از تماس‌های گاها مهم را از دست می‌دهند، ولی با این سرویس دیگر این مشکل را نخواهید داشت. ADSL امکان استفاده از ابزار‌هایی که استفاده از آنها در روش Dial-Up گاه غیرممکن به نظر می‌رسد را برای شما فراهم می‌آورد.

مانند استفاده از Webcam بدون پرش و تاخیر در محیط‌هایی مانند مسنجر، امکان برقراری Conference Video ، امکان تماشای فایل‌های تصویری به صورت آنلاین بدون کوچک‌ترین تاخیر در گرفتن تصاویر به صورت پیوسته. نصب بسیار سریع و آسان سیستم از دیگر مزایای آن است، فقط کافیست با یکی از شرکت‌های ارائه‌دهنده این سرویس تماس بگیرید تا در کمترین زمان متخصصین آن را برای شما راه بیاندازند.

حق اشتراک ثابت و ماهیانه یکی از مهم‌ترین موارد است که باید به آن توجه کرد. عدم نیاز به ایجاد بستر جدید (سیم‌کشی مجدد) و استفاده از بستر موجود و یا سیم‌کشی تلفن ساختمان، عامل دیگریست. حذف هزینه پالس مکالمات در هنگام استفاده از خط تلفن، استفاده از یک پهنای باند به صورت اشتراکی، بدون افت سرعت و کیفیت، اینها تماما مزایای استفاده از این سرویس است.
از هر جهت که به این مسئله نگاه می‌کنید کاملا مقرون به صرفه است. باید تصمیم بگیرید.

معایب
شاید بتوان گفت که تنها عیب استفاده از فناوری ADSL وابستگی سرعت و کیفیت به مسافت میان کاربر و مرکز تلفن است که هرچه مسافت بالاتر رود سرعت و کیفیت افت می‌کند و در مسافت‌های بالای 5/5 کیلومتر برقراری ارتباط عملا غیرممکن است. البته این معضل در مراکز شهری تقریبا قابل چشم‌پوشی است زیرا در اکثر مناطق شهری فاصله کاربر تا مرکز تلفن کمتر از 5 کیلومتر است. مسافت ایده‌آل در استفاده از سرویس ADSL چیزی در حدود 5/2 کیلومتر است. باید گفت که در حال حاضر و در شرایط کنونی بهترین و آسان‌ترین راه ارتباطی کاربران با دنیای داده‌ها و اینترنت، استفاده از خطوط اینترنت پر‌سرعت و در دسترس‌ترین آنها ADSL است.

یک حساب سرانگشتی
یکی از مهم‌ترین مواردی که باعث تمایز این سرویس از باقی موارد می‌شود علاوه بر نکات یاد شده، مسئله اقتصادی این قضیه است. در هر فعالیتی مهمترین نکته بعد اقتصادی آن است که این مسئله برای خانواده‌‌ها از اهمیت قابل ملاحظه‌ای برخوردار است.

با یک حساب سر‌انگشتی بدون نیاز به فرمول‌های پیچیده ریاضی، خواهید دانست که استفاده از سرویس اینترنت پر‌سرعت مقرون به صرفه‌تر از استفاده از کارت‌های اینترنت معمول خواهد بود. بیایید مسئله را بررسی کنیم.

قیمت متوسط برای یک کارت 2 ساعته هزار تومان است که اگر هزینه صورتحساب تلفن را هم به آن اضافه کنید چیزی در حدود 1500 تومان خواهد شد. برای مثال اگر شما هر روز به طور متوسط فقط دو ساعت از اینترنت استفاده کنید هزینه ماهیانه آن چیزی در حدود 45 هزار تومان خواهد شد، شاید کمی بیشتر یا کمتر.

در نظر داشته باشید که شما با صرف این مبلغ فقط می‌توانید روزی 2 ساعت به شبکه متصل شوید، در این دو ساعت خط تلفن شما اشغال است، برای زمان بیشتر باید هزینه بیشتری پرداخت کنید، اگر باز به طور سرانگشتی نیز حساب کنید با سرعت معمول کارت‌های اینترنت تعداد صفحات وبی را که در یک زمان مشخص برای مثال در یک ساعت می‌توانید باز کنید و استفاده کنید کمتر از زمانی است که با ADSL کار می‌کنید، چرا، چون اینترنت شما پرسرعت نیست.

اما، شما با صرف یک‌سوم از هزینه فوق، سرویس ADSL تقاضا می‌کنید، پس از نصب فقط با پرداخت همین مبلغ در یک ماه می‌توانید به طور نامحدود و 24 ساعته از اینترنت استفاده کنید، خط تلفن شما اشغال نخواهد بود، ضمن اینکه بهره‌وری بالایی خواهید داشت و حجم اطلاعاتی را که شما به دست می‌آورید بیشتر خواهد بود، چرا؟ چون از سرویس اینترنت پرسرعت استفاده می‌کنید.

باز هم تصور کنید، اگر بخواهید همین 24 ساعت در ماه را با استفاده از کارت‌های اینترنت به شبکه اتصال پیدا کنید چه مبلغی را باید صرف کنید، مطمئنا از چنین تصوراتی آزرده خواهید شد، چیزی در حدود چند صد هزار تومان!!

به راه‌های جدید بیاندیشیم
البته ذهنیت غلطی وجود دارد، اینکه وقتی از افراد می‌پرسید که چرا از این نوع سرویس استفاده نمی‌کنند، به جز ناآشنایی، این جواب مطرح می‌شود که استفاده ما از اینترنت در آن اندازه نیست که بخواهیم از این سرویس استفاده کنیم. اما یک نکته را باید به این گروه یاد‌آور شد، اگر استفاده ما از اینترنت به میزان محدود است به این دلیل است که هنوز به درستی برای این پدیده هزاره سوم در زندگیمان جا باز نکرده‌ایم، دیگر اینکه اگر مدعی هستیم که به سمت شهر و دولت الکترونیک در حال حرکتیم، خواسته یا نا‌خواسته و به مرور زمان مجبوریم که زمان بیشتری را به استفاده از اینترنت اختصاص دهیم. این قانون بقا در قرن حاضر است، در عصر دیجیتال و جامعه اطلاعاتی.

شبکه‌های نسل آینده NGN (ان‌ جی ان)

 شبکه‌های نسل آینده آمیزه‌ای یکپارچه از شبکه تلفن عمومی (پی‌اس‌تی‌ان) و شبکه‌ی عمومی داده‌های (پی اس دی ان) هستند که انعطاف پذیری را به گونه‌ای چشم‌گیر افزایش می‌دهند.

با توجه به آن که روند مقررات‌زدایی و آزاد‌سازی در بازار مخابرات به رقابت دامن‌زده‌ است ،قیمت‌ها کاهش یافته است و نوآوری‌ها اوج گرفته‌اند. شبکه‌ی نسل آینده نیز یکی از این نوآوری‌ها است. با همگرایی خدمات صوتی و داده‌ای، شبکه‌ی "پی اس تی ان" در معرض دگرگونی شگرفی قرار گرفته است. شبکه‌ی جدیدی در حال سر برآوردن است که خاستگاه‌اش فناوری‌‌ها نو،‌ تقاضا‌های نو و شدت‌گیری رقابت است.

این دگرگونی همسانی‌های بسیاری با تحولی داردکه طی دهه‌ی گذشته در قلمرو پردازش اطلاعات رخ داد. شبکه‌های بزرگ متکی به بزرگ رایانه‌های متمرکز و گران قیمت و پایانه‌های دست و پا گیر جای خود را به شبکه‌های گسترده‌ی کنونی  داد که استخوان‌بندی‌شان را رایانه‌های رومیزی ارزان و کوچک و متصل  به هم تشکیل می‌دهند. به لطف این تحول بود که پیوند نزدیک‌تری میان کاربر نهایی و برنامه‌های  کاربری برقرار شد،‌ هزینه‌ی کلی کاهش یافت و انعطاف‌پذیری و قابلیت کاربرد  سامانه‌ها به گونه‌ای چشم‌گیر افزایش یافت.

به بیان دیگر نسل جدید شبکه‌های ارزان قابلیت آن را دارند که همان تحول را در بازار خدمات مخابراتی پدید آورند که رایانه‌ای شخصی  رومیزی در بازار خدمات پردازش رایانه‌ای پدید آوردند.  سوییچ‌های بزرگ و متمرکز همچنان نقش مهمی در شبکه خواهند داشت اما سوییچ‌های برنامه‌پذیر و توزیع شده نیز در تغییر چشم‌انداز شبکه نقش مهمی ایفا خواهند کرد.

حلقه‌ی گمشده

معماری نسل آینده شبکه، نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری این تحول دارد و در واقع حلقه‌ی گمشده‌ی بین شبکه‌های "پی اس دی ان" است.

معماری سویچینگ نسل آینده،رهیافتی کاملاً  نو به دست می‌دهد که خدمات زیر را فراهم می آورد:

*ارائه‌ی کارکرد‌های سوییچی با هزینه‌ای بسیار کم‌تر از سوییچ‌های متعارف

* توزیع کارکرد سوییچی در لبه‌های شبکه نه در مرکزیت آن

* حفظ سرمایه گذاری‌های موجود از طریق پشتیبانی از تمام استاندارد‌های موجود شبکه‌های آنالوگ و دیجیتال، واسط‌ها، خطوط انتقال و عناصر خدمات

*کاستن از شمار عناصر شبکه از طریق ترکیب مجموعه‌ای از کار‌کرد‌های تحول خدمات،‌ برنامه‌ها‌ی کاربردی و خدمات تلفن.

* فراهم آوردن امکان ایجاد خدمات جدید از طریق واسط‌های برنامه‌پذیر و انعطاف‌پذیر.

* افزایش چشم‌گیر میزان پذیری برای آن که بهره‌برداران شبکه بتوانند شمار مشترکین خود را به سرعت و به گونه‌ای مقرون به صرفه افزایش دهند.

*افزایش گسترش پذیری شبکه از طریق استفاده از معماری باز و در نتیجه برخورداری از مزایای پیشرفت‌های آینده در قلمرو فناوری‌ها

* بازنگری در طراحی شبکه به گونه‌ای که قابلیت پایداری در برابر ایراد‌های به حداکثر برسد و اوقات از کار افتادگی به صفر برسد.

* کاستن از هزینه‌های بهره‌برداری با استفاده از قابلیت‌های پیشرفته‌ی نگه‌داری و عیب‌یابی از راه دور.

* افزایش در آمد‌ها از طریق ارائه هر چه سریع تر خدمات به بازار، کاستن از هزینه‌های بالاسری و ارائه ی قابلیت‌های مدیریت از راه دور.

سوییچ‌های نسل آینده

سوییچ‌های نسل آینده انعطاف ‌پذیر‌ترین کار پایه‌‌های (پلاتفورم) موجود هستند. سوییچ‌های نسل آینده آمیزه‌ای از میزان‌پذیری قوی، محیط باز برای ایجاد خدمات،‌ عیب‌یابی و مدیریت از راه دور و بالا‌ترین دسترس‌پذیری به دست می‌دهند و گذار از معماری امروزی سوییچ‌ها به سوی معماری مقرون به صرفه‌تر و کارآمد‌تر شبکه‌های نسل آینده را میسر می‌کنند.

میزان پذیری قوی:

سوییچ‌ها نسل آینده به گونه‌ای ساخته شده‌اند که برای برآورده سازی نیاز هر تعداد مشترک میزان پذیرند. این سامانه‌ها را به گونه‌ای طراحی کرده‌اند که هزینه‌ی راه‌اندازی و آغاز به کار با آن‌ها اندک باشد و به مرور و با گسترش کار به تدریج افزایش  یابد به این ترتیب شرکت‌های مخابراتی بهتر می‌توانند از سرمایه‌های خود استفاده کنندو به میزانی که شبکه‌اشان نیاز دارند به خرید ظرفیت اقدام کنند. همین که به ظرفیت بیشتری نیاز افتاد می‌توان کارت‌های بیشتری نصب کرد.

محیط ایجاد خدمات:

برای عقب‌ نماندن و پیروزی در محیطی رقابتی، شرکت‌ها چاره ای ندارند جز ارائه‌ی خدمات پیشرفته و در آمد‌زا. یکی از مزیت‌ها سوییچ‌های نسل آینده همین محیط ایجاد خدمات است. محیط ایجاد خدمات در سوییچ‌های نسل آینده به طور معمول به صورت یک واسط کاربری گرافیکی است و شرکت‌های مخابراتی می‌توانند همان مقدار که مشتریان‌شان نیاز دارند خدمات ایجاد کنند و بابت آن پول خرج کنند. شرکت‌های مخابراتی دیگر لازم نیست که

چشم به راه ارتقاء نرم افزار‌ها توسط فروشندگان سوییچ بمانند. در عوض می‌توانند به سرعت و به گونه‌ای مقرون به صرفه به تولید نرم‌افزار‌های اختصاصی خود بپردازند و در این راه از خدمات شرکت‌های کوچک ثالث استفاده کنند. این کار یک حسن دیگر هم دارد،‌ هر شرکت مخابراتی برنامه‌ی کاربردی خاص خود را دارد بنابر این توانایی رقبا برای ارئه خدمات مشابه‌ محدود می‌شود.

مدیریت و عیب‌یابی از راه دور:

شرکت‌های مخابراتی می‌توانند با استفاده از سوییچ‌های نسل آینده شبکه‌ای گسترده از سوییچ‌های هوش‌مند ایجاد کنند اما در قلمرو مدیریت با یک سوییچ مجازی سرو کار داشته باشند. در کنار این شبکه یک واسط کاربری گرافیکی بسیار کارآمد هم وجود دارد که به شرکت‌های مخابراتی امکان می‌دهد شبکه‌اشان را از راه دور اداره کنند. سوییچ‌های نسل آینده به شرکت‌های‌ مخابراتی امکان می‌دهند از طریق رایانه‌ی میزبان متصل به شبکه‌ی نسل آینده به منابع روی هر کارت دسترسی یابد. این قابلیت به گونه‌ای چشم‌گیر هزینه‌های بهره‌برداری از شبکه را کاهش می‌دهد.

بالا‌ترین دسترس پذیری:

در سوییچ‌های نسل آینده میزان از کار افتادگی به صفر می‌رسد و این به لطف نرم‌افزار‌هایی است که در برابر بروز ایراد بسیار مقاوم‌اند و در حین کار می‌توان آن‌ها را تنظیم کرد. در این کارپایه‌ برای ارتقا نرم افزار‌ نیازی به خواباندن سامانه‌ یا قرار دادن آن در حالت کار کرد ساده نیست. یعنی در حین کار سوییچ می‌توان به بارگذاری و فعال سازی نرم افزار پرداخت. حتی وقتی که مکالمه‌ها در حال انجام هستند نیز می‌توان بدون وقفه‌ای عمل ارتقاء به نرم‌افزار جدید را انجام داد. شرکت‌های مخابراتی با استفاده از سوییچ‌های نسل آینده می‌توانند خدمات و قابلیت‌های جدید را به صورت بی‌درنگ عرضه کنند و نیازی نیست که منتظر بمانند تا ترافیک شبکه به حداقل برسد.

انعطاف پذیری کارکردی

سوییچ‌های نسل آینده را می‌توان در کاربرد‌های شبکه‌ای گوناگون به کار گرفت که برخی از آن‌ها عبارتند از:

* جانشین سوییچ‌های متعارف

* به کار‌گیری در کارپایه‌های خدمات پیشرفته

* استفاده در سوییچ‌های دسترسی محلی بی‌سیم و کنترل کننده‌های ایستگاه پایه

مزیت اقتصادی

آشکارترین مزیت سوییچ‌های نسل آینده پایین‌ بودن هزینه‌ی آن ها است. در سوییچ‌های نسل آینده در مقایسه با سوییچ‌های متعارف میزان سرمایه گذاری اولیه‌ی کم‌تری لازم است و میزان‌پذیری آن ها بسیار کم هزینه‌تر و بسیار خطی‌تر است. پیامد‌های اقتصادی این مزیت‌های هزینه‌‌‌ای آشکار است. حتی شرکت‌های مخابراتی کوچک هم می‌توانند با استفاده سوییچ‌های نسل آینده وارد بازارشوندوبه به سودآوری برسند. همین که این شرکت‌های نوپا سهمی‌ از بازار را به دست آوردند می‌توانند به سرعت و به گونه‌ای مقرون به صرفه خود را با افزایش تقاضا هماهنگ کنند.

مزیت خدماتی

اما کاهش هزینه فقط بخشی از معادله‌ی رقابت است. امروزه مشترکین در پی خدماتی ابتکاری‌اند که به ارزش ارتباطات شخصی آن‌ها بیافزاید. ایجاد و ارائه‌ی خدماتی مشتری‌پسند و پاسخ‌گوی نیاز‌های مشترکین برای دست یافتن به سود و عقب نماندن در گردونه‌ی رقابت ضروری است.

برنامه‌پذیری انعطاف‌پذیر یکی از مزیت‌های سوییچ‌های نسل آینده است و برنامه‌های خدمات پیشرفته نیز درون معماری سوییچ تعبیه شده است. بنابراین در بیشتر موارد نیاز به کارپایه‌ی جداگانه‌ای برای خدمات پیشرفته نیست و این هزینه‌های اولیه را باز هم کاهش می‌دهد. باز بودن معماری نرم‌افزاری امکان می‌دهد که به سرعت بتوان خدمات و امکانات جدید را به اجرا در آورد و از شرکت‌های ثالث برای تولید برنامه‌‌های کاربردی بهره گرفت.

 این انعطاف‌پذیری در کنار پایین بودن  هزینه و ماهیت نامتمرکز و گسترده‌ی سوییچ‌های نسل سوم به بهره برداران شبکه امکان می‌دهد خدماتی مطابق پسند و نیاز گروه‌های مختلف مشترکین ارائه دهند، حتی اگر شمار مشترکین هر گروه بسیار اندک باشد. از آن جا که در سوییچ‌های نسل آینده،‌ یکپارچه‌سازی قابلیت‌های شبکه بی‌نظیر است می‌توان خدمات صوتی،‌ خدمات داده‌ای،‌ خدمات اینترنتی‌، خدمات پیشرفته و غیره را با هم ترکیب کرد و در قالب مجموعه‌هایی منحصر به فرد ارائه کرد. در محیطی رقابتی چنین قابلیتی برای بهره‌برداران شبکه مزیت چشم‌گیری به شمار می‌آید.

دگرگونی‌های بخش چند میلیارد دلاری مخابرات چنان شتابان است که دشوار بتوان رویداد‌ها را پیش بینی کرد. در سده‌ی آینده آن دسته از بهره‌برداران شبکه می‌توانند رقابت کنند و برنده شوند که آینده‌نگرو بسیار انعطاف پذیر باشند. شبکه‌های پیشرفته‌ی نسل آینده، مزیت‌های مهمی به دست می‌دهند:

* کاهش هزینه و پیچیدگی بهره‌برداری شبکه از طریق انتقال کار‌کرد‌های سوییچی به لبه‌ی شبکه‌ها

*همگرا کردن صوت و داده و انعطاف پذیر کردن بهره‌برداران شبکه برای برخورداری از مزیت استاندارد‌ها و فناوری‌های نو

* حفظ سرمایه‌گذاری‌های موجود شبکه و ایجاد قابلیت ارائه‌ی مقرون به صرفه‌ی خدمات جدید در بازار های جدید برای بهره‌برداران شبکه

 سوییچ‌های نسل آینده راهی برای گذار از شبکه‌های امروزی به  شبکه‌های همگرای آینده به دست می‌دهند. این سوییچ‌ها یکپارچه‌سازی شبکه‌های  "پی اس تی ان" و پی بستر‌های داده‌ای "آی پی" و "ای تی ام" را میسر می‌کنند. برنامه‌پذیری باز سوییچ‌های نسل آینده امکان می‌دهد تا بتوان به گروه‌های مختلف مشترکین خدمات پیشرفته و مشتری‌پسند عرضه کرد.

10 تا از بدترین محصولات ‌ تاریخ کامپیوتر

همیشه رسم بر این بوده است که بهترین محصولات را به صورت درجه‌بندی شده در گروه‌های ده‌تایی و یا بیست‌تایی و یا ... طبقه‌بندی کرده و برای کاربران مشتاق ارائه می‌کردند اما ما تصمیم به شکستن این سنت گرفته و لیست ده عدد از بدترین‌ محصولات دنیای انفورماتیک را برای شما تهیه کرده‌ایم .ناموفقیتهای بسیاری در جهان کامپیوتر وجود داشته و دارد که هر کدام جایگاه خاص خود را دارند اما ده مورد گزیده شده جزو بدترین آنها می‌باشند.
این محصولات هنوز هم در بازار موجود می باشند که این خود یکی از اصلی‌ترین سیاستهای سیستم سرمایه‌گذاری می‌‌باشد به این طریق که اشتباهات و نقصهای محصول را پنهان کرده و آن را بی‌نقص معرفی می‌کنند و کسی قادر به متوف کردن این سیاست نیست. و اما لیست طلایی 10 تا از بدترین محصولا کامپیوتر:
1-‌Microsoft Bob این محصول در ابتدا فکر خوبی به نظر می‌رسید.Bob در حالتی متولد شد که یکی از محصولات مایکروسافت برای اصلاح program manager ویندوز 1/3 در نظر گرفته شده بود که این طرح به هیچ وجه موفق نبوده است. شاید Bob عموما نرم‌افزار بدی نبوده است ولی هرگز فردی کمبود این نرم‌افزار را احساس نکرده و شکایتی بابت نبود این نرم‌افزار نداشته است. این پروژه به وسیله ملیندا فرنچ طراحی شده بود که بعد از این نرم‌افزار محصول دیگری از طریق وی برای مایکروسافت طراحی نشده است.
2-“cue cat" این نرم‌افزار در ابتدا بسیار نرم‌افزار جالبی به نظر می‌رسید همچنین باید ذکر کرد که در حال حاضر هم در برخی از کتابخانه‌ها از این نرم‌افزار استفاده می‌شود. اما یکی از بزرگترین مشکلات این نرم‌افزار به این صورت است که در زمان پرینت شما قادر به بزرگ کردن شکل نمی‌باشید. به سختی پیش می‌اید که فردی از کد‌های خاص استفاده کند و همچنین به سختی اتفاق می‌افتد که نشریه‌ایی cue cat به به عنوان نرم ‌افزار مورد نظر خود برگزیند.
3-DigiScent iSmell
در روزهایی که dot-com غوغا به پا کرد Scent تهدید به مسلط شدن برد کل اینترنت کرده بود.
تصور کنید که شما فقط مورد تجاوز فایلهای مهیب MIDI و pop-up نیستید همچنین سبک و شیوه وب نیز شما را آزار خواهد داد. اگر شما آشنایی کامل با وب داشته باشید درخواهید یافت که این پروژه نمود خطرناکی برای وب می‌باشد.
این موضوع قابلیت توضیح علت بیزاری و مخالفت کاربران با این نرم‌افزار را برای کامپیوترهای خانگی داراست.
به علاوه کاربران ismall را به عنوان لغزش و اشتباه بازار به حساب می‌آورند.
4- “packet Mail" این محصول که درلیست ما جایگاه چهارم را به خود اختصاص داده است هنوز هم خواهانی را در سطح جهان دارا می‌باشد. این نرم‌افزار به شما اجازه می‌دهد تا e-mail خود را به هر نقطه‌ای از جهان ارسال کنید، شما فقط e-mail خود را آماده کرده سپس آن را به تلفن ارسال می‌کنید و e-mail خود را به وسیله تکنولوژی space-age ارسال و دریافت می‌کنید و یا می‌توانید فقط از wifi یا کافی‌نت‌ها برای این کار استفاده کنید.
1- “Furby" هنگام تهیه این لیست‌ها متوجه این نرم‌افزار نیز شدیم البته سخن ما با نسخه قبلی این محصول می‌باشد. این محصول به صورت فرضی زبان شما را فرا می‌گیرد ولی این نرم‌افزار جزء تفریحی بیش برای هکرها کاربرد دیگری نداشت.
6- “windows Me" داستان ویندوزMe تا حدودی نامشخص و مبهم بود این محصول دارای ویژگی‌های خاص و کمی بود و نسبت به ویندوز 98 ویژگی‌های کمی برای ارائه داشت.
این محصول دچار سقوط ناگهانی شد و این شکست بی ارتباط با ارائه ویندوز 2000 به بازار نبود.
این محصول فقط برای کاربرانی قابل استفاده بود که خواستار یک سیستم خانگی ثابت بودند تا از آن برای یادگیری بهره ببرند.
7- Xenote and the similar sony E- marker در اینجا با نرم‌افزار جالب دیگری آشنا می‌شویم که مخاطبی نداشته است و مورد استفاده قرار نگرفته است. شما آهنگی را از رادیو می‌شنوید اما مجری رادیو نام خواننده آهنگ را اعلام نمی‌کند. مشکلی نیست شما آهنگ را به خاطر می‌سپارید و آن را در وب وارد میکنید مطمئنا اهنگ مورد نظر شما در وب لیست قبلی آن ایستگاه رادیویی موجود خواهد بود و شما می‌توانید آهنگ مورد نظر را با لیست تطبیق داده و به اطلاعات مورد نظر دست پیدا کنید.
8- “Flex play " DVD هایی که با این نام به بازار ارائه شده‌اند چندان موفق نبوده‌اند این DVD ها دارای ایراد فنی بوده اند به صورتی که سیاه‌رنگ شده و غیر قابل استفاده می‌شوند.
9-"Audrey web-surfing machine" روزی که 3comمرگ Audrey را اعلام کرد روز بسیاری بدی بود. من گمان می‌کنم که در سال 2001 مردم منتظر جعبه پلاستیکی 500 دلاری نبودند که فقط قابلیت web-surfiay را دارا است. این نظریه بسیار عجیب است که ما فکر کنیم که Apple این طرز فکر را با ارائه جعبه‌های 500 دلاری که Mac mini نام دارند و هیچ صفحه نمایشی نداشته ولی قابلیت‌هایی بیش از Surfing را دارا است را تغییر دهد.
10- VKB Bluetooth Virtual Keyboard من هنوز بر این نظریه هستم که این موضوع به طرز جالبی دارای جذابیت خاصی است.
پروژه به این صورت بوده است که شما می‌توانید این کیبوردهای نوری را در هر سطح صافی داشته باشید.
متاسفانه، وقتی آن را مورد تست قرار دادیم، در کل زمان نصب با این پیغام رو به رو شدیم "سرویس‌های دستگاه قابل استفاده نمی‌باشند لطفا سرویس دیگری را انتخاب کنید."
نمره منفی این دستگاه فقط برای این مشکل نبود، مسئله دیگر این که این محصول از ادیتورهای CNET امتیاز 9/4 را دریافت کرده بود. همه این مسائل دست به دست هم دادند تا این محصول نمره ده را در لیست ما به خود اختصاص دهد.

نویسنده : انیس حسینی

18 مهر 1384 0:0



خوبی ها و بدی های RFID

آیا RFID برای از بین بردن حریم خصوصی مردم ساخته شده است؟ آیا این ابزار با ظاهر مهربان خود آمده است تا جزئیات زندگی آحاد ملت را زیر نظر بگیرد؟ یا اینکه آمده تا همه موجودات جاندار و بی‌جان را به اینترنت متصل کند و آن‌ها را به یک اندازه از مزایا و منافع جهانی بهره‌مند کند؟



آن دسته از فناوری‌هایی که می‌توانند شکلی تازه به زندگی انسان‌ها ببخشند و آن را از قالب سنتی و همیشگی خود خارج کنند، به‌طور معمول آهسته وارد می‌شوند تا مقاومت کمتری در مقابل آن‌ها صورت گیرد، اما با این وجود وقتی که این فناوری‌ها فراگیر می‌شوند، زندگی بدون آن‌ها غیرقابل تصور می‌شود. ماکروفر، تلفن‌همراه، SMS و... از جمله این نوع فناوری‌ها بودند که اگرچه مدت زیادی از تولد آن‌ها نمی‌گذرد، بیشتر ما زندگی بدون آن‌ها را غیرممکن می‌دانیم. فناوری‌هایی که قادرند نقطه عطفی در زندگی انسان‌ها ایجاد کنند، معمولا دور از دسترس به‌نظر می‌رسند که البته به محض اثبات کارایی‌شان، تاثیری شگرف را بر زندگی اجتماعی انسان‌ها برجای می‌گذارند. از جمله این فناوری‌ها که هنوز در مراحل اولیه ورود خود به دنیای واقعی به‌سر می‌برد و دیر یا زود فراگیر خواهد شد RFID(Radio Frequency Identification) یا تراشه‌های شناسایی هویت بر اساس امواج رادیویی است.

این امواج رادیویی روشی جدید هستند که می‌توانند به کمک یک‌سری برچسب‌های مخصوص(Tag) اطلاعات را درون خود ذخیره کنند و به هنگام نیاز آن‌ها را به‌کار برند. یک برچسب RFID شی‌ء بسیار کوچکی است که می‌تواند روی کلیه محصولات الکترونیکی و غیرالکترونیکی، حیوانات، انسان‌ها و... نصب شود تا با ارسال و دریافت امواج رادیویی امکان شناسایی آن‌ها در هر مکان و زمانی فراهم آید. فناوری‌هایی که ساختار آن‌ها بر اساس برچسب‌های RFID طراحی شده شامل یک تراشه سیلیکونی و چند آنتن بسیار قوی می‌شوند. برچسب‌های انفعالی و تاثیرپذیر به هیچ‌گونه منبع نیروی درونی برای انجام اقدامات خود نیاز ندارند، این در حالی است که برچسب‌های فعال باید حتما به یک منبع نیرو متصل شوند.

تاریخچه RFID

در سال 1946 لئون ترمین (Léon Theremin) ابزاری را برای دولت اتحادیه جماهیر شوروی اختراع کرد که قادر بود امواج رادیویی ایجاد شده ناشی از هرگونه وقایع و حوادث را در قالب اطلاعات صوتی به محل مورد نظر انتقال دهد. این امواج صوتی با به حرکت درآوردن دیافراگمی که به یک دستگاه مرتعش‌کننده متصل بود، بازتاب امواج رادیویی را به زبان قابل فهم ترجمه می‌کرد. اگرچه این وسیله نوعی ابزار منفعل بود و توانایی‌های زیادی نداشت، توانست نام خود را به‌عنوان نخستین دستگاه مبتنی بر ساختار RFID به ثبت برساند. با این وجود برخی منابع اعلام کرده‌بودند که فناوری RFID از سال 1920 در بین کارشناسان و متخصصان رواج پیدا کرد و در دهه 1960 تکمیل شد.

فناوری دیگری که شباهت زیادی به RFID داشت و IFF نام گرفته بود، در سال 1939 در بریتانیا اختراع شد و به‌عنوان وسیله‌ای کارآمد در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت تا هواپیماهای دشمن آسان‌تر شناسایی شود. علاوه بر این، هاری استاکمن(Harry Stockman) یک محقق آمریکایی نیز در سال 1948 مقاله‌ای را منتشر کرده بود که نشان می‌داد او نیز به RFID فکر کرده است. وی عنوان مقاله خود را "ارتباط به‌وسیله نیروی انعکاس" گذاشته بود و پیش‌بینی کرده بود که اگر بخواهیم از نیروی امواج رادیویی برای شناسایی اشیا و وسایل مختلف استفاده کنیم، باید تحقیقات فراوانی را روی آن انجام دهیم. به جز این‌ها ده‌ها نفر دیگر نیز در زمینه RFID تحقیق کرده بودند و هر یک از آن‌ها توانسته‌بودند به نوبه خود در این زمینه مفید واقع شوند.

انواع RFID


مطالعه و تحقیقات پی‌درپی دانشمندان در هر گوشه از این کره خاکی در سال‌های طولانی موجب شد تا سه دسته مختلف از کارت‌های RFID تولید و روانه بازار شود که آن‌ها را با نام‌های منفعل، نیمه‌انفعالی و فعال می‌شناسیم. برچسب‌های منفعل RFID هیچ‌گونه منبع داخلی برای تامین نیرو ندارند. نیروی الکتریکی بسیار ناچیزی که وارد این برچسب‌ها می‌شود آنتن آن را برای دریافت فرکانس‌های رادیویی به حرکت درمی‌آورد و از این فرآیند نیروی لازم برای CMOC را تولید می‌کند تا ICهای درونی بتوانند عکس‌العمل‌های مناسب را نشان دهند.

برخلاف برچسب‌های RFID منفعل، RFIDهای فعال می‌توانند به‌وسیله منابع داخلی نیروی مورد نیاز خود را تامین کنند و به این وسیله IC مربوط به دریافت امواج رادیویی را همواره فعال نگاه دارند. برچسب‌های فعال به‌طور کلی مطمئن‌تر از نوع منفعل هستند و کمتر با اشتباه و خطا مواجه می‌شوند. این دستگاه‌ها به‌واسطه نیرویی که از خود تولید می‌کنند، آسان‌تر می‌توانند خود را با اختلالاتی نظیر بدی آب و هوا، نوسانات موجود در ارسال امواج رادیویی و یا فواصل طولانی برای دریافت این امواج تطابق دهد. بسیاری از برچسب‌های فعال RFID که امروزه ساخته می‌شوند، به آسانی می‌توانند این امواج را از فواصل چند صد متری نیز دریافت کنند. درون این دستگاه‌ها باتری‌هایی کار گذاشته می‌شود که تا 10 سال عمر خواهد کرد. برخی از RFIDهای فعال حسگرهایی دارند که به کمک آن می‌توانند حتی از فاصله‌های بسیار دور دمای هوا، رطوبت، میزان روشنایی، مقدار فشار ضربات احتمالی وارده و... شی‌ء مورد نظر را نیز تشخیص دهند.

سیستم RFID

سیستم کلی RFID می‌تواند شامل تمامی موارد زیر شود: برچسب(Tag)، فناوری خواندن اطلاعات ذخیره شده در برچسب‌ها، سرورهای محرک، سخت‌افزار و نرم‌افزار. هدف اصلی از راه‌اندازی یک سیستم RFID دریافت اطلاعات مورد نظر از یک شی‌ء در حال حرکت است که به‌وسیله دستگا‌ه‌های مخصوص خوانده می‌شود تا مورد استفاده قرار گیرد. این اطلاعات می‌تواند در مورد هویت یک شخص، محل استقرار وی و یا تمامی اطلاعات مربوط به یک محصول مشخص مثل قیمت،‌رنگ، تاریخ تولید، تاریخ انقضا و غیره باشد.

اگر یک فرد یا شرکت قصد داشته باشد که برچسب‌های RFID را روی اشیاء کوچک نیز نصب کند، این کار می‌تواند هزینه‌های فراوانی را برای آن‌ها به‌دنبال داشته باشد. این برچسب‌های کوچک که یک تراشه حافظه‌ای را نیز درون خود جای داده‌اند، کدهای الکترونیکی مخصوصی را برای هر یک از اشیا درست می‌کنند تا سیستم به‌سادگی بتواند آن‌ها را شناسایی کند. روی آنتن‌های RFID دستگاهی قرار داشته که می‌تواند اطلاعات دریافتی را به‌صورت کدهای رمزی صفر و یک دربیاورد و در مقابل به هنگام خواندن آ‌ن‌ها را به اطلاعات قابل فهم تبدیل کند.

ارزش RFID


کارشناسان مرکز تحقیقاتی RFID در آخرین مطالعات خود به این نتیجه رسیده‌اند که اگر فناوری شناسایی هویت بر اساس امواج رادیویی با همین روند توسعه پیدا کند، می‌تواند در آینده نزدیک ارزش بازار جهانی خود را به چندین میلیارد دلار برساند. این مطالعات که در یک دوره زمانی پنج ماهه انجام شده، پس از گفت‌وگو با مقامات ارشد کشورهای مختلف جهان اطلاعات فراوانی را در مورد اقتصاد بین‌المللی، بهداشت جهانی و... مورد بررسی قرار داده و در نهایت معلوم شده که هم‌اکنون ارزش بازار RFID در تمام کشورهای دنیا به 7/9 میلیارد دلار می‌رسد که احتمال می‌رود این رقم تا سال 2009 میلادی 8/14 میلیارد دلار شود. مرکز IDC در این تحقیقات هشت استفاده مختلف از RFID را مورد مطالعه قرار داده بود که شامل موارد زیر می‌شدند: سیستم ردیابی و پی‌گیری افراد از روی نمونه‌های باقی‌مانده از آن‌ها، اطلاعات الکترونیکی بهداشتی و درمانی مربوط به هر یک از بیماران، سیستم‌های علمی و تحقیقاتی پیشرفته مبتنی بر امواج رادیویی، سیستم مدیریت و پی‌گیری نمونه‌های زیست‌محیطی،‌سیستم الکترونیکی بررسی چرخه حیاتی، سیستم الکترونیکی دریافت مطالبات مردم در زمینه‌های مختلف پزشکی، سیستم مدیریت اموال و دارایی‌ها و سیستم مدیریت کارمندان و مشارکت بیشتر با آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های شغلی. در این میان با توجه به فعالیت‌های ارزنده‌ای که انجمن ملی علوم آمریکا طی سال‌های اخیر در زمینه RFID انجام داده، دولت این کشور 1/1 میلیون دلار به آن‌ها هدیه داده است. این امر که می‌تواند به‌عنوان مشوقی تاثیرگذار محسوب شود، دیگر مراکز علمی و تحقیقاتی را وادار به آغاز فعالیت‌هایی در این عرصه می‌کند. گردانندگان انجمن ملی علوم آمریکا در نظر دارند این پول را صرف خرید تجهیزات جدید و به‌کارگیری کارشناسان متبحر کنند تا بتوانند دامنه تحقیقات خود در بخش RFID توسعه بیشتری بخشند.

محققان مرکز IDC در گزارش خود اعلام کرده‌اند که در حال حاضر کشور مالزی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین مراکز آسیایی در زمینه توسعه فناوری استفاده از امواج رادیویی محسوب می‌شود و پیش‌بینی می‌شود که تا چند سال آینده به یکی از قطب‌های اصلی جهان در این زمینه تبدیل شود. طبق آخرین مطالعات صورت گرفته در این کشور، ارزش بازار RFID در کشور مالزی طی سال 2005 به 45/2 میلیون دلار رسید که در این میان احتمال می‌رود رقم یاد شده تا سال 2010 به 94/20 میلیون دلار برسد. رشد سالانه RFID برای کشور مالزی 84/45 درصد اعلام شده و در این میان گفته شده که دولت مالزی در سال گذشته 60 درصد کل درآمدهای خود در این زمینه را صرف تولید سخت‌افزارهای مربوط به RFID کرده که مابقی درآمدها نیز صرف تولید نرم‌افزارهای مورد نیاز شده است. بیشتر فعالیت‌های دولت مالزی در این سال برای رشد و توسعه RFID مربوط به اماکن عمومی، کارخانجات، مراکز عرضه‌کننده سرویس‌های اقتصادی، مراکز بیمه‌ای و سیستم‌های بهداشتی و درمانی می‌شده است.

با وجود اینکه امروزه اخبار فراوانی مبنی بر نبود امنیت کافی در سیستم‌های مبتنی برRFID منتشر می‌شود، گزارش‌های اخیر منتشر شده از سوی مرکز تحقیقاتی In-Stat نشان می‌دهد که طی سال گذشته میلادی نزدیک به یک میلیارد برچسب RFID در جهان تولید شده که این رقم می‌تواند تا پایان دهه جاری میلادی به 33 میلیارد دلار برسد. اقبال قابل ملاحظه مدیران مرکز اقتصادی وال‌مارت(Wal-Mart) از مهم‌ترین عواملی محسوب می‌شود که میزان تولید برچسب‌های مخصوص امواج رادیویی را بیشتر کرده، باعث شده که تمایل دیگر مراکز بزرگ دنیا نیز به این فناوری‌ها بیشتر شود.

کاربرد‌های RFID

انعطاف‌پذیری بالا و تنوع فراوان در ساخت اجزای این سیستم باعث شده تا این فناوری در بیشتر شرایط و زمینه‌ها از خشکی گرفته تا زیر آب‌، از کاشت در بدن انسان تا جای‌گذاری در جلد گذرنامه‌ها و غیره مورد استفاده قرار گیرد.

تمامی سیستم‌هایی که بخشی از آن‌ها به تشخیص هویت اشیا و افراد می‌پردازد، از مشتریان پروپاقرص این فناوری به شمار می‌روند. فروشگاه‌های زنجیره‌ای، مراکز کنترل تردد، انبارها، ردیابی خودرو‌های اجاره‌ای، کتابخانه‌ها، محصولات غذایی، گذرنامه‌ها، ردیابی زندانیان در محوطه زندان و... تنها بخشی از موارد کاربرد این فناوری هستند.

یکی از کاربردهایی که محققان امروزه برای RFID در نظر گرفته‌اند، جایگزین کردن آن به‌جای بارکد کالاهاست. به‌جای کد میله‌ای می‌توان از برچسب‌های شناسایی رادیویی که اندازه آن از یک دانه شن تا چندین سانتی‌متر است استفاده کرد. پاره‌ای از آن‌ها با باتری کار می‌کنند که از برد زیادتری نیز برخوردار هستند. گفته می‌شود که این فناوری حداقل معطلی کمتر، دقت بیشتر و نفع مشتری را در فروشگاه به‌دنبال خواهد داشت. بارکد را باید به‌وسیله یک دستگاه مخصوص، از نزدیک و با تاباندن نور روی آن خواند، در حالی که شناسنده رادیوییRFID می‌تواند اطلاعات را از فاصله‌ای کمتر از دو متر تا 60 متر ارسال کند. بعضی از موارد غیرتجاری این فناوری تا فاصله 1600 متری نیز کار می‌کنند. دستگاه مخصوص RFID می‌تواند اطلاعات زیادی مانند مبدا بار، مقصد بار، زمان انقضای مصرف و غیره را ضبط و ارسال کند. بعضی از فرکانس‌های کار آن 125 هزار هرتز، 148 هزار هرتز، 56/13 مگاهرتز، 315 مگاهرتز، 433 مگاهرتز، 915 مگاهرتز، 45/2 میلیارد هرتز و... است. قیمت این محصول با توجه به تعداد، کیفیت، دوام و مشخصات دیگر از حدود 20 سنت تا چند ده دلار در نوسان است که باتری آن به‌راحتی تا پنج سال دوام دارد. مقدار حافظه این فناوری‌ها از 8 تا 36 هزار بایت است که دو استاندارد مطرح آن ISO 14443 و ISO 15693 هستند.

از مهم‌ترین کاربردهای دیگر این برچسب‌ها که روی کالا قرار می‌گیرد، این است که اگر جای یک کالای به‌خصوص روی قفسه‌های فروشگاه زنجیره‌ای از یک حدی کمتر شود، کامپیوترهای آن فروشگاه به مسؤولان انبار پیام می‌فرستند که در اسرع وقت قفسه‌های خالی را پر کنند. به همین طریق یخچال منزل نیز می‌تواند کمبودهای خود را به کامپیوتر شخصی شما که به اینترنت وصل است گزارش دهد و به‌طور خودکار به فروشگاه زنجیره‌ای سفارش کالای در شرف تمام شدن را بدهد. این فناوری قادر است که کار را برای حسابداران و انبارداران بسیار آسان‌تر کند، زیرا نرم‌افزارهای دقیقی تعبیه شده‌اند که ورود و خروج هر کالا را با این برچسب‌ها به دقت ردگیری می‌کند و در آخر امکان حسابرسی و انبارگردانی را تا آخرین حد ممکن تسهیل می‌کنند. با این روش میزان خسارت، دزدی و اشتباه در محاسبه به حداقل می‌رسد. از نظر کارشناسان این فناوری فهرست‌برداری از اقلام موجود و محاسبه خرید مشتریان بدون نیاز به توقف آن‌ها و بدون نیاز به پرداخت نقدی به صندوق‌داران را نیز به‌سادگی برای انبارداران فراهم می‌آورد. به عبارت ساده‌تر، ژاپنی‌ها از این تراشه‌ها برای محاسبه میزان زمانی که مشتری‌ها به کالا توجه نشان می‌دهند نیز استفاده می‌کنند، به عبارت دیگر وقتی یک مشتری به کتاب‌فروشی مراجعه می‌کند، کتابی را از قفسه برمی‌دارد و چند دقیقه‌ای به آن نگاه کرده و دوباره آن را سر جایش می‌گذارد، تمام این رفتارها قابل ثبت و ارزیابی است. اتحادیه اروپا نیز در صدد کار گذاشتن تراشه‌های بسیار کوچک RFID در اسکناس‌های یورو است. به این ترتیب نه‌تنها ردگیری این اسکناس‌ها آسان‌تر می‌شود، بلکه جلوی جعل آن‌ها نیز گرفته خواهد شد. یک شرکت آمریکایی به نام وری‌چیپ (Verichip) در حال ساخت تراشه‌هایی است که تمام سوابق پزشکی افراد را ثبت و ضبط می‌کند و به‌راحتی می‌تواند زیر پوست افراد پیوند زده شود. هر بیمارستانی که مجهز به اسکنرهای مخصوص این تراشه‌ها باشد، هنگام مراجعه بیماران اورژانسی(به‌خصوص اگر وضع وخیمی داشته باشند، به‌عنوان مثال در حالت اغما و بی‌هوشی) قادر است به سابقه پزشکی بیمار دسترسی پیدا کند. نوع ساده‌تری از این تراشه روی پوست حیوانات خانگی مثل سگ پیوند شده است.

شرکت بزرگ مایکروسافت نیز چندی پیش اعلام کرده که در نظر دارد از تمامی فناوری‌های مبتنی بر RFID پشتیبانی کند. مایکروسافت در تلاش است که طی نیمه دوم از سال جاری میلادی نرم‌افزارهایی را مخصوص برنامه‌ریزی و کنترل داده‌های حاصل از تحلیل‌های دستگاه‌های RFID عرضه کند. این نرم‌افزارها به سیستم‌عامل Windows Server این امکان را می‌دهد که داده‌ها را از دستگاه‌های RFID جمع‌آوری و پردازش کند. دیگر برنامه‌های مایکروسافت که شامل BizTalk و پایگاه داده‌ها SQL SERVER است، قادر خواهند بود داده‌های مربوط به فناوری RFID را ذخیره کنند.

علاوه بر موارد گفته شده،‌چندی است که در لندن شهروندان برای ورود به مرکز شهر مجبور به پرداخت پنج پوند عوارض ورود به طرح هستند. آن‌ها با پرداخت این مبلغ می‌توانند در تمام روز در سطح مرکز شهر لندن تردد کنند. بعضی از جوانان انگلیسی برای فرار از پرداخت روزانه پنج پوند از پلاک‌های جعلی استفاده می‌کنند. به‌وسیله دوربین‌های ویدئویی که در سطح مرکز شهر لندن تعبیه شده‌اند، ورود و خروج اتومبیل‌ها به این منطقه توسط پلیس کنترل می‌شود و به‌طور معمول این دوربین‌ها توانایی تشخیص جعلی بودن پلاک اتومبیل را ندارند و بدین جهت نیروهای پلیس و امنیتی شهر لندن از رفت‌وآمد تروریست‌ها در سطح شهر با نمره‌های جعلی در هراسند.

برای مبارزه با سوءاستفاده‌های احتمالی تروریست‌ها, وزارت حمل‌ونقل انگلیس اجازه نصب آزمایشی تراشه‌های RFID روی پلاک خودروهای شخصی توسط پلیس لندن را داده و قرار است همین امسال این قانون اجرا شود و اتومبیل‌های پلیس لندن نیز به این نوع از تراشه‌‌ها مجهز شوند.

طبق گفته‌های شرکت E-Plate که قرار است این تراشه‌ها را تولید کند، یک نوع از این محصولات در آینده نزدیک «بارکد»ها را که امروزه مورد استفاده فراوانی در فروشگاه‌ها دارند، از رده خارج کرده و جایگزین آن‌ها در فروشگاه‌ها جهت جلوگیری از سرقت اجناس خواهند شد. این نوع تراشه‌‌ها نیازی به انرژی الکتریکی ندارند و در نزدیکی فرستنده‌های فعال اطلاعات را می‌فرستند و امواجی که این تراشه ‌ارسال می‌کند، در سطح سانتی‌متری است و امروزه در فروشگاه‌ها جهت کنترل اجناس از آن استفاده می‌شود.

ولی در مورد تراشه‌‌هایی که در پلاک اتومبیل‌ها به‌کار می‌رود، توسط یک باتری انرژی مورد نیاز این محصولات تامین شده و از فاصله یکصد متری قابلیت کسب اطلاعات و ذخیره آن را دارند و از همه مهم‌تر، احتمال جعل کردن آن به حداقل ممکن کاهش می‌یابد. شرکت E-Plate قول کنترل کامل ترافیک توسط محصولات خود را به پلیس شهر لندن داده و بدین منظور از هم‌اکنون حسگرهای کوچک در ورودی‌های اتوبان‌ها و تونل‌ها تعبیه شده است که از این طریق توانایی شناسایی 200 خودرو را در ثانیه دارند. این نوع حسگرها که در سطح شهر وجود دارند به‌طور مداوم اطلاعات را به سرور مرکزی پلیس ارسال می‌کنند و در تمام مسیر اطلاعات خودروها را ثبت می‌کنند.

از هم‌اکنون در بعضی از نقاط آمریکا این نوع تراشه‌ها جهت شناسایی حرکت اتومبیل‌ها و کامیون‌های خارجی نصب شده است. در آینده نزدیک تمامی دولتمردان کشورهای غربی قصد دارند از این روش برای کنترل رفت‌وآمد اتومبیل‌ها استفاده کنند، هرچند که آن‌ها مورد اعتراض شدید گروه‌های حمایت از حفظ اطلاعات شخصی شهروندان قرار گرفته‌اند.
نویسنده: سید میثم لطفی