سازمانهای آینده یا آینده سازمانها

نویسنده : احمد عدالت

عصر اطلاعات که در پیش رویمان قرار دارد همچون بادهائی هستند که در حال وزیدن می باشند. برخی در برابر آن دیوار می سازند و برخی با آن همسو و هم جهت می شوند. آنها که در برابر این عصر دیواری می سازند بدین خاطر است که می خواهند خود را در برابر آن باد و طوفان در امان بدارند، اما بهتر است که در این عصر ما بجای دیوار ساختن بیائیم بادبانها را برافراشته و آسیابانهای بادی بسازیم. عصر اطلاعات چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال گذر است. و رقابت در راه رسیدن به این هدف بقدری شدید است که بیش از حد تصور ما می باشد. در این باره با یک داستان مسئله را بیشتر توضیح می دهم. می گویند دو مدیر IT یک روز با هم به شکار رفته بودند که ناگهان از دور یک ببری به آنها حمله ور شد و آنها را غافلگیر کرد. آنها پا به فرار گذاشتند. ناگهان یکی از آنها بر روی زمین نشست و شروع به گشتن در کوله پشتی خود کرد.

سازمانها عصر اطلاعات که در پیش رویمان قرار دارد همچون بادهائی هستند که در حال وزیدن می باشند. برخی در برابر آن دیوار می سازند و برخی با آن همسو و هم جهت می شوند. آنها که در برابر این عصر دیواری می سازند بدین خاطر است که می خواهند خود را در برابر آن باد و طوفان در امان بدارند، اما بهتر است که در این عصر ما بجای دیوار ساختن بیائیم بادبانها را برافراشته و آسیابانهای بادی بسازیم. عصر اطلاعات چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال گذر است. و رقابت در راه رسیدن به این هدف بقدری شدید است که بیش از حد تصور ما می باشد. در این باره با یک داستان مسئله را بیشتر توضیح می دهم. می گویند دو مدیر IT یک روز با هم به شکار رفته بودند که ناگهان از دور یک ببری به آنها حمله ور شد و آنها را غافلگیر کرد. آنها پا به فرار گذاشتند. ناگهان یکی از آنها بر روی زمین نشست و شروع به گشتن در کوله پشتی خود کرد. نفر دوم از او سئوال کرد که این چه چیز مهمی است که تو آلان به دنبالش می گردی. نفر اول گفت: بدنبال کفشهای ورزشی ام می گردم. نفر دوم گفت: کفشهای ورزشی آلان به چه دردت می خورد؟ تو فکر میکنی که با پوشیدن کفشهای ورزشی می توانی از ببر جلو بزنی و از دست او فرار کنی؟ نفر اول گفت: من نمی خواهم از ببر جلو بزنم، بلکه میخواهم حتی برای یک قدم هم که شده از تو جلو بیفتم. در این صورت ببر قطعاً با تو مشغول شده و من فرصت فرار کردن را پیدا می کنم.
رقابت تا این اندازه شدید شده است. مهم نیست که چه کسی هستم و یا چه هستم. اگر جنرال داینامیک هم باشم و با آن همه عظمت و قدرت، و با هزاران سایت کامپیوتری، و یا اگر یک شرکتی باشم در وسط آفریقا و با یک وب سایت و چند صفحه موجود در آن، بیشتر از چهار ثانیه فرصت ندارم که خودم را به دنیا معرفی کنم (در هر چهار ثانیه برای هر یک از کسب و کارها موجود در کره خاکی، یک رقیب تازه در دنیای اینترنت بوجود می آید). بیشتر از چهار ساعت فرصت ندارم که اگر کسی به سایتم ایمیل فرستاد، جواب آنرا بدهم. اگر به آن جواب ندادید، یعنی دیگر وجود ندارید زیرا مشتری به سرعت به سراغ رقیب تان خواهد رفت. در این زمان تحصیلات و مدارک به آن اندازه که تصور ماست، مهم نیست. زیرا بجای اینکه بر روی کارت هویتی شما میزان تحصیلات را نوشته باشند، تخصص داشتن و در دسترس بودن یا نبودن شما را قید کرده اند(Connect Or Disconnect). و مسئله مهم هم همین است (بودن یا نبودن).
عصر جدیدی در حال شکل گرفتن است که نیاز به نگاه جدید دارد. در این مقاله هم قصد دارم که چند خطی در مورد دیدگاه مدیران ارشد سازمانها مطرح کنم و نشان دهم که آیا واقعاً آینده در امتداد گذشته است؟ آیا به آینده باید شبیه به گذشته نگاه کنیم؟
آقای پیتر دراکر که یکی از تئوریسین های علم مدیریت در عصر ماست می گوید: "آینده غیر از گذشته است و بسیاری از راهکارهائی که در گذشته عامل موفقیت ما بوده اند، در حال حاضر نمی توانند مجدداً عامل موفقیت ما در آینده باشند".
صاحب نطر دیگری نیز می گوید:"بزرگترین آفت مدیران ارشد در این عصر دل بستن به موفقیتهای گذشته شان است". در جائی دیگر آقای پیتر دراکر به وضوح اشاره کرده که "بهای قدم گذاشتن در عصر اطلاعات، قربانی کردن گذشته است. بجای اینکه در مورد آینده سازمانها صحبت کنیم، بهتر است که در مورد سازمانها و کسب و کارهای آینده صحبت کنیم ". ما در این عصر دیگر چیزی در مورد آینده سازمانها مطرح نخواهیم کرد و نوع نگاه مان را و حتی فرهنگ لغات مان را باید تغییر دهیم. چرا که اساساً آینده سازمانها درگرو وضعیت حال آنها می باشد. زیرا من در حال ایستاده ام و به آینده نگاه می کنم اما شاید سازمانهای آینده بطور ماهوتی، ماهیتشان با سازمان های حال تفاوتهای اساسی داشته داشته باشد. حتی کسب و کارمان، ساخت و سازمان و تجارتمان. بهتر است که یک کاغذ سفید جلوی رویمان گذاشته و وضعیت فعلی را کنار گذاشته و از نو شروع به نوشتن کنیم.
.... هرآنچه که گذشت، گذشته . از نو شروع به نوشتن کنیم. البته با توجه به فناوری و نوع نگرشی که به آینده است.
خانه را روفتم از نیک و بد وانگهی پر شد از نور و انوار
آن چیزی که مانع از آن شده که در حال حاضر ما نوع نگاه جدیدمان را حتی نگاهی به آینده سازمان بجای سازمانهای آینده داشته باشیم، این است که یکسری پارادایم ها و غالب ها و قوانین گذشته درنگاه ما موجود است و مانع می شود که ما دیدگاههای جدیدی پیدا کنیم.
پیتر دراکر می گوید: اگر در پارادایم موجود مشکلی پیش آید هیچگاه در همان پارادایم نمی توانیم راه حلی را برای ازبین بردن آن مشکل پیدا کنیم. شما خودتان هم می دانید، خلاقیت ها و نوآوری های بسیار عمیقی که در صنایع و کسب و کارها اتفاق می افتد، زمانی بوده که کسی در آن صنعت نیم نگاهی حتی به دورترین صنعت از خود انداخته است و شاید آن صنعت حتی ربطی به صنعت اش نداشته ولی با این نگاه توانسته تحولی عمیقی را ایجاد کند. مثل نگاه کردن متخصصین صنعت معماری و ساختمانی به صنعت برق و الکترونیک.
گالیله می گوید:"اولین بار که با تلسکوپ خودم به کهکشان بی کران نگاه کردم، هزاران ستاره را دیدم که هرگز پیش از این به چشمم نمی آمدند. تعداد ستارگانی که می دیدم، دهها برابر آن چیزی بود که با چشم عادی نگاه می کردم و تا کنون می پنداشتم". بقول سهراب سپهری:
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
وقتی با نگاه IT و با عصر اطلاعات به جامعه و سازمانها نگاه می کنیم، شیوه های جدیدی در آنها میتوانیم تصور کنیم و فرصتهائی را می بینیم که قبل از آن اصلاً فرصت تلقی نمی شدند. این شیوه های جدید است که سازمانهای پیشرو را تحت شعاع قرار داده است. با آمدن فناوری اطلاعات اگر بدنبال توسعه پروژه ای هستیم، اگر مشتریانمان در حیطه کسب و کارمان قرار دارند، همه و همه در زیر انگشتان دستانمان می باشند. خیلی از متخصصین و شرکتهای موجود در کشورهای توسعه یافته، بخشی از انجام پروژه هایشان را توسط سیستمهای که در اختیارشان است، در جاده ها و در خارج از محل فیزیکی شرکت انجام می دهند.حتی این پروژه ها را از آنسوی دنیا کنترل می کنند.
می بینید که یک پروژه ساختمانی تحت نظر یک شرکت اروپایی در استرالیا انجام می شود بدون آنکه یک کارشناس از آن شرکت در محل حضور داشته باشد. بلکه متخصصان آن شرکت همه کارهایشان را از طریق تلفن همراه و یا اینترنت انجام می دهند.
یا مثلاً در فروشگاههای زنجیره ای وال مارت وقتی کالائی را در سبد خرید خور قرار می دهید، کلیه مشخصات آن کالا از طریق برچسب های RFID[۱] که به کالا چسبیده، در سیستم کامپیوتری ثبت می شود و هنگام خروج دیگر نیازی نیست که پای صندوق رفته و پول کالاهای انتخابی را حساب کنید، بلکه جمع مبلغ کالاهای انتخابی هنگام خروج از فروشگاه، از حساب کارت اعتباری شما کسر می گردد. از سوی دیگر، موجودی این کالا هم از سطح فروش و انبار کاسته می شود.
وقتیکه از طریق کامپیوتری به یک سایت کتاب فروشی و یا سایتهائی مثل Amazon.com مراجعه می کنید، می بینید که قیمت کتاب مورد نظرتان ۷۰ دلار زده شده است. فردای آنروز که مراجعه می کنید می بینید که قیمت آن کتاب را با ۳% تخفیف بشما ارائه کرده و همچنین فهرست مطالب و چکیده کتاب را هم بشما نشان می دهد. فردای دیگر هم که مجدداً به آن سایت مراجعه می کنید می بینید که نظر چند تن از خوانندگان را نیز در مورد آن کتاب بشما ارائه کرده و کتابهای معادل آنرا هم به شما معرفی می کند. اگر همین کار را از کامپیوتری دیگر که در چند قدمی کامپیوتر اول قرار دارد انجام دهید خواهید دید که قیمت کتاب همان ۷۰ دلار است. زیرا در این زمان شما با دیگر مشتریان فرق می کنید. حتی در سایتی مثل آمازون و با ۸ میلیون مشتری در روز، براحتی از دیگر مشتریان بازشناخته خواهید شد. اینجاست که معنی CRM[۲] یا مدیریت روابط با مشتری مفهوم پیدا می کند. اینجاست که فناوری اطلاعات بکمک تان آمده و شما را حتی با انبوهی از مشتریان، یاری می نماید.
دنیای جدیدی رودر روی ما قرار گرفته است. دنیای سایبر رو در روی ما قرار گرفته که فرصتهای بی نظیری را برای کسب و کارما و مدیران ما فراهم کرده و در عین حال در کنار آن تهدیدهائی هم ایجاد کرده است. شبکه و تار جهان نمائی در روی کره زمین درحال شکل گیری است که کاملاً زنده است و هر روز در حال گسترده تر شدن است و بستر آن اینترنت است. سرعت رشد آن بی نظیر و غیر قابل تصور است. در سال ۱۹۹۴ فقط ۱۳ میلیون نفر از اینترنت استفاده می کردند در حالی که در شش سال بعد از آن یعنی در سال ۲۰۰۰ تعداد استفاده کنندگان اینترنت ۲۳۰۰ درصد رشد را نشان می دهد. هیچ پدیده بشری چنین رشدی را به خود ندیده است و تقریباً تمام زندگی بشری را تحت الشعاع خود قرار داده است. از پرورش گل و گیاه گرفته تا مباحث فیزیک نظری و فیزیک اتمی. هرآنچه را که فکر می کنید توسط این شبکه جهانی تحت الشعاع قرار گرفته است.
زمانی بود که بعضی چیزها را در فیلم های علمی تخیلی می دیدیم و متعجب می شدیم، اما الآن خبر انتقال مزه و بو از طریق اینترنت هم متعجب تان نخواهد کرد. دیگر زمان آنچیزهائی که فقط در تخیل خود به آن فکرمی کردید گذشته است. البته باید اذعان کنیم که در این زمان قدرت تخیل و تجسم انسان از فناوری عقب مانده است. آیا میتوانید تصور کنید که کامپیوترهای آینده و حتی تا ۳ یا ۴ سال آینده چگونه خواهند بود. اگر نگاهی به گذشته بیاندازیم می بینیم که کامپیوترها هر روز کم حجم تر و سبک تر می شوند و از سوی دیگر سرعت پردازش آنها بالا می رود. اما مگر تا چه حد می توان اندازه کامپیوترها را کوچک کرد. اگر بیشتر از این کوچک شوند حداقل مشکلی که بنظر می رسد، مشکل تایپ کردن است. اگر دقت کنید می بیند که برای تایپ کردن یک SMS در تلفن همراه چقدر مشکل دارید. بنظرتان این مشکل چگونه حل می شود؟ بیائید تخیل خود را پرواز داده و ببنید چگونه می توان این مشکل را برای سیستمهای کامپیوتری آینده حل کرد. فناوری ادعا می کند که شما هرچه که بخواهید من میتوانم برایتان فرآهم کنم. حتی اگر بخواهید دست یکی از دوستان خوب خود را در آنسوی دنیا بفشارید، فناوری می گوید که این امکان را من بشما می دهم. همانطور که همکار عزیزم در مقاله «فناوری Emerg» در شماره قبل به آن اشاره کردند، این عمل در حال حاضر با پوشیدن یک دستکش الکترونیکی و اتصال آن به اینترنت شدنی است و حتی گرمای دست آنرا هم به شما منتقل می کند.
آیا می توانید تصور کنید که مانیتورهای آینده به چه صورت می باشند. آیا باورتان می شود که مانیتورهای نسل آینده، دیگر بطور فیزیکی حجم نداشته و تصویر را در فضا تشکیل می دهند. حتی شما می توانید گوشه تصویر تشکیل شده در فضا را گرفته و آنرا به هر سمتی که می خواهید منتقل کنید. مثلاً این تصویر را در بالای سر خود برده و بعد خوابیده و به فیلم دلخواه خود نگاه کنید. این فناوری است که شرکت های بزرگ ژاپنی ادعا کرده اند که در حال ساخت اینگونه مانیتورها هستند.
پس همانطور که می بینید دنیای جدیدی در حال شکل گیری است که به هیچ عنوان در امتداد گذشته نیست. نباید تا این اندازه درگیر مسائل حال خود باشیم و تصور کنیم که آنها در حال شکل دهی به آینده هستند، بلکه آینده کاملاً غیر از گذشته است.
همه مباحت تحت الشعاع فناوری اطلاعات قرار گرفته است. مباحث تجارت و به تبع آن مباحث مدیریت سازمانها و حتی مدیریت شهرها و کشورها. مقاله دولت الکترونیک را که آقای دکتر احراری در همین شماره نوشته اند را مطالعه کنید. می بینید که دولت های آینده نیز درگیر این فناوری خواهند شد. نحوه اداره کشورها هم تغییر پیدا کرده و دموکراسی الکترونیکی در این زمینه مطرح می باشد. حتی شیوه کسب و کارمان هم توسط این فناوری تغییر پیدا کرده است. بسیاری از کسب و کارها از بین رفته و بجای آن کسب و کارهای جدیدی بوجود آمده است. خیلی از شرکتهای بزرگ در عرصه فناوری اطلاعات درحال خلق فعالیت ها و کسب و کارهای جدید می باشند. مدیران ما در عصری قرار گرفته اند که متأسفانه بسیاری از آنها آشنا به کارکردن در آن عصر نیستند. شاید هرآنچه را که یادگرفته اند تا کنون برایشان کاربرد داشته ولی متأسفانه برای ورود به عصر جدید آمادگی لازم را ندارند. دنیای سایبری که قیمت هر آنچه که در آن تولید می شود، بیشتر بخاطر فناوری بکار رفته در آن است تا قیمت مواد بکار رفته در آن. به همین تلفن های همراه نگاهی بیاندازید. قیمت مواد اولیه بکاررفته در این گوشی ها شاید کمتر از یک صدم و یا حتی یک هزارم قیمت فناوری بکار رفته درآن می باشد. فناوری که صدای شما را به صفر و یک تبدیل کرده و این اطلاعات را به دور دنیا انتقال می دهد. این فناوری باعث ایجاد ارزش افزوده ای شده است که در حال حاضر فرصت های بی نظیری را برای ما ایجاد کرده است.
شرکتهای دات کامی که بسرعت درحال رشد می باشند، شعارهای اقرارآمیزی هم سر می دهند. شعارهائی همچون «یا به اینترنت روی آورید و یا نابود شوید» این شعار ما را یاد شکسپیر و آن جمله معروفش می اندازد: To be or not to be. شاید اینگونه شعارها در حال حاضر اقرارآمیز باشد ولی در آینده ای نچندان دور قطعاً واقعیتی بی بدیل خواهد بود. به تبع این شرکت ها، تئوریسین های مدیریتی هم به مدیران سازمانی هشدار می دهند که اگر مدل های کسب و کاری خود را بر روی اینترنت بازآفرینی نکرده و فرآیندهای خود را با استفاده از مهندسی مجدد و با رویکرد فناوری اطلاعات مجدداً خلق نکنند، بزودی از میدان رقابت بیرون رانده خواهند شد. البته نه اینگونه نگاهی که مدیران ما تا کنون با رویکرد فناوری داشته اند. رویکردی که جز بزک کردن سازمان با یکسری دستگاههای پیچیده و مجهز، چیز دیگری در آن تغییر نکرده است. عملیات سازمانی نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه با ورود فناوری سیر صعودی هم پیدا کرده اند. این موضوع چیزی جز نگاه غیر تخصصی و سنتی گرا به فناوری نمی باشد. مدیران سازمانهای ما، قبل از انجام هرگونه مهندسی مجدد در کسب و کارهای سازمانی خود، ابتدا باید تعریف مجدد[۳] ، طراحی مجدد[۴] و ساختاردهی مجدد[۵] فرآیندهای سازمانی را انجام دهند. عملیات پیاده سازی سخت افزارها، آخرین چیزی است که باید به آن پرداخت. اما در سازمانهای ما اولین چیزی که مورد توجه قرار می گیرد، تهیه مدرنترین سخت افزارهای روز دنیا است بدون توجه به عملیاتی که باید انجام دهند.
فرآیندهای سنتی که مکانیزه کردن آنها جز بروز مشکلات بیشتر در آینده، چیز دیگری به ارمغان نخواهد آورد، می بایست جای خود را به فرآیندها و عملیات سازگار با فناوری های روز بدهند. مدیران باید به بازنویسی مجدد این فرآیندها روی آورند و نه اصلاح آنها. دقت کنیم که زمان در حال گذر است و هرچقدر که دیرتر این موضوع را متوجه شویم به میزان چندین برابر آن از نظر زمانی از دنیای آینده عقب خواهیم ماند. در اینجا «غفلت موجب پشیمانی نیست بلکه موجب نابودی است».

[۱] - Radio Frequency Identification
[۲] - Customer Relationship Management
[۳] - Redefine
[۴] - Redesign
[۵] - Restructuring


منبع:www.itpaper.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد