کار مجازی در دنیای واقعی(1)

اسطوره‌هایی چند درباره‌ی آینده‌ی کار
قبل از هرگونه پیش‌بینی کلی درباره‌ی آینده‌ی کار، لازم است بعضی از افسانه‌هایی را که پیرامون این موضوع شکل گرفته‌اند، منتقدانه بررسی کنیم.

یک «دنیای مجازی» و یک «اقتصاد بی‌وزن»
با ورود رایانه‌های به‌هم‌پیوسته به عرصه‌های هرچه‌بیش‌تری از زندگی، به نظر می‌رسد در قسمت عمده‌ی گفتمان امروزی درباره‌ی «جامعه‌ی اطلاعاتی»، «اقتصاد مبتنی بر دانش» یا «اقتصاد بی‌وزن»، فرض بر این است که تمام فعالیت‌ها غیرموضعی، تمام محصولات دانش‌محور و بی‌وزن، و تمام روابط، «دوررسانه‌ای»[2] یا «مجازی» خواهند شد. این دیدگاه به‌صورت ضمنی توسط «دنی کواه»[3] مطرح می‌شود، که ادعا می‌کند ما درحال واردشدن به عصری هستیم که در آن، افزایش نسبت‌ ارزش‌افزوده به‌واسطه‌ی دروندادهای «دانش» به‌وجودمی‌آید که، چون تصاحب‌ناپذیر است، از قوانین اقتصادی مشابهی همانند آنچه در مورد اقلام مصرفی، مثل مواد خام، مصداق دارد، پیروی نمی‌کند. ادعای «کواه» مبنی بر این که اقتصاد جدید، «بی‌وزن» می‌باشد از جانب نویسندگانی همچون «دایانا کویل»[4] و «چارلز لیدبیتر»[5] و دیگران[6] مورد توجه قرار گرفته و تبلیغ شده است. همان‌طور که درجایی دیگر[7] نوشته‌ام، این گفتمان، ضمن این که نقش ایدئولوژیکی مهمی ایفا می‌کند، با تصویری که از طریق تحلیل تجربی ارائه می‌شود انطباق کاملی ندارد. درواقع، شواهد اشاره‌ی دقیقی به یک گرایش جهانی دارند که عمدتاً نه از عینیت‌زدایی[8] (یا مادیت‌زدایی[9])، بلکه از عینیت‌بخشی[10] (یا عینیت‌بخشی مجدد[11])، و به بیان دقیق‌تر از شتاب متاع‌گرایی[12] تشکیل می‌شود. در طول دوره‌‌ای که ظاهراً مربوط به پیدایش یک «اقتصاد جدید دیجیتالی» بوده، دنیا هرگز شاهد این اندازه مصرف مواد خام، این قدر تولید مادی خدمات و کالاهای فیزیکی، این همه انرژی صرف‌شده برای ترابری آن‌ها از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر کره‌ی زمین، و چنین تولید عظیمی از زباله‌های کاملاً مادی نبوده است.
«مرگ مسافت» یا «پایان جغرافیا»
اگر بخواهیم از عناوین نوشته‌های «ریچارد اوبراین» و «فرانسیس کایرن‌کراس» استفاده کنیم، موضوع بسیار مرتبط با «اقتصاد بی‌وزن»، موضوع «پایان جغرافیا»[13] یا «مرگ مسافت»[14] است. اگر تمام فعالیت اقتصادی «بی‌وزن» باشد، پس نتیجه می‌شود که می‌‌توان آن‌ها را در هر جا اجرا کرد. اما این نکته که عینیت‌بخشی ارزشی بالاتر از عینیت‌زدایی دارد، با این تصور که در آینده اکثر مشاغل از «دانشکاری[15] قابل موضع‌زدایی» تشکیل می‌شوند نیز در تناقض است؛ حتی بر این دلالت دارد که قسمت عمده‌ای از مشاغل از نظر جغرافیایی ریشه‌ی عمیقی در یک مکان مشخص (خواه یک بیمارستان، یک مدرسه، یک کارخانه یا یک سوپرمارکت) خواهند داشت؛ درحالی‌که بقیه‌ی مشاغل، اگرچه سیال هستند، مستلزم حضور فیزیکی همزمان در مکان‌های ازپیش‌تعیین‌شده می‌باشند.
همچنین به نظر می‌رسد که درحالی‌که مناطق مختلف به دنبال موقعیت‌های مناسب در بازارهای جدید جهانی وارد رقابت با یکدیگر می‌شوند، با وجود تأثیر همگن‌ساز فرهنگ‌های جهانی تحت سلطه‌ی بنگاه‌های ترا- ملّی[16]، ویژگی‌های متمایزکننده‌ی مکان‌های منفرد نیز اهمیت‌ بیش‌تری می‌یابند. مثلاً تصمیم در این باره که کسی ماه‌عسل‌اش را در جزایر «سیشل»، در «بالی» یا در «باربادوس» بگذراند، نرم‌افزاری را که در هند، روسیه یا برزیل ساخته شده خریداری کند، یا قهوه‌ی خود را از نیکاراگوئه، کنیا یا کلمبیا خریداری کند، به تفاوت‌های بسیار ناچیزی بستگی خواهند داشت. اما تأثیرات برهم‌انباشته‌ی چنین تصمیم‌هایی ممکن است اثری شگرف بر معیشت ساکنان محلی داشته باشد.
به نظر می‌رسد مناطقی که گاه فاقد زیرساختار یا مبنای مهارتی برای تأمین امکان ورود شهروندان خود برای ورود به اقتصاد اطلاعاتی هستند، محرومیتی مضاعف دارند. بنابراین می‌توان ادعا کرد که جغرافیا نه تنها با مرگ فاصله دارد، ‌بلکه اهمیت بیش‌تر و بیش‌تری در شکل‌دادن به فرصت‌های زندگی فردی می‌یابد.
کلبه‌ی الکترونیکی
مطلب دیگر در همین رابطه، که اولین بار در دهه‌ی 1970 توسط «آلوین تافلر»[17] اظهار شد، «کلبه‌ی الکترونیکی» است که بر یک گرایش جهانی به سوی دورکاری خانگی اشاره دارد که از بعضی جهات، انتظار می‌رود در عمل، تقریباً تمام افراد را شامل شود. با این که احتمال بسیاری بر وجود نهضت مداومی از فعالیت‌ها (مشتمل بر پردازش رقومی اطلاعات درخانه) وجود دارد، باید به یاد داشته باشیم که احتمالاً چنین فعالیت‌هایی، همچنان بخش کوچکی از کل فعالیت‌ اقتصادی بشر را تشکیل می‌دهند.
به نظر می‌رسد نسبت جمعیت شاغلی که شغل‌شان به آن‌ها امکان می‌دهد به این طریق، قسمتی از هفته‌ی کاری را کار کنند، احتمالاً به سقف حداکثر مطلق 30 درصد از جمعیت شاغل در پیشرفته‌ترین اقتصادها برسد؛ اما درصدی که واقعا می‌خواهند چنین کاری انجام دهند ممکن است کم‌تر از این باشد. آمار کنونی نشان می‌دهد که، حتی با استفاده از عام‌ترین تعاریف، دورکارانی که از خانه یا در خانه‌هایشان کار می‌کنند، حتی در کشورهایی که این شیوه بسیار توسعه یافته، کم‌تر از 15 درصد از نیروی کار را تشکیل می‌دهند[18].
حتی اگر بخش قابل‌توجهی از افراد، کار به این شیوه را انتخاب کنند، این باور که خانه‌هایشان ممکن است به نحوی به واحدهای مستقل‌ازهم و دورافتاده‌ی روستایی تبدیل شوند که از طریق ابزارهای الکترونیکی به دیگر نقاط کل جهان متصل است، همچنان ناپذیرفتنی می‌ماند، زیرا مردم، حتی دورکاران، نمی‌توانند تنها به‌واسطه‌ی اطلاعات زندگی کنند. آن‌ها هنوز به خرید، یا تحویل‌گرفتن غذا و دیگر کالاها نیاز دارند؛ همچنین ممکن است همکاران، والدین یا فرزندانی داشته باشند که لازم است به مدرسه یا به سر کار بروند، لازم است به سراغ دکتر، دندانپزشک، آرایشگر، لوله‌کش، تعمیرکار، و دیگر متخصصان بروند (یا آن‌ها را در محل خویش بپذیرند)؛ آن‌ها احتمالاً می‌خواهند دوستانشان‌ را ببینند.
این فرض که دورکاری از یک نقطه‌ی دورافتاده‌ی روستایی، باعث صرفه‌جویی در انرژی می‌شود بازهم گمراه‌کننده‌تر است. اگر این دورکاران در جوامع روستایی دورافتاده زندگی کنند، تمام این فعالیت غیرمرتبط با کار و ازجمله رفت‌وآمد، بیش‌تر می‌شود نه کم‌تر. این امر همچنین به احتمال زیاد، برخلاف سیستم‌های حمل‌ونقل همگانی کم‌مصرف در اکثر شهرها، شکل سفرهای فردی پرمصرف با وسیله‌ی نقلیه‌ی خصوصی را به‌خودمی‌گیرد.
«بیکاری همگانی وجود خواهد داشت» یا «ربوت‌ها خودرو نمی‌خرند»
از جمله ادعاهای رایج دیگری که توسط «ویلیام گرایدر»[19] استفاده شده این است که ضمن خودکارشدن تولید، تعداد کارکنان تولید کم خواهد شد؛ این وضع باعث کاهش تعداد افرادی می‌شود که درآمدشان برای خرید محصولات کارخانه‌های تازه‌خودکارشده کفایت می‌کند. همه‌ی این‌ها به یک بحران اضافه‌تولید منتهی می‌شود که به بیکاری همگانی، هم در کشورهای توسعه‌یافته و هم در کشورهای درحال‌توسعه منجر می‌گردد. این دیدگاه در تعدادی از دیگر مطالعات امریکایی با عناوینی مانند «وقتی کار ناپدید می‌شود»[20]، «آینده‌ی بدون کار»[21] و «پایان کار»[22] منعکس شده؛ این منابع، همانگونه که عنوان آن‌ها نشان می‌دهد، چنین استدلال می‌کنند که تغییرات مداوم فناورانه، آن‌قدر که اثرات منفی بر بیکاری دارد، دارای اثرات مثبت در این حوزه نیست.
در یک تفکر بسیار ایستا (که شواهد تجربی تاریخی به‌کـّرات در اثبات چنین تفکری شکست خورده‌اند) درباره‌ی این که چگونه توسعه‌ی اقتصادی رخ می‌دهد، چنین دیدگاه‌هایی، نگرش‌های نامربوطی نیستند. فرایند ماشینی‌کردن هر کارکرد، موجد نیاز به محصولات و خدمات جدیدی می‌شود که به‌نوبه‌ی خود، مبنایی برای شکل‌های جدید اشتغال و- در طولانی‌مدت- زمینه‌های جدید برای خودکارترشدن دریک چرخه‌ی «خود‌-تأمین»[23] از متاع‌گرایی را به‌وجود می‌آورند (که درجایی دیگر[24] به طور مفصل آن را توضیح داده‌ام). شغل‌های جدیدی که ایجاد شده‌اند ممکن است درجایی متفاوت از محل شغل‌های قدیمی (که درحال ازبین‌رفتن هستند)‌ جای گرفته باشند- و شاید این موضوع، قابل‌بررسی باشد؛ اما فرایند بی‌امان جذب و جلب بیش‌تر و بیش‌تر فعالیت‌های انسانی به حوزه‌ی اقتصاد پولی، به این معنا است که در یک سطح جهانی، کمیت شغل‌ها (و نه لزوماً کیفیت آن‌ها) احتمالاً به گسترش ادامه می‌دهند.
«شغل‌های اروپایی در جهان سوم ناپدید خواهندشد»
موضوع «ربوت‌ها خودرو نمی‌خرند» را گاهی با تصور دیگری همراه می‌یابیم که به موجب این تصور، تعداد مشاغل موجود درجهان محدود است؛ بنابراین وقتی شغلی در یک مکان «از دست می‌رود» به معنای آن است که یک شغل درجایی دیگر «به‌دست‌می‌آید» و برعکس. این نیز به همان دلیل قبلی، تصور غلطی است. هرچندکه شاید این درست باشد که مثلاً اگر یک شرکت فرانسوی تصمیم بگیرد یک مهندس نرم‌افزار را در هند استخدام کند، این به معنای کاهش یک شغل مهندسی نرم‌افزار در آن شرکت خاص در فرانسه است. در همین رابطه، توسعه‌ی سریع طبقه‌ی متوسط حرفه‌ای و فنی در هند (که یک مهندس نرم‌افزار هندی، جزئی از آن را تشکیل می‌دهد) با انفجار در تقاضا برای خدمات و کالاهای جدید پیوند دارد؛ تقاضاهایی که قسمت عمده‌اش احتمالاً از اروپا تأمین می‌شود، که در نتیجه به افزایش اشتغال در جایی دیگر در اقتصاد فرانسه کمک می‌کند. البته ممکن است این امر مشکلات یک فرانسوی فارغ‌التحصیل علوم رایانه را که نمی‌تواند کار پیدا کند حل نکند، اما نباید آن را نشانه‌ی افزایش عمومی و همگانی بیکاری در فرانسه به‌شمارآورد.
پایان کار یدی
البته با وجود کاهش گونه‌های خاصی از کار یدی ماهر و نیمه‌ماهر در صنایع استخراجی و تولیدی در اتحادیه‌ی اروپا، رشد میزان پردازش غیریدی اطلاعات یا دانشکاری، به‌معنای مرگ کار یدی نیست. برعکس، شواهد نشان می‌دهند که مشاغلی که دارای سریع‌ترین رشد در جهان توسعه‌یافته هستند به مشاغل یدی در صنایع خدماتی (مانند آماده‌سازی،‌ فروش، و خدمات جانبی خوراک حاضری) مربوط می‌شوند.
همچنین در حین تولید محصولات جدید، از تلفن سلولی گرفته تا پوشاک تعداد فراوانی از مشاغل جدید (البته نه لزوماً در اتحادیه‌ی اروپا) به‌وجود می‌آیند. به‌طورکلی،‌ معقول است اگر فرض کنیم که رشد یک طبقه‌ی مرفه متوسط، با رشد نیروی کار کم‌مهارتی که برای برآوردن نیازهای مادی این طبقه به‌وجود می‌آیند و محصولات جدیدی تولید می‌کنند که اکنون این طبقه توان خریدش را دارند، انطباق دارد.
یک مدل جهانی واحد برای کار
اغلب ادعا می‌شود که ایجاد یک جامعه‌ی اطلاعاتی به یک مدل جدید کار منجر می‌شود. می‌گویند که در برابر مدل خشک «قدیمی»، یعنی استخدام دائمی مقید به مقررات، یک شکل پسامدرن[25] جدید وجود دارد که در آن، هرکسی یک کارگر انعطاف‌پذیر، خویش‌فرما و خودمختار است که درباره‌ی مکان، زمان و چگونگی انجام کار تصمیم می‌گیرد. اگرچه هیچ شکی نیست که در تعدادی از شکل‌های مختلف الگوهای غیرسنتی استخدام مثل کار موقت، کار کشیکی، شکل‌های جدید کار پاره‌وقت و کار از راه دور، و نیز در عملیات مربوط به اشتغال مانند مدیریت از طریق نتایج، رشد وجود داشته، اما نمی‌توان گفت که این‌ها یک مدل جهانی جدید را تشکیل می‌دهند.
برعکس، اگر بتوان گرایش‌های جدیدی را تشخیص داد، به‌خاطر تمایز بیش‌تر الگوهای کار از یکدیگر است. در حالی که کار برای بعضی‌ها در بازار کار، بی‌ثبات‌تر شده، فرصت‌های بی‌نظیر و جدیدی برای دیگران به‌وجودآمده؛ درحالی‌که بعضی از شکل‌های کار مستلزم مهارت بیش‌تری شده‌اند، برخی دیگر ساده‌تر گردیده‌اند؛ درحالی که بعضی مستقل‌تر شده‌اند، بعضی دیگر به‌طور فزاینده‌ای به شکل زنجیره‌ای درآمده‌اند. با وجود رشد بسیار سریع در شغل‌های «اقتصاد جدید» - مانند طراحی پایگاه وب یا مهندسی سیستم‌ها- (از نظر درصد)، رشد مشاغل یدی نیمه‌ماهر مانند نظافت و کارهای مربوط به خدمات غذاهای آماده، از نظر تعداد بر آن‌ها غالب شده‌ است.
فراغت بی‌اندازه برای همه
اگرچه فناوری‌های جدید بی‌تردید موجب صرفه‌جویی در نیروی کار در طیفی از فعالیت‌های بشری، چه بامزد و چه بدون‌مزد، شده، هیچ مدرکی دال بر این که این امر به افزایش فراغت منجر می‌شود وجود ندارد. برعکس، شواهد نشان می‌دهند که در کشورهای کاملاً‌ توسعه‌یافته، مقدار زمانی که افراد صرف کار بامزد می‌کنند درحال افزایش است، و بخش عمده‌ی این نوع کار با پردازش اطلاعات، و اغلب با افزایش تبعی اضطراب همراه است. با هرچه‌بغرنج‌ترشدن ساختار اقتصاد جهانی و هرچه‌پیچیده‌ترشدن طراحی، تولید، توزیع و بازاریابی محصولات، احتمال افزایش تصاعدی در مقدار اطلاعاتی که هر فرد باید پردازش کند و درنتیجه در میزان بارکاری بشری، همچنان وجود دارد.
پایان راهبندان‌ها
ما متوجه شده‌ایم که کار از منزل را نمی‌توان به یک شکل جهانی کار تبدیل کرد. حتی اگر چنین کنیم، نه دورکاران و نه تأمین‌کنندگان و مشتری‌های آنان،‌ سفرهایشان را متوقف نخواهندکرد. شواهد قاطعی وجود دارند مبنی بر این که در سراسر جهان، باوجود (یا شاید به‌خاطر) توسعه‌ی جامعه‌ی اطلاعاتی، حجم راهبندان‌ها روبه‌رشد است. این یکی از متناقض‌نمایی‌های «مرگ مسافت» است: هرچه افراد به ارتباط و کار با همکاران هرچه دورتر، بیش‌تر عادت می‌کنند، لازم است که، حداقل گهگاهی، آن‌ها را شخصاً ملاقات کنند. توسعه‌ی تجارت الکترونیکی همچنین بدان معنا است که کالاهای هرچه بیش‌تری، در مسافت‌های دور، سفارش داده و تحویل می‌شوند. بنابراین احتمال تداوم افزایش ترافیک در آینده‌ی نزدیک وجود دارد، مگر این که اقدامات خاصی برای جلوگیری از این وضع صورت گیرد.
پس چه چیزی تغییر کرده؟
هرتحلیلی باید مبتنی بر این درک باشد که ما هنوز در دنیایی مادی زندگی می‌کنیم که مصرف مواد خام در آن، هنوز رو به افزایش است، فرآوری هنوز در سطح جهانی درحال افزایش است، توسعه‌ی اقتصادی در دنیای درحال‌توسعه، مشاغل جدیدی در اتحادیه‌ی اروپا به‌وجودمی‌آورد، اختلاف‌های اقتصادی منطقه‌ای پابرجا هستند، نیروی کار به دلیل بسیاری کارهای کم‌مهارت که خدمات و کالاهای «واقعی» تولید و ارائه می‌کنند، همچنان با هم متفاوت‌اند، و بخشی عمده- معمولاً اکثریت- از جمعیت درهر مکان،‌ از نظر اقتصادی به فعالیت‌هایی وابسته خواهند بود که نه‌فقط پردازش اطلاعات،‌ بلکه پردازش یا تحویل خدمات و کالاهای فیزیکی در زمان واقعی و فضای واقعی را دربرمی‌گیرند. مصرف مواد خام- و همچنین تعداد گره‌های ترافیکی- همچنان در حال رشد است! اکثریت نیروی کار در مکان‌های فیزیکی خاص و ناهمسان مستقر خواهند شد.
اما یکی از بزرگ‌ترین غرایب زمان ما آن است که این کار، لزوماً در مکانی که نیروی کار از آن منشأ گرفته انجام نمی‌شود. فرایندهای جهانی‌سازی (که تقسیم‌بندی بین‌المللی جدیدی از پردازش اطلاعات را موجب شده‌اند) نیز با مهاجرت‌های عمده‌ی مردم سراسر جهان همزمان شده‌اند. اکنون بیش از پیش در می‌یابیم که شغل‌هایی که بیش‌ترین نیاز را به حضور فیزیکی دارند نیز شغل‌هایی هستند که احتمال انجام آن‌ها توسط مهاجران بیش‌تر است. به‌عنوان نمونه‌هایی از این دست می‌توان به نظافتچی‌های صنعتی یا خانگی، شاغلان در حوزه‌ی پرستاری کودک، کارگران مونتاژکار کم‌مهارت، سرایداران و نگهبانان، کارگران کارگاه‌های ساختمانی، شاغلان در امور جنسی، و کارکنان خدماتی هتل‌ها و اغذیه‌فروشی‌های زنجیره‌ای اشاره کرد.
من بر پابرجایی این استخدام «ریشه‌دار» تأکید کردم چون غالباً در بحث‌هایی که درباره‌ی جامعه‌ی اطلاعاتی می‌شود، صورت نامرئی ]و مبهم[ دارد. باوجوداین نباید فرض کرد که تمام کارها این حالت را به خود خواهند گرفت. قسمت عمده‌ای از اشتغال، شاید به اندازه‌ی 30 درصد از توسعه‌یافته‌ترین اقتصادها، به‌طور بالفعل یا بالقوه، پردازش اطلاعات رقومی‌شده را شامل می‌شود و بنابراین، قابلیت این را دارد که به هر نقطه‌ای که بتوان زیرساختار مناسبی را، همراه با نیروی کاری که توانایی‌ها و مهارت‌های لازم را داشته باشد در آنجا یافت، منتقل گردد.
بنابراین ما با وضعیتی کاملا جدید مواجه‌ایم: ترکیب مخابرات و رایانش (تله‌ماتیک) درحال ایجاد تغییرات واقعی در شخص انجام‌دهنده‌ی کار، کاری که انجام می‌شود، مکان، زمان، و چگونگی انجام آن می‌باشد و گزینه‌هایی جدید، هم در برابر کارفرمایان و هم کارکنان در سازماندهی کار در زمان و فضا، موجودیت یافته‌اند.


پروژه‌ی «ایمرجنس»[26]
اهداف پروژه
پروژه‌ی «ایمرجنس» با بودجه‌ی «برنامه‌ی فناوری‌های جامعه‌ی اطلاعاتی کمیسیون اروپا» راه‌اندازی شد تا:
·   میزان کار الکترونیکی را اندازه‌گیری کند؛
·   شکل‌ها و ویژگی‌های کار الکترونیکی را شناسایی کند؛
·   محل‌های مطلوب برای هر فعالیت الکترونیکی را شناسایی کند؛
·   دلایل انتخاب مکان یا انتخاب فراهم‌آورنده را روشن کند؛
·   زمینه‌های پویایی در امر جابجایی را کشف کند؛
·   مفاهیم ضمنی استخدام را بررسی کند؛
·   عوام دست‌وپاگیر یا تسهیل‌کننده را شناسایی کند؛
·   شاخصه‌های مدلسازی و مسیریابی در آینده را شناسایی کند؛
·   راهبردهای توسعه‌ی منطقه‌ای را مشخص کند.
چارچوب مفهومی
پروژه‌ی «ایمرجنس» واحد جغرافیایی «مؤسسه»ی اولیه (به‌عبارت دیگر، نشانی ثابت و یگانه‌ای که افراد در آن به کار گرفته می‌شوند) را به‌عنوان نقطه‌ی آغاز انتخاب می‌کند. سپس میزانی از کار را که در آن مؤسسه ارائه شده (و قبلاً انتظار می‌رفته در آن مؤسسه انجام شود)، و اکنون با استفاده از یک پیوند الکترونیکی در یک مسافت جغرافیایی («کار از راه دور») انجام می‌شود (کار «دوررسانه‌ای»[27])، اندازه‌گیری می‌کند.

 
جدول شماره 1: گونه‌شناسی کار ازراه‌دور و دوررسانه‌ای

رابطه‌ی پیمانی

داخلی/کارمندان

خارج ازسازمان

نوع محل کار

شخصی‌شده (دور از محوطه‌ی «اداری»)

خانه‌دورکاران استخدام‌شده

کارمندان سیار

دورکاران مستقل یا کارکنان سیار

درمحوطه‌ی مشترک «اداری»

ادارات حمایتی/ مراکز پیام  دوردست

کارمندانی که در دورکلبه‌ها یا محوطه‌ی کاری شخص ثالث و دیگری کار می کنند

شرکت‌های ارائه‌کننده‌ی خدمات پیشه‌گانی تخصصی

مراکز پیام خارج از سازمان


 
کار دوررسانه‌ای و ازراه‌دور، با استفاده از دو متغیر به صورت نموداری در جدول شماره 1 تحلیل شده‌اند. یکی از این دو متغیر به رابطه‌ی پیمانی بین کارفرما و کارکنان مربوط می‌شود: آیا آنان کارمندان مستقیم (یا «درون‌سازمانی») هستند یا ناوابسته‌اند (به عبارتی خویش‌فرما هستند یا توسط شرکت یا بنگاهی دیگر استخدام شده‌اند)؟ متغیر دوم به محل کار آن‌ها مربوط می‌شود: آیا آنان مجزا و دور از یک کارگاه متعارف (مثلاً در خانه‌هایشان یا درحال حرکت) کار می‌کنند، یا دریک کارگاه مشترک در فضایی که برای استخدام طراحی شده مشغول به کار هستند؟
درحالی که این چهارچوب مبنای سودمندی برای دسته‌بندی- که البته پیش شرط کمیـّت‌نمایی می‌باشد- فراهم می‌آورد، ولی باید به یاد داشته باشیم که شکل‌های مختلف کار که در این نمودار ارائه شده‌اند، گزینه‌های موجود برای کارفرمایان و کارکنان را نشان می‌دهند، نه دسته‌بندی‌های مطلق و تغییرناپذیر را. بنابراین ممکن است جابجایی‌های مکرر بین این دسته‌بندی‌ها وجود داشته باشد، و ممکن است کارفرمایان برای انجام یک کار واحد، از کارکنان متعلق به دسته‌بندی‌های گوناگون استفاده کنند.
به عنوان نمونه‌ای از این مورد می‌توان به استفاده از خانه‌کاران به‌عنوان نیروی کار اضافی برای مراکز پیام در طی دوره‌های افزایش تقاضا اشاره کرد (که گاهی اوقات به نام «مراکز مجازی پیام» شناخته می‌شوند)، که هم‌اکنون در 4 درصد از مراکز پیام در یک تحقیق بین‌المللی به آن اقدام می‌شود[28].
مثال دیگر، استفاده از کارکنان مستقر در اداره، در شهر بنگلور هندوستان، برای بازنویسی اسناد پزشکی برای پزشکان امریکایی است- این کار در ایالات متحده توسط دورکاران مستقر درخانه انجام می‌شود[29].
روی‌هم‌رفته با این شیوه، شروع فرایند تخمین حدود و ویژگی‌های کار دوررسانه‌ای از راه دور، یا «کار الکترونیکی» میسر می‌گردد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد