کار مجازی در دنیای واقعی(۲)

نتایج اولیه‌ی پیمایش «ایمرجنس»
در سال 2000، «پروژه‌ی ایمرجنس»، یک پیمایش برروی بیش از هفت‌هزار مؤسسه در همه‌ی کشورهای اتحادیه‌ی اروپا، به‌اضافه‌ی مجارستان، لهستان، وجمهوری چک انجام داد. وقتی نتایج وزن‌دهی شدند تا نمایانگر کل مؤسسات اروپایی باشند، معلوم شد که 49 درصد از آن‌ها به کار الکترونیکی اقدام کرده‌اند. نمودار شماره‌ی 1 ریز ارقام را برمبنای نوع کار الکترونیکی نشان می‌دهد.
این نمودار نشان می‌دهد که نوعی از دورکاری که در آن، کارمند مربوطه فقط در خانه مستقر باشد درواقع یکی از کم‌رواج‌ترین شکل‌های کار الکترونیکی است. فقط یک‌ونیم درصد از مؤسسات در اروپا افراد را صرفاً برای کار در خانه به این شیوه استخدام می‌کنند، اگرچه این مقدار در اتحادیه‌ی اروپا به بیش از 2درصد افزایش می‌یابد. استفاده از فناوری‌های جدید برای حمایت از کار چندمکانی توسط کارکنان، که اکنون یک‌دهم کارفرمایان اروپایی از آن استفاده می‌کنند، بسیاررایج‌تر است؛ این شکل از کار احتمال بسیار کم‌تری دارد که با انزوای اجتماعی همراه شود. درحالی‌که بسیاری از کارفرمایان برای این کار از غیرکارمندان استفاده می‌کنند، تقریباً یک‌ششم کارفرمایان (3/17درصد) برای ارائه‌ی انواع خدمات اطلاعاتی از کارکنان آزاد استفاده می‌کنند. با استفاده از تعریف دقیق‌تر از کار الکترونیکی آزاد، به‌گونه‌ای که فقط کاری را دربرگیرد که از راه مخابراتی ارائه می‌شود، باز هم می‌بینیم که 4/11 درصد از کارفرمایان اروپایی درحال استفاده از آزادکاران الکترونیکی[30]هستند.

 
با نگاهی به کار الکترونیکی انجام‌گرفته در محوطه‌های اداری، درمی‌یابیم که کارفرمایان برای انجام کار از راه دور، استفاده‌ی فوق‌العاده‌ای از «فناوری‌های جامعه‌ی اطلاعاتی»[32] می‌کنند. یک‌چهاردهم (8/6 درصد) کارفرمایان اروپایی دارای یک اداره‌ی پشتیبان در منطقه‌ای دیگر می‌باشند. با توجه این که «مناطقی»‌ که در این جا از آن صحبت می‌کنیم مناطق بسیار وسیع- سطح «ان‌یوتی‌اس1»[33]- هستند، که در کشورهای کوچک‌تری از قبیل ایرلند، پرتغال یا لوکزامبورگ، کل کشور را تشکیل می‌دهند، این امر بیانگر تغییر مکان قابل‌توجه کار می‌باشد. به این موارد می‌توان 1درصد دیگر از کارفرمایان را افزود که از دورکلبه[34]ها یا دورمرکز[35]ها به‌عنوان پایگاه‌های دوردست برای کارکنانشان استفاده می‌کنند.

 

 
 اما این شکل‌های دورکاری داخلی، در برابر استفاده از منابع الکترونیکی خارج از سازمان به‌عنوان سازوکاری برای انجام کار از راه دور، اهمیت کم‌تری دارند. بالغ بر نیمی (56درصد) از کل مؤسسات حداقل در یک خدمت پیشه‌گانی که مشتمل بر پردازش اطلاعات است، از منابع خارج سازمان استفاده می‌کنند. اگر تعریف‌مان را فقط به آن‌هایی که از ابزار الکترونیکی برای تحویل ]خدمات[ استفاده می‌کنند محدود کنیم، 43درصد از کارفرمایان را درحال استفاده از این شیوه می‌یابیم. عمده‌ی این تأمین منابع از خارج سازمان، در درون منطقه‌ای که کارفرما در آن مستقر شده صورت می‌گیرد (5/34درصد)، اما تعداد عمده‌ای از مؤسسات (3/18درصد) به تأمین منابع از خارج سازمان و از دیگر مناطق داخل همان کشور می‌پردازند، درحالی که 3/5 درصد، همان‌طور که در نمودار شماره 2 می‌توان دید، درحال تأمین منابع از خارج از مرز‌های ملی‌شان هستند.
 

       
  
کارکردهای ملازم با کار الکترونیکی
همان‌گونه که می‌توان از نمودار 3 استنباط کرد، تقریباً شش مؤسسه از هر ده مؤسسه که از کار الکترونیکی استفاده می‌کنند، آن را برای توسعه و پشتیبانی نرم‌افزاری به‌کارمی‌گیرند، و این کارکردی است که احتمال انجام آن با استفاده از یک پیوند مخابراتی، بسیار بالا است. دومین کارکرد دوررسانه‌ای بسیار رایج، با سهم 38 درصد، کار خلاقانه است، یعنی دسته‌ای که طراحی، ویراستاری، تولید محتوای چندرسانه‌ای، و دیگر فعالیت‌های خلاقانه را شامل می‌شود. پس از این دسته، مدیریت، آموزش و کارکردهای منابع انسانی با 20 درصد، و خدمات مشتری با 19 درصد می‌آیند. ازآن‌جا که فعالیت‌های فروش از قدیم به شیوه‌‌ای پراکنده انجام می‌شده‌اند، قصد نداریم تمام فروشندگان دوره‌گرد را به‌عنوان کارکنان الکترونیکی دسته‌بندی کنیم، بنابراین کارکرد فروش، تعریف محدودی در پیمایش داشت و فقط آن دسته از فعالیت‌های فروش را که با استفاده از یک پیوند مخابراتی انجام می‌شد دربرمی‌گیرد. این فعالیت‌های فروش ازراه‌دور فقط توسط 6 درصد از کارفرمایان کار الکترونیکی گزارش شده. اما همین سطح ظاهراً پایین، تا حدودی با الگوی روبه‌رشد مربوط به تلفیق کارکردهای خدمات مشتری و فروش، توجیه می‌شود- بسیاری از فعالیت‌های فروش ازراه‌دور در بخش‌های خدمات مشتریان گنجانده شده‌اند. همچنین پردازش داده‌ها و خدمات حسابداری و مالی، به‌ترتیب با 9 و 8 درصد، نقش مهمی در کارالکترونیکی ایفا می‌کنند.
جنبه‌ی عرضه
البته رابطه‌ی تأمین منابع از خارج سازمان، مشتمل بر دو طرف است. پیمایش ما نه‌تنها به جنبه‌ی تقاضا برای تأمین کار دوررسانه‌ای از خارج‌ سازمان، بلکه به جنبه‌ی عرضه‌ی آن نیز، حداقل تا آن‌جایی که به شرکت‌هایی با بیش از 50 کارمند مربوط می‌شود، توجه کرد.
 


همان‌گونه که نمودار شماره 4 نشان می‌دهد، بیش از یک‌پنجم (21درصد) تمام مؤسسات بزرگ‌تر در اروپا به عرضه‌ی خدمات دوررسانه‌ای مشغول هستند. این امر نشان می‌دهد که چنین فعالیت‌هایی عملاً نقش مهمی در اقتصاد اروپا دارند. کارکردی که بسیار محتمل- در 11 درصد موارد-  خواهد بود، خدمات مشتریان است، که شاید انعکاسی از رشد سریع اخیر در مراکز پیام خارج از سازمان باشد. به دنبال این کارکرد، فعالیت‌های طراحی، ویراستاری و خلاقانه، با 7درصد، و توسعه و پشتبانی نرم‌افزاری با 6 درصد قرار دارند. با فرض وجود سطح بسیار بالایی از تقاضا برای خدمات فناوری اطلاعات، شیوع نسبتاً پایین آن، کمی تعجب‌آور است. دو عامل ممکن است در این امر دخیل باشند: قدرت کشورهای خارج از اروپا در این زمینه، و وجود تعدادی از پیشه‌های خُرد در بخش فناوری اطلاعات، چه آزادکاران منفرد و چه شرکت‌هایی با کم‌تر از 50 کارمند.
دلایل انتخاب عرضه‌کننده‌ی دوردست
سرانجام، به دلایل انتخاب عرضه‌کننده‌ی دوردست نظری می‌اندازیم، که سرنخ‌های ارزشمندی از منافع رقابتی موجود در مناطق را ارائه می‌کنند.

 

 

همان‌گونه که می‌بینیم، جستجو برای تخصص فنی رایج‌ترین انگیزه است، و پس از آن عوامل کیفی، مانند قابلیت اطمینان و شهرت مثبت قرار دارند. فقط وقتی که این عوامل حضور داشته باشند، هزینه‌ی پایین مورد توجه قرار می‌گیرد. شاید بعضی دلایل ذکرنشده، بسیار جالب‌تر از این دلایل ذکرشده باشند، گرچه در بسیاری از خط‌مشی‌ها که برای جذب کارفرمایان به مناطق دوردست طراحی شده‌اند، چشمگیرتر به نظر می‌رسند. این دلایل، کمک‌های دولتی، معافیت‌های مالیاتی، و بازارهای آزاد کار را شامل می‌شوند.
تلویحات مربوط به آینده‌ی کار کدام‌اند؟
باید تأکید کرد که این‌ها یافته‌های ناپایدار پیمایشی هستند که به کشورهای دیگر بسط داده‌ خواهد شد و نتایج آن مورد تحلیل مفصل‌تر قرار خواهند گرفت، و با یافته‌های حاصل از مطالعه‌ی موارد مرتبط، از نظر کیفی واضح‌تر خواهندشد.
درعین‌حال، این یافته‌ها نشان‌دهنده‌ی سطح چشمگیری از کار فرامنطقه‌ای و فرا- مرزی می‌باشند، که عمده‌ی آن مستلزم تأمین منابع از خارج سازمان می‌باشد.
چنین پیشرفت‌هایی چند سؤال مهم را پیش روی سیاستگذاران قرار می‌دهند. من با طرح بعضی از این سؤال‌ها مطالبم را به پایان می‌برم.
تخصصی‌سازی منطقه‌ای برمبنای «کند همجنس با همجنس پرواز»
در اصل، فناوری‌های جدید جامعه‌ی اطلاعاتی این امکان را برای هر منطقه‌ای درجهان فراهم می‌آورند که از نظر اقتصادی متفاوت باشد، و طیفی از فرصت‌های اشتغال، از انوع بسیار خلاقانه و مهارتی‌تر دانشکاری تا کار یدی بسیار معمولی را امکانپذیر می‌سازند. اما در عمل، شاید افزایش گزینه‌ها در گزینش یک مکان برای انجام هرگونه کار مفروض، تأثیری متناقض‌نما به‌وجودمی‌آورد که بر اثر آن، و به دلیل پدیده‌ای که به موجب آن، «کند همجنس با همجنس پرواز»، مناطق تخصصی‌تر می‌شوند. مثلاً، اگر منطقه‌ای‌ به‌عنوان یک مرکز برتر در طراحی نوآورانه‌ی پایگاه‌ وب شهرت پیدا کرده باشد، این احتمال وجود دارد که سازمان‌هایی که به دنبال چنین مهارت‌هایی هستند به سوی آن منطقه جذب شوند. این امر ممکن است شرکت‌های مناطق دیگر را از شانس عرضه‌ی توانمندی‌هایشان در این منطقه محروم کند.
بنابراین، این پیشرفت هم فرصت‌هایی را می‌آفریند و هم تهدیداتی را. از یک سو، یک منطقه این بخت را دارد که تبدیل به یک مرکز برتر جهانی در یک زمینه‌ی مفروض شود. اما خطر بیرون‌ماندن کامل از اقتصاد نوین اطلاعاتی، یا واردشدن در زمره‌ی مناطق کم‌مهارت و کم‌هزینه‌ نیز وجود دارد.
برای اجتناب از این خطر، به نظر می‌رسد دو عامل از اهمیت خاصی برخوردار باشند:
وجود زیرساختار مطمئن و کم‌هزینه، و نیروی کار بسیار ماهر.
ایجاد یک «شبکه‌خانه»[40]
این پیشرفت‌ها درحال ایجاد یک همگرایی بی‌نظیر در شرایط کاری در سراسر جهان هستند. در واقع می‌توان گفت که یک طبقه‌ی جدید جهانی از کارکنان اطلاعاتی درحال پیدایش است، که به‌وسیله‌ی یک فرایند کاری مشترک (به لطف مایکروسافت)، یک زبان مشترک (به لطف الگوهای گذشته‌ی امپریالیسم آنگلوساکسون) و فرهنگ‌های سازمانی با مشابهت‌های فزاینده (به‌عنوان نتیجه‌ی گسترش بنگاه‌های جهانی، پیمان‌های راهبردی و روابط برون‌سازمانی) به یکدیگر پیوند خورده‌اند.
این موضوع، سؤالی را برمی‌انگیزد: چطور می‌شود استانداردهای مشترک تأمین اجتماعی را تضمین کرد و از مسابقه‌ی جهانی در سراشیب سقوط اجتناب کرد؟ با گسترش روابط استخدامی در سراسر کشورها، نیاز به توافق‌های فراملی محتمل به نظر می‌رسد. این امر به بحث درباره‌ی گفتمان اجتماعی در سطح اروپایی درباره‌ی کار الکترونیکی اهمیتی افزون می‌بخشد.
فشارهای جدید در کار و «فراغت»
یک جامعه‌ی اطلاعاتی 24 ساعته‌ی دوررسانه‌ای، چالش‌های جدیدی را برای افراد، در قابلیت‌هایی که چه به‌عنوان نیروی کار و چه به‌عنوان مصرف‌کننده دارند، به همراه می‌آورد.
لازم است مرزهای جدیدی را در زمان و فضا ترسیم کنیم و مهارت‌های لازم برای مدیریت این مرزها را ایجاد کنیم. دیگر نمی‌توان زمان را صرفاً به «وقت کار» و «وقت فراغت» یا «وقت خانواده» تقسیم کرد. لازم است بیش‌ازپیش زمان غیرکاری را به «زمان مصرف»، «زمان بازتولید» و «زمان تفریح» واقعی تقسیم کنیم. «زمان مصرف» بیش‌ازپیش با دریافت محصولاتی که ارائه‌دهندگان خدمات در اختیار می‌گذارند، همراه می‌شود.
این خطر وجود دارد که زنجیره‌ای‌کردن تحویل خدمات (مثلاً در مراکز پیام) به زنجیره‌ای‌کردن همزمان اقدام به مصرف منتهی شود، و مصرف‌کنندگان و کارکنان خدماتی در تلاش بر سر کنترل زمان، در برابر یکدیگر بایستند. بنابراین، به‌منظور اجتناب از فشار بر هر دو گروه، علاقه‌ی مشترکی به انسانی‌کردن شرایط تحویل خدمت وجود دارد.
همچنین به‌منظور دسترسی به خدمات مبتنی بر «فناوری‌های جامعه‌ی اطلاعاتی» برمبنای نیاز، کسب «سواد فنی»[41] برای کل جمعیت ضروری است و باید از وقوع یک تقسیم رقومی اجتناب کرد.
چالش‌های محیطی جدید
شاید بزرگ‌ترین چالش‌هایی که تاکنون به‌واسطه‌ای این پیشرفت‌ها مطرح شده درباره‌ی آینده‌ی سیاره‌ی ما و پایداری زیست‌محیطی آن باشد. از جمله سؤالات کلیدی عبارت‌اند از:
·   چگونه حرکت اطلاعات را جایگزین حرکت کالاها و افراد کنیم؟
·   چگونه مصرف منابع طبیعی را در تولید تعداد روزافزون وسایل رفاهی کاهش دهیم؟
·   چگونه می‌توانیم مصرف انرژی را در یک جامعه‌ی الکترونیکی 24 ساعته کاهش دهیم؟
فرصت‌های شگرف و جدید
در بحث از برخی تلویحات مربوط به توسعه‌ی‌ جهانی کار الکترونیکی برای آینده‌ی کار، خطر بروز وجه منفی برای اقامت وجود دارد. لازم است مطلب خود را با تأکید دوباره بر این نکته‌ی شاید آشکار به پایان ببرم که این پیشرفت‌ها بخت‌های جدید و جالب بسیاری را موجب می‌شوند، که درحال حاضر به تعداد کمی از آن‌ها می‌توانیم تنها به اجمال، نگاهی بیفکنیم. این فرصت‌ها از جمله عبارت‌اند از:
·   توسعه‌ی خدمات الکترونیکی جدید (مثلاً خدمات الکترونیکی برای به‌شمارآمدگی[42] الکترونیکی) که می‌تواند به ایجاد یک جامعه‌ی فراگیرتر کمک کند؛
·   توسعه‌ی محصولات جدید مرتبط با «فناوری‌های جامعه‌ی اطلاعاتی» که می‌توانند کیفیت زندگی را بهبود بخشند؛
·   توسعه‌ی شکل‌های جدید و متعادل در توازن کار/ زندگی؛
·   خودگردان‌تر و جالب‌ترکردن کار؛
·   کاهش نابرابری‌های جهانی؛
·   توسعه‌ی راه‌حل‌های پایدار برای چالش‌های محیطی خطیری که در حال حاضر با آن‌ها مواجه‌ایم.[43]


پانوشتها:

[1]. Ursula Huws, “Virtual work in a real world” ”, in Telework 2001-Report of the 8th European Assembly on New Ways to Work. Helsinki: 12-14.9.2001, pp. 66-77.
[2]. telemediated
[3]. D.T. Quah, “Increasingly Weightless Economies”, in Bank of England Quarterly Bulletin, February, 1997, p. 49; and “Policies for the Weightless Economy”, Lecture to the Social Market Foundation, London, April 21, 1998.
[4]. D. Coyle, Weightless World: Strategies for Managing the Digital Economy, Capstone Publishing, Oxford, 1997.
[5]. C. Leadbeater, Living on Thin Air, Penguin, Harmondsworth, 2000.
[6]. see for instance, Don Tapscott (ed), Blueprint to the Digital Economy: Wealth Creation in the Era of E-business, 1998; Don Tapscott, The Digital Economy: Promise and Peril in the Age of Networked Intelligence, McGraw Hill, 1995; Dale Neef (ed), The Economic Impact of Knowledge (Resources for the Knowledge-based Economy), Butterworth-Heinemann, 1998.
[7]. Ursula Huws, “Material World: the Myth of the Weightless Economy”, in Panitch and Leys (eds), Socialist Register, 1999.
[8]. dematerialisation
[9]. immaterialisation
[10]. materialization
[11]. rematerialisaton
[12]. متاع‌گرایی (commodification) اشاره به فرایندهایی دارد که روابط اجتماعی را به یک رابطه‌ی تبادلی تقلیل می‌دهند.(ویراستار)
[13]. R. O'Brien, Global Financial Integration: The End of Geography, Chatham House Papers.
[14]. F. Cairncross, The Death of Distance: How the Communication Revolution will Change our Lives, Harvard Business School Press, Boston, 1997.
[15]. Knowledge Work
[16]. transnational
[17]. A. Toffler, The Third Wave, Pan, London, 1981.
[18]. U. Huws and N. Jagger, Teleworking and Gloabalisation, Institution for Employment Studies, 1999.
[19]. w. Grieder, “One World, Ready or Not: The Manic Logic of Global Capitalism”.
[20]. W. J. Williams, When Work Disappears, Random House, New York and Toronto, 1996.
[21]. S. Aronowitz and W. DiFazio, The Jobless Future, University of Minnesota Press, Minneapolis and London, 1994.
[22]. J. Rifkin, The End of Work, Putnam Books, New York, 1995.
[23]. self-feeding
[24]. see, for instance, U. Huws, “The Making of a Cypertariat” in L. Panitch and C. Leys (Eds) Working Classes: Global Realities, Socialist Register 2001.
[25]. post-modern
[26]. EMERGENCE Project
[27]. Telemediated work
[28]. A. Denbigh and U. Huws, Virtually There: the Evolution of Call Centres, Mitel, Swindon, 1999.
[29]. J. Siclair Jones, “First you see it, Now you don´t: Home based telework in the global context”, Working Paper presented to the Australian Sociology Association Conference, Monash University, Melbourne, December 5-7, 1999.
[30]. E-lancers
[31]. Source: EMERGENCE European Survey, 2000 (IES/NOP)
[32]. Information Society Technologies (IST)
[33]. (NUTS=Nomenclature of Units for Territorial Statistics) طبقه‌بندی سلسله‌مراتبی در پنج سطح از مناطق کشورهایی که محدوده‌ی اقتصادی اتحادیه‌ی اروپا را تشکیل می‌دهند.(ویراستار)
[34]. tele-cottage
[35]. Telecenter
[36]. Source: EMERGENCE European Survey, 2000 (IES/NOP).
[37]. Source: EMERGENCE European Survey; 2000 (IES/NOP)
[38]. Source: EMERGENCE European Survey, 2000 (IES/NOP)
[39]. Source: EMERGENCE European Survey; 2000 (IES/NOP)
[40]. cyber-tariat
[41]. techno-literacy
[42]. inclusion

[43]. در نشانی  www.emergence.nu  می‌توانید اطلاعات بیش‌تری درباره‌ی «پروژه‌ی ایمرجنس» بیابید.

امیررضا اصنافی
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه شهید چمران اهواز
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد