جهان بی میهن IT

مارکس سالها پیش بدرستی گفت سرمایه میهن ندارد. IT بعد از شکل گیری اش صحت این حقیقت را به اثبات رساند. امروز با یک کلیک سرمایه ها به حرکت در می آیند، از این کشور به آن کشور،از این قاره به آن قاره از این بانک به آن بانک و در این حرکت چون کوه برف هر لحظه بزرگ و بزرگتر می شوند و همه ارزشها و روابط های متصلب را در هم می شکنند و جهان را همانگونه می سازند که می طلبند. این کوه برف همه چیز را تبدیل به ارزش مبادله می کند و هر ارزشی را تبدیل به کالای خریدنی و فروختنی.



 

مارکس سالها پیش بدرستی گفت سرمایه میهن ندارد. IT بعد از شکل گیری اش صحت این حقیقت را به اثبات رساند. امروز با یک کلیک سرمایه ها به حرکت در می آیند، از این کشور به آن کشور،از این قاره به آن قاره از این بانک به آن بانک و در این حرکت چون کوه برف هر لحظه بزرگ و بزرگتر می شوند و همه ارزشها و روابط های متصلب را در هم می شکنند و جهان را همانگونه می سازند که می طلبند. این کوه برف همه چیز را تبدیل به ارزش مبادله می کند و هر ارزشی را تبدیل به کالای خریدنی و فروختنی.



IT یک کنش اقتصادی است و با حضور موثرش واکنش ها را بر می انگیزد به آنها شکل می دهد و حتی سمت و سوی مخالفانش را شکل می دهد .امروز کوچ فکری از دیروز به امروز و از امروز به فردا آنچنان پرشتاب صورت می گیرد که حتی تصویر آینده مهلک است،‌آیا می توان منطق آنرا پس زد و لااقل از شتاب آن کاست. داده های محیطی نشان می دهد تاکنون بشر یاد زهری برای آن نیافته و این زهر تا تمام جان را مسموم نسازد، یک لحظه آرام و قرار نمی گیرد.

ممکن است ، خیلی ها این زهر را شهد شیرین بیابند و تغییرات انسانی که رخ می دهد و روابط عاطفی را سست و مهر و عاطفه راتبدیل به یک تجمل زاید می سازد، نبینند، آنهایی که تنها از طریق رسانه ها و شبکه های اینترنتی آدمها را رصد می کنند و به شناسایی شان راه می کشند کم کم تبدیل به انساهای تک ساحتی می شوند که جز مونیتورهای روشن را نمی بینند. سرمایه انسان بعنوان نیروی کار و نیروی مصرف کننده می نگرند. روز به روز آنهایی که با تکنولوژی های نوین کار می کنند منزوی تر و در خود فرو رفته تر می شوند.

امروز در درون خانواده ها هم جدا از هم هستند، یکی به کانال ماهواره ای زل می زند، آن دیگری در شبکه ها دنبال گمشده اش می گردد، یکی با ام پی تری حال میکند، آنها موضوع بازارند، با حضورشان آنرا پر رونق می سازند، نرم افزارهایی که اختراع می شوند شبه توانستن را به پرواز در می آوردند ولی قدرت ارتباطی افراد را با هم زایل می سازند. آدمها تبدیل به یک داده می شوند و تنها در جهان دیجیتالی معنا می یابند.
اخلاقIT سوداگرانه است،‌اگر چند بر این اخلاق لباس فضیلت ، دانایی و کوچک شدن جهان را می پوشانند. در بازاری که همه چیز برای خرید و فروش تجهیز می شوند آدمها برای سنجش خود دچار دگردیسی شده اندآنها به چگونه بودن نمی اندیشند،‌بلکه به داشتن و یافتن می اندیشند و خود را غرق راه هایی می سازند که داشتن را امکانپذیر می سازد. تب نو کردن رایانه ها یکی از نشانه های این کالا زدگی است ولی در نو کردن مضطربانه همیشه از فن آوری عقب می مانیم،‌این احساس عقب ماندگی تداوم می یابد و جانها را تباه می کند.

IT اقتصادهای ملی را به ورطه نابودی می کشاند، تنها بازار جهانی و منطق آن وجود دارد،‌هر روز از ابعاد قدرت تصمیم گیری فاعلان محلی کاسته می شود این فرایند همچنان ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد